قدم زدن در خیابانهای مسکو به ویژه محله های قدیمی آن، بیشتر شبیه پرسه زدن در یک موزه تاریخی است. اما جالب تر این که در میانه این پرسه زنی در شهر به جایی بالاتر از میدان سرخ مسکو و کاخ کرملین برویم و سری به موزه هنر ملل شرق هم بزنیم.
با وجود اینکه مسکو بناهای تاریخی فراوانی دارد که قدمت بیشتر آنها به صد و پنجاه سال می رسد و مسئولین شهری نیزدر نگهداری و حفاظت ازشهر نظر ویژه ای دارند، اما به غیر از کارگزاران شهری مسکو، متخصصان تاریخ، باستان شناسان و جامعه شناسان نیز در نگهداری هویت روسی شهر دیدگاه های خود را دارند.
شاید بتوان تجلی چنین دیدگاهی را در نوع نگرش آنها به راه اندازی موزه ها شاهد بود. کارگزاران فرهنگی روسیه به ویژه در چند سال اخیر، تلاش فراوان دراعتلای فرهنگی خود دارند و موزه ها را به عنوان مکانی که اشیا و کالاهای قدیمی نگهداری می شود، نمی بینند؛ بلکه موزه برای آنها حکم بخشی از هویت فرهنگی است.
موزه ملل شرق روسیه یکی از مکان های توریستی مسکو محسوب می شود که بخش قابل توجهی از این موزه به آثار و اشیاء تاریخی ایران اختصاص دارد. اشیایی که چگونگی سفرشان از ایران به مسکو مشخص نیست!؟ اما شاید دلیل آن را بتوان همان موضوع همیشگی دانست که بسیاری ازآثار تاریخی ایران در موزه های معروف دنیا و حتی در کلکسیونهای شخصی نگهداری می شوند.
موزه هنر ملل شرق که از سال ۱۹۱۸ میلادی راه اندازی شد، فراز و نشیبهای متعددی را از سرگذرانده که یکی از آنها عنوان این موزه بوده است. این موزه در ابتدا به «موزه هنرخلقهای آسیا» معروف شد. اما پس از مدتی در سال ۱۹۲۵ میلادی «موزه دولتی فرهنگهای شرق» و درسال ۱۹۶۲ میلادی «موزه دولتی هنرهای مردم شرق» و در نهایت «موزه هنرملل شرق» نامیده شد.
اولیگ ویدرنیکف، سخنگوی مطبوعاتی موزه درباره اهمیت این موزه گفت: «این موزه هم اکنون به عنوان یکی از مراکز مهم مطالعات تاریخی تبدیل شده که از سال ۱۹۷۷ میلادی امتیاز مرکز تحقیقات علمی را کسب کرده است.»
موزه هنر ملل شرق که بعد از موزه کرملین که دومین موزه بزرگ مسکو محسوب می شود، به غیر از ایران از کشورهای هند، ژاپن، چین، قفقاز و شرق روسیه در حدود ۱۵۰ هزاراثرتاریخی، در خود جای داده است.
پروفسور الکساندر سداف که ریاست موزه هنر ملل شرق را دارد سخت بر این باور است که «آثار ایرانی اوج هنرهای شرق است و به همین علت، سه تالار این موزه به ایران اختصاص د اده شده است.»
قدم زدن در میان ویترینهای تالارهای موزه که بیشتر آثار دوره صفویه و قاجاریه در آن جای داده شده بسیار تامل برانگیز است. اشیایی فلزی، نقره ای، طلایی، برنجی، نمدی، سرامیک، نقاشی و قالیبافی در آن بسیار دیده می شوند. اما حس روزنامه نگاری سئوالم را به ذهنم یادآوری کرد که این اشیاء چطور به اینجا آمده اند؟ احتمالا مسئولین موزه پاسخی ندهند. چرا که پاسخ به این سئوال شبیه این است که از یک شعبده باز بخواهی که به شما بگوید خرگوش را چطور از کلاه بیرون می کشد!
در میان آثار به نمایش گذاشته شده، اثری تاریخی که روس ها به آن می گویند «برفراز آهن» که گویا در لرستان ایران کشف شده، به چشم می خورد. این شی تاریخی متعلق به سده ۷ و ۸ میلادی است. «برفراز آهن» نماد مبارزه میان خیر و شر است. قهرمانی که توانسته با اهریمن بجنگد و او را از پای درآورد. البته پیروزی قهرمان جوانمرد با اهریمن در اکثر متون ادبی و اسطوره های ایرانی دیده می شوند.
تابلوهای نقاشی متعلق به دوره صفویه و قاجاریه که در این موزه نگهداری می شوند. به طور مثال از قلمدانی که چهره ناصرالدین شاه را برخود دارد تا تابلویی از زنی که چادری سیاه برسر کشیده، از نظر شرق شناسان به دوره مکتب قاجار تعلق دارد. آنها معتقدند این دوره پدیده ای نو و ابتکاری نوین برای سلاطین بوده است. مکتب نقاشی قاجار به آثار نقاشی اطلاق میشود که در دوره زند آغاز شد و تا دوره قاجار و کمی پس از آن امتداد یافت. این شیوه به عنوان سبکی منسجم و مکتبی متشکل در نقاشی ایران از جایگاه ویژهای برخوردار است که همه ویژگیهای موضوعی و کاربردی یک مکتب نقاشی را دارد. این شیوه بیشتر از تلفیق ویژگیهای هنر نقاشی سنتی ایرانی با عناصر و شیوههای از نقاشی اروپایی شکل گرفت. شاید به همین دلیل است که خانم ناتالیا سازانوا، معاون موزه هنر ملل شرق، می گوید: «نقاشی ایرانیان در این دوره درهم آمیزی آب و آتش است.»
از حدود سال ۱۸۰۰ میلادی روسها به شکلی جدی و به واسطه همسایگی با ایران به آشنایی عمیق با فرهنگ و هنر ایرانی روی آوردند. به طوری که در این سالها از آثار ادبیات کلاسیک ایران «گلستان» و «بوستان» سعدی، «مثنوی و معنوی» مولانا، «شاهنامه فردوسی» و «رباعیات خیام» را ترجمه کردند. این در حالی است که روسها چهره های شناخته شده ای مانند تولستوی، داستایوفسکی، پوشکین و چخوف را به عرصه فرهنگ جهانی ارائه کردند. با این توصیف می توان حدس زد که روسها به هنر ایرانی نیز علاقمند شدند و در این راستا سعی کردند تا آثار و اشیاء هنر ایران را در موزه ای گردآوری کنند.
رایزن فرهنگی ایران در روسیه که توانسته طی این سالها ارتباط جدی با مراکز فرهنگی روسیه داشته باشد، به شرق پارسی گفت: «برخی از آثار که در این موزه گردآوری شده از هدایایی است که شاهان قاجار به روسها دادند و برخی دیگر توسط بازرگانان و تجار به روسیه آورده شدند.»
ابوذر ابراهیمی افزود: «اما در لا به لای خاطرات کسانی که با روسیه مراوده داشتند، دیده شده که عده ای از فرزندان وکلا و وزرا و مسئولان حکومتی که برای تحصیل به سن پطرزبورگ می رفتند، برای تهیه مخارج تحصیل خود، اشیا و تابلوهای هنری را برای فروش به این منطقه می آوردند که بعدها این آثار را در این موزه گردآوری کردند. البته برخی دیگر از آثار توسط سفارتخانه شوروی در تهران خریداری و به موزه ارسال شده است.»
به هر حال، این هم بخشی از هویت چهل تکه ایرانی است که در سراسر دنیا گسترده شده است و نمی توان به راحتی موزاییک این تکه ها را کنار هم گذاشت. موزه هنر ملل شرق تجربه خوبی برای روزنامه نگاری است که بتواند لایه های زیرین فرهنگ ایرانی را جست و جو کند.