پس از سخنان مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در دانشگاه آمریکایی قاهره، استادمان دکتر علی الدین هلال در روزنامه «الاهرام» مقالهای نوشت که در آن پیشنهاد پمپئو را انتقاد کرد و مضمون آن این بود که برای مصر هیچ منفعتی ندارد که به پیمان مورد مطالبه آمریکا وارد شود.
علی الدین هلال، استاد برجسته علوم سیاسی، بر این است که منافع مصر از راه مشارکت در یک پیمان برضد سیاستهای تخریبی ایران تأمین نمیشود زیرا ایران در بین چالشهای امنیت ملی مصر بهشمار نمیرود. اضافه بر این کشورهایی که وارد این پیمان میشوند خود را در برابر پیمان دیگری مییابند که شرکتکنندگان در آن روسیه و چین و ترکیه و ایران هستند. به پیمان آمریکاییها نیز هیچ اعتمادی نیست و این کشور هر آن دگرگون میشود، به همین عضویت در چنین پیمانی، دستکم بدون ضمانت و معاهدههای معین، خطراتی دربردارد.
البته اختلاف بر سر تهدید شمردن ایران، از سوی کشورهای عربی، یکی از چالشهای دیرینهای است که در دو دهه گذشته اتخاذ یک استراتژی عربی بر ضد ایران را به تأخیر انداختهاست. من نیز در مقالات متعدد خودم در «الشرق الاوسط» بیان کردم که همین نقطه بالا، مسئلهای اختلافی بین سعود الفیصل و عمر موسی بود؛ و در حالی که عمر موسی ضرورت مذاکره استراتژیک با ایران و ترکیه را ضروری میشمرد سعود الفیصل وضعیت نامطلوب عرب را سبب شکست آنها در مذاکره با این کشورها می دانست و ترکیه و بهویژه ایران را خواستار رسیدن به یک راهحل برابر در منطقه نمیدانست، زیرا تمام سیاستهای کشوری مانند ایران در کسب نفوذ و ایجاد سلطه خلاصه میشود.
این تهدید شمردن ایران نه تنها در ساحت نظری و تحلیلگران بهچشم میخورد بلکه در برخی سیاست خارجی کشورهای عربی نیز بهروشنی قابل ردگیری است. برای مثال قطر و عمان روابط عمیقی با ایران دارند. اضافهبراین قطر سربازان ترکی را در کشور خود فراخوانده است و برای حمایت از آن بدانها مزایایی میدهد. گفته میشود اردن نیز ایران را چالشی در برابر امنیت ملی خود نمیداند. همه اینها بدین معناست که در ده سال گذشته هیچ توافق عربی برای مواجه با تهدید ایران و ترکیه بهوجود نیامده است.
در چنین اوضاع و شرایطی آمریکاییها به هشت دولت عربی پیشنهاد دادند که پیمانی را برای مقابله با ایران ایجاد کنند. هر چند آمریکاییها پیشتر از توافق هستهای با ایران خارج شدند و تحریمهای شدیدی را بر علیه این کشور به راه انداختند اما خروج نیروهای آمریکایی از سوریه بهعنوان پیروزی برای ایران و روسیه تلقی شد. اما در برابر این تصمیم ترامپ، اروپاییها و عربها بهتزده شدند و از هدف این اقدام پرسش کردند.
از همه اینها گذشته باید اذعان کرد که ایران یک تهدید جدی برای آن دست از کشورهای عربی است که تا کنون موفق نشده بدانها نفوذ کند؛ و ایران بیش از گذشته تلاش میکند به سیاست تخریبی خود ادامه دهد زیرا این نوع واکنش را تنها مقابله ممکن با تحریم آمریکا میبیند و میخواهد از این طریق به آمریکا و «اسرائیل» ضربه بزند. برای همین ایجاد یک موضع واحد برای اجرای اقداماتی در راستای حفظ مرزهای عربی و انجام عمل اطلاعاتی و تقویت قدرت نیروی هوایی و موشکی و دریایی، و اثبات موفقیت چنین اقداماتی، دیگر کشورهای عرب متردد را تشویق میکند که به چنین پیمانی وارد شوند و برای حال و آینده نوید وضع بهتری دهد. البته در این میان استمرار ضمانتهای آمریکایی برای ادامه عمل این پیمان اهمیت فزاینده دارد.
این پیمان دفاعی در دو جنبه خلاصه میشود: جنبه توافق یا پیمان که آمریکا پیشنهاد کننده آن است؛ و جنبه اقدام هوشمند و مشاوره مشترک برای تعامل با کشورهای عربی، مانند لبنان و عراق و سوریه، که دستخوش دخالتهای شرور ایران هستند. بدون تردید همه کشورهای عربی برای بازسازی سوریه و عراق و بازگشت آوارگان و اخراج نیروهای ترکی و ایرانی اهمیت میدهند و آن را جزو منافع ملی خود میدانند. البته باید دقت شود که این اهمیت به بازسازی سوریه نباید منجر به حضور دراز مدت گروهکهای مسلح ایران در سوریه، همانند پایان جنگ ۲۰۰۶ لبنان، شود.
نشست لهستان بسیار مهم است و برای مقابله با نفوذ تخریبی ایران در دولتها و جوامع عربی بدان اهمیت فزاینده داد. از این رو این نشست میتواند تبعات زیادی داشته باشد. اما موفقیت یا بیاثر بودن این نشست بستگی به تلقی عرب از آن دارد و ارزیابی عربی از این نشست بسیار تعیینکننده است.