اگر مسئولان جایزه نوبل، جایزهای را برای شکیبایی سیاسی در نظر میگرفتند، حتماً مصر بی هیچ رقیبی صاحب آن میشد: آن ههم به خاطر شکیباییای که در تعامل با گروههای متنازع فلسطینی از خود نشان میدهد. مصر همچنان در تلاش است که برای مسایل فلسطینی راه حلی بیابد. این مسائل به دو بخش تقسیم شدهاند؛ مسئله غزه و «اسرائیل» و مسئله آشتی ملی میان فتح و حماس.
البته ارزیابی نقش مصر در خصوص این مسایل کمی مختلف است و نباید براساس میزان موفقیت آن در حل این مسایل قضاوت کرد. در واقع موفقیت مصر در این است که سعی کند این مسایل همچنان موضوع روز بمانند و در برابر سرسختی گروههای ذیربط ناشکیبایی نکند و از میانجی گری دست نکشد. تأکید بر این مسئله بدین معناست که مصر تلاش میکند از حدوث خلأ سیاسی جلوگیری کند زیرا در صورت حدوث چنین مسئله ای نتایج ویران کننده ای حاصل خواهد شد که نه تنها بر غزه بلکه بر همه قضیه فلسطین و البته مصر و «اسرائیل» تأثیرات فراوانی خواهد گذاشت.
برای مثال اگر فرض بگیریم که مصر از میانجی گری دست کشد یا نقش آن اندکی کم رنگ شود یا ضعیف عمل کند و تحت تأثیر ناامیدی از همکاری گروههای فلسطینی قرار بگیرد در این صورت آتش منازعه ای مستمر میان غزه و اسرائیل شعله میگیرد و یک درگیری سیاسی اداری و حتی امنیتی میان حماس و فتح برپا میشود. یک چنین وضعیتی تمام اهمیت فلسطین به عنوان بخشی از قضیه را از بین میبرد و آن را به یک کشور حاشیه ای بیارزش بدل میکند که مردم آن در حال نزاع داخلی و درگیری خودی هستند.
از سوی دیگر شایعات دال بر این است که مصر تحت تأثیر فقدان راه حل مناسب و نداشتن ارتباط مناسب با گروه های درگیر قصد دارد از نقش میانجی گری دست بکشد. اما من معتقدم مصر با اینکه در بعضی وقت ها ممکن است اندکی نارضایتی نشان دهد و شکوه از گروه های مربوطه کند اما در عین حال با جایگاه خود آشناست و کاملاً آگاه است که دست کشیدن از قضیه فلسطین با نقش بنیادین مصر برای امت عربی در مقام پیشوا در تعارض است و این اقدام تبعات زیان باری برای امنیت مصر به بار میآورد و بر مرزهای مصر عواقب وخیمی تحمیل میکند.
با این وجود ضروری است که با گذشت دوازده سال از تلاش برای آشتی ملی فلسطینیان، مصر سعی کند ابزارهای دیگری را بیازماید. دوازده سال تلاش برای مصالحه و تعداد بی شمار دیدارها باید که به ثمر بنشیند زیرا در غیر این صورت قضیه غزه و کل قضیه فلسطین زیر شاخه تحولات انتخاباتی «اسرائیل» میشود که هرگاه جناحهای سیاسی فعال در انتخابات بخواهند رای بیاورند برنامههای خود را برای سوء استفاده از قضیه فلسطینی تنظیم میکنند. اینک قضیه فلسطین در ضعیفترین حالت قرار دارد و بر جناحهای فلسطینی مختلف بایستهاست که از منافع گروهی فراتر روند و منفعت فلسطین را سرلوحه عمل خود قرار دهند.