دقایقی قبل از اجرای حکم قصاص “اعدام”، در حالی که خانواده قاتل خود را برای خداحافظی آماده می کردند، خانواده رنج دیده مقتول “عفو” خود را نثار “بلال” کردند و به او زندگی دوباره بخشیدند.
در پاییز سال ۸۶ هجری خورشیدی و در جریان یک دعوای ساده در چهارشنبه بازار شهر کوچک “رویان” از توابع شهرستان “نور” ، زندگی عبدالله، جوانی ۱۸ ساله به دست بلال به پایان رسید. روز سه شنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۳ قرار بود، بلال قصاص شود که بخشش پدر و مادر عبدالله (مقتول) طناب دار را از گردنش باز کرد.
خانواده حسین زاده (خانواده مقتول) پیش از به قتل رسیدن عبدالله، پسر دیگر خود را در حالی که ۱۱ سال بیشتر نداشت، در سال ۸۲ در یک حادثه تصادف از دست داده بودند. در آن حادثه، موتور سواری که خلاف جهت خیابان حرکت می کرد پسر ۱۱ ساله خانواده حسین زاده را کشت.
چهار سال بعد از این جریان، پسر بزرگ تر خانواده حسین زاده که ۱۸ ساله شده بود، در یک دعوای ساده، جان خود را از دست داد و داغ خانواده خود را بیش از پیش کرد. بلال جوان بی تجربه ای بود و کار با چاقو را بلد نبود، اما از چاقو در درگیری با عبدالله استفاده کرد. بلال ضربهای به شاهرگ عبدالله زد و از همان روز عنوان “قاتل” گرفت. او فرار کرد، ولی ماموران نیروی انتظامی ایران او را در خانهاش دستگیر کردند. شش سال گذشت. در این مدت قاتل در زندان نور اسیر و منتظر صدور حکم بود تا اینکه قرار شد حکم “قصاص” فروردین ۹۳ اجرا شود.
رسانهها درباره ماجرا مطلب نوشتند و برنامه «۹۰» که یکی از پر بیننده ترین برنامه های تلویزیونی ایران است، از پدر مقتول که از فوتبالیست های پیشکسوت شهرستان نور است، درخواست عفو کرد. چند تن از فوتبالیست های معروف ایرانی از جمله علی دایی و امیر قلعه نویی با عبدالغمی حسین زاده (پدر مقتول) تماس گرفتند. بسیاری هم قولهایی دادند و گفتند که پول میدهند یا مدرسه فوتبال میسازند، اما خانواده حسین زاده انتظار هیچ پولی نداشت.
روز سه شنبه ۲۶ فروردین، روز اجرای حکم قصاص؛ بلال روی چهار پایه با چشم بند ایستاده بود. حاضران از پدر و مادر مقتول تقاضای عفو می کردند. مادر عبدالله به سمت صندلی زیر پای بلال رفت، اما به صندلی تلنگری نزد، تنها یک سیلی به قصد بخشش به صورت قاتل پسرش زد و او را بخشید. مادر عبدالله به کسی که جان پسرش را گرفته بود، جان دوباره داد.