انتظار داشتم تهران حرف متفاوتی از زبان «علی الدباغ» سخنگوی سابق دولت عراق بشنود. آنجا که در صفحه اول روزنامه الصباح روزیکشنبه به یکی از مطالبات ایران پاسخ بدهد که این چند روز مرتب تکرار میشود. مطالباتی در باره پرداخت غرامت جنگ ایران و عراق که در دهه هشتاد قرن گذشته شعلهور شد و هشت سال تمام ادامه یافت… اما گفته سخنگوی سابق آن چیزی نبود که باید ایران بشنود یا به آن گوش بدهد.
اگر یک ماه کامل یا کمتر به عقب برگردیم داستان را به صورت کامل در چارچوب کلیاش میبینیم. خواهیم فهمید چرا حکومت رهبرعلی خامنئی حالا و دقیقاً حالا به یاد جنگی افتاده که سی سال پیش بین این دو کشور اتفاق افتاد و ایرانیان از آن زیان دیدند و حالا غرامت همه آن خسارتها را میخواهند. آنها به گفته خمینی در آن زمان، ناگزیر شدند جام زهر سربکشند وقتی پای قطعنامه پایان جنگ را امضا میکردند و دولت پایان یافته حیدر العبادی در بغداد باید فاکتورهای آن جنگ را بپردازد!
داستان به اختصار… رئیس جمهوری امریکا دونالد ترامپ، از همه کشورهای جهان و منطقه خواسته پایبند تحریمهایی باشند که بر نظام حاکم در ایران اعمال میکند… او نه تنها خواسته که همه دولتها را به این کار دعوت کند بلکه به صراحت و با صدای بلند گفت: یا با ما… یا با ایران… میان این دو، منطقه وسطی وجود ندارد!
عبادی هم میداند با ایران مرزهای جغرافیایی مستقیم دارد، و باز میداند در پایتخت عراق او باید جوابگوی پیام صریح ترامپ باشد… حداقل تا زمان تشکیل دولت جدیدعراق، خواه به ریاست او باشد یا نه… باید در برابر آنچه رئیس جمهوری امریکا گفته، موضعش را بیان میکرد. این همه آن چیزی بود که اتفاق افتاد و در حقیقت رفتار العبادی کاملا متوازن بود. گفته او بدین معناست که با تحریمهای امریکایی بر ایران، کشور همسایه موافق و همدل نیست، اما برای رعایت منافع عراق که در جایگاهش باید حافظ آنها باشد، گزینهای پیش رو ندارد جز پایبندی به تحریمها!
آنچه که این مرد در این سخن موزونش میگوید این است که نه به سمت امریکا تمایل دارد و نه به سمت ایران مگر به اندازه منافع کشور و حفظ آنها. و این حق اوست. اما در پایتخت ایران قیامتی برپا شد و هنوز هم ادامه دارد. بی شک این غوغا تا مدتی دیگر میماند. برای هیچ جز اینکه نخست وزیر عراق گفته، من مسئولی عراقی هستم و به الزامات مسئولیتم پایبندم. و طبیعی است که به سمتی برود که منافع ملیاش را تأمین میکند. او باید منافع کشورش را دنبال کند و حفظ و هرکسی جز این فکر میکند دچار به بیراهه میرود.
با این همه، با اینکه او در اظهاراتش حرفهایش را به شدت سنجیده گفت، احساس کرد شاید، البته متأثر از هجوم رو به افزایش ایرانیها، فکر کرد شاید سخنش کمی بی رحمانه بود و تلاش کرد از شدت آن بکاهد. سه شنبه گذشته گفت- نقل به مضمون البته- موضع دولتش در پرونده تحریمها التزام کامل نیست آن طور که از حرف سابقش فهمیده شد، بلکه موضع آنها اساسا در معاملات تجاری با ایران به وسیله دلار است… با این حساب گامی به عقب برداشت به این امید که این گامش در میان ایرانیان عقلی بیابد که از آن استقبال کند، استقبال خوب، آن را ارج نهند درست، درک کند، درک درست!
البته روبه رو نشد… کجا روبه رو بشود؟ اگر در تهران جایی برای چنین عقلهایی بود، جمهوری ایران در این موقعیت سخت که امروز ایستاده، قرار نداشت. نه تنها در برابر ایالات متحده بلکه با همسایگانش در سراسر منطقه همچنین با کشورهای دیگر جهان!
با این حساب، جای تعجب ندارد که اخبار رسیده از گوشه و کنار حکومت آخوندها در ایران همه یک نغمه سرمیدهند بی هیچ تفاوتی… این نغمه این است که العبادی با این موضعش در باره تحریمها، همه شانسهایش برای برگشت به نخست وزیری دولت عراق را از دست داد. یا حتی طرفی در معادلات تشکیل دولت در آستانه تشکیل عراق باشد. دولتی که پس از اجرای انتخابات پارلمانی در ماه می گذشته و بعد از اعلام نتایج، حزب العبادی یکی از چهار جریان سیاسی قوی عراق بود که در صدر قرار داشتند و اعتماد رای دهندگان را کسب کردند.
این گونه بود که دخالت ایران در امور داخلی عراق شروع شد، دخالتی علنی در حد توهین آمیز که هیچ عراقی زیربار آن نمیرود؛ شهروندی که میداند رای دهندگان دولت را انتخاب میکنند و رایهای ریخته شده در صندوق نخست وزیر را تعیین میکند نه ایران و نه هیچ کس دیگر! این کج روی در سیاست ایران دقیقا همان چیزی است که دولت ترامپ با تحریمها میخواهد در عقلانیت حکومت ایران تغییر دهد. جهتی که تلاش میکند خواسته خودش را برکشورهای منطقه دیکته کند. این حق آنها نیست هرچند این حق را برای خود قائل باشند. چارهای جز احترام کامل به اصول حاکم بر سیادت کشورها نیست.
صداهای بسیاری در دولت ترامپ تأکید میکردند و هنوز هم تأکید میکنند، هدف از اعمال تحریمها نه سرنگونی حکومت خامنئی است و نه تلاش برای تغییر حاکمان کنونی ایران با به کارگیری قدرت، بلکه هدف تغییر رفتار مخرب ایران در منطقه است که نمیتواند ادامه یابد و نه جهان میتواند با آن کنار بیاید. و شانس محض اینکه هجوم ایرانیها به العبادی این روزها شروع شد و اوج گرفت تا جهانی که آرامش و امنیت منطقه برایش مهم است ببیند، که این رفتار با نخست وزیر عراق دقیقا همان چیزی است که باید تغییر کند و دقیقا باید ایرانیان و دیگران از آن دست بکشند. چرا که رفتاری است که به بین النهرین محدود نشده و به دیگر کشورهای منطقه کشیده شده است. بیشترین رنج را مردم این مناطق میکشند، نمونه زنده آن مردم یمناند.
براین اساس سخنگوی سابق دولت عراق، باید با زبان متفاوتی سخن میگفت، نه با آنچه با ما صحبت کرد… تا نیازی نباشد مقدمه چینی کند که، نباید عراقیها تاوان حکومت قبل را بپردازند که به گفته سخنگو جنگ را او در دهه هشتاد آغاز کرد… یا این سخن که ایرانیان باید دست از دشمنی با عراقیها بردارند آن طور که سخنگو میگوید… بلکه باید بگوید ایرانیها که ناگهان یاد جنگ افتادند و بی مقدمه به یاد خسارتها، باید بفهمند عراق کشوری است که سیادت خودش را دارد و مسائل داخلی عراق به خودشان ربط دارد هر چقدر ایران در آن کشور به تخریب مشغول باشد. بگوید، شانسهای العبادی برای کسب نخست وزیری، نتیجه تفاعلات داخلی عراق است با انگیزههای میهنی محض. بادهایی که از مرزهای ایران میوزند نقشی در شانسهای البعادی ندارند.