انتخاب «شاعران مردمی» در ده سال اخیر از سوی وزارت ارشاد در جشنواره شعر فجر، در شرایطی که محدودیتهای این وزارتخانه در انتشار آثار شاعران مستقل به اوج خود رسیده، بار دیگر موجب موجی از اعترضات شده است.
رضا حمیدی، دبیر هفتمین جشنواره شعر فجر، ۲۴ شاعر از فهرست ۱۹۶ نفرهای را که در نظرسنجی این جشنواره برای انتخاب «شاعران مردمی» به نام آنها اشاره شده است، معرفی کرد. وی گفته است که برای توزیع پرسشنامه انتخاب شاعر مردمی، از روش «نمونهگیری طبقهبندی ساده» استفاده شد که تمام جامعه آماری در آن شانس یکسانی داشته باشند.
بر این اساس، نفر اول این فهرست کسی است به نام «علیرضا قزوه» که همراه با «حمیدرضا برقعی» مردمیترین شاعر ایران نام گرفته است. این در حالی است که «محمدرضا شفیعی کدکنی»، شاعر، پژوهشگر و استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران، در رتبه دوم قرار دارد.
در ادامه فهرست نیز بیشتر شاعران مورد تأیید دولت به چشم میخورد: فاضل نظری، علی معلم دامغانی، محمد علی بهمنی، علی موسوی گرمارودی، مشفق کاشانی، یوسفعلی میرشکاک، عبدالجبار کاکایی، حمید سبزواری، مریم حیدرزاده، سعید بیابانکی،عرفان نظرآهاری، محمدرضا عبدالملکیان، احمد عزیزی و سهیل محمودی.
اما در فهرستی که از سوی وزارت ارشاد منتشر شده، نام شاعرانی چون شمس لنگرودی و محمدعلی سپانلو، به عنوان دو شاعر مستقل ایران که آثارشان به سختی از سوی وزارت ارشاد مجوز میگیرد، به ترتیب در مقام سیوهفتم و سیو هشتم جای داده شده است. علیرغم این که دبیر هفتمین جشنواره شعر فجر اظهار داشته که این فهرست بر اساس جامعه آماری مورد بررسی به دست آمده و با «صداقت» اعلام شده، برخیها از اساس آن را مورد انتقاد قرار دادهاند.
مسؤولان جشنواره دولتی شعر فجر به زعم خود خواستهاند تا اقدامی مشابه جشنواره فیلم فجر انجام دهند، اما اغلب اهالی ادبیات معتقدند که کپیبرداری در این مورد، درست و بر اساس موازین ادبی نیست. به عنوان نمونه، زهیر توکلی، یک شاعر جوان، در این زمینه گفته است که اساسا در نقد ادبی چیزی به نام شاعر مردمی نداریم، بلکه میتوان گفت «شاعر پرمخاطب».
وی اضافه کرده که «اصولا مردم ما کتاب نمیخوانند، شعر هم نمیخوانند چه برسد به شعر معاصر، همان چهار بیتی را که بلد هستند از امثال و حکم رایج بلدند؛ در این میان مهم که بر اساس چه مکانیسمی شاعر مردمی انتخاب میکنند.»
این شاعر انتخاب شاعر مردمی از سوی وزارت ارشاد را «لطیفه سال» دانسته است. همچنین برخی دیگر از شاعران انتقادهای تندتری را بیان کرده و گفتهاند که وزارت ارشاد با این روش خواسته به شاعران همسوی خود جایزه بدهد.
به عنوان نمونه، عبدالجبار کاکایی درباره انتخاب شاعر مردمی ۱۰ سال اخیر گفته که «مسؤولان جشنواره شعر فجر ابایی ندارند که بگویند به شاعران همسو با خودشان جایزه میدهند.» اشاره کاکایی بیشتر به علیرضا قزوه، یکی از شاعران نزدیک به آیتالله خامنهای است که اشعار سیاسی او مورد انتقاد بسیاری قرار گرفته است.
علیرضا قزوه را شاید بتوان حکومتیترین شاعر ایران نامید که هم در اظهاراتش و هم در اشعارش از نظام جمهوری اسلامی ایران شدیدا دفاع کرده است. به عنوان نمونه وی در جایی درباره شعر و شاعری و ارتباطش با حکومت گفته است: «اگر بخواهیم شعر را با یک تمثیل معنا کنیم، باید گفت که شعر مانند پیادهنظام یک لشگر است. کارویژه پیادهنظامها این است که همیشه در خط مقدم هستند، خط شکن هستند، روی مین میروند، سختی میکشند و فتح میکنند. شعر نیز همین خاصیت را دارد.»
همچنین قزوه، از کسانی است که در مدح رهبر جمهوری اسلامی و حتی فرزندانش نیز شعر سروده است. به همین دلیل، او از سوی برخی به عنوان «ملکالشعرای» جمهوری اسلامی نامیده میشود، عنوانی که به نظر میرسد خود وی چندان از آن ناراضی نیست.
اما فارغ از اسمهای مطرح در فهرست شاعران مردمی، به نظر میرسد که وزارت ارشاد با این اقدام خود در پی ارائه الگو برای شاعران دیگر و همچنین مخاطبان شعر در ایران است. وزارت ارشاد، مخصوصا در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، بیش از گذشته در حوزه شعر سختگیری کرده و راه را برای شاعران و ناشران شعر مستقل بسته است.
مثلا، سال گذشته، چند ناشر فعال در حوزه شعر و داستان از حضور در بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران منع و محروم شدند. یکی از این ناشران، انتشارات «آهنگ دیگر» بود که در چند سال اخیر در زمینه انتشار آثار شعر بهطور جدی فعال بود. این انتشارات را چند شاعر مستقل ایران نظیر حافظ موسوی و شمس لنگرودی اداره میکردند.
مسؤولان وزارت ارشاد از جمله شخص وزیر، شاعران مستقل را متهم به سرودن «اشعار سیاه» میکنند. وزیر کنونی ارشاد، در سال ۸۸ و پس از انتخاب شدنش به این سمت، وزیر ارشاد با انتقاد از شعرهای «بدبینانه و سیاهنمایی در شعر» از معاونت فرهنگی وزارت ارشاد خواست که نسبت به صدور مجوز شعر بیشتر از گذشته دقت کنند.
البته این اتهام، یعنی اتهام «سیاهنمایی» در دیگر عرصههای فرهنگی نظیر سینما، به ویژه برای فیلمهای موفق ایرانی در جشنوارههای خارجی، از سوی مقامهای دولتی به اهالی فرهنگ زده میشود. اما کاربرد آن در حوزه شعر فارسی از بقیه حوزهها عجیبتر است، زیرا بر این اساس میتوان بسیاری از اشعار کهن فارسی، مثل رباعیات خیام را نیز به «سیاهنمایی» متهم کرد!
اکنون به نظر میرسد، با انتخاب «شاعر مردمی» از سوی وزارت ارشاد، پازل سانسور و محدودیت برای شعر، در حال تکمیل شدن است.
هرچند وزیر ارشاد ضمن دفاع از این فهرست، از نظرات «مشفقانه» در این زمینه استقبال کرده، اما این دغدغه وجود دارد که فهرست «شاعران مردمی» در آینده ملاک بسیاری از قضاوتها و رفتارهای وزارت ارشاد درباره شاعران قرار گیرد. در واقع، وزارت ارشاد با اعلام این فهرست، علاوه بر مشخص کردن سلیقه دولت در زمینه شعر و معرفی آن به دیگران، برای خود نیز چارچوبی را در حوزه شعر و شاعری تعیین کرده است.