۱۸ فوریه ۲۰۱۲ بود که محمد اسامه البارودی ناپدید شد. این متخصص بیماریهای روده و معده متولد حما که ماموران امنیتی او را از کلینیکش در دمشق بیرون کشیدند، در وضعیت تیره و تار امنیتی سوریه ناپدید شد. به نظر میرسد او هم درست مثل بسیاری از سوریهای دیگر از روی زمین ناپدید شده باشد. خانوادهاش هیچ خبری از او نداشتند؛ تا اینکه تقریبا ۱۷ ماه بعد از دستگیریاش، خبر مرگش را به آنها اطلاع دادند.
باسم الاحمد، یکی از فعالان کرد که در حال حاضر با مرکز ثبت نقض حقوق بشر در سوریه همکاری میکند و دو روز پیش از بارودی دستگیر شده بود، میگوید: «وقتی در پایگاه اطلاعات نیروی هوایی منطقه المزه دستگیر شدم، با بارودی و دو پزشک دیگر که در دمشق کار میکردند، بودم. با بارودی و دو پزشک دیگر برخورد وحشتناکتری نسبت به بقیهمان کردند.
افسرها داد میزدند که «چرا به تظاهرکنندگان خدمت میکنید؟ چرا آنها را معالجه میکنید؟ چرا بیمارستان شبانهروزی دارید؟» آنها محکوم به شکنجه شده بودند که هر ده ساعت یک بار انجام میشد؛ دستهایشان را میبستند و از سقف آویزان میکردند، پاهایشان به زحمت به زمین میرسید. دخل پزشکها را درآوردند.» مرکز ثبت نقض حقوق بشر بر این باور است که بارودی در زمان بازداشتش در زندان بدناک سدانیه که خارج از دمشق قرار دارد، جان خود را از دست داده است.
بخش پزشکی، هدف گلوله دولت
داستاهای مشابه داستان بارودی این روزها تقریبا هر روز در سوریه اتفاق میافتد. نه تنها جان پزشکان در منطقه جنگی هر روز در معرض خطر است بلکه حالا به گونهای هدف گلوله قرار گرفتهاند که انگار دشمن بودهاند. یک پزشک که میخواهد با نام مستعار دکتر بی ای صدایش کنیم، داستان اتفاقی را که برای یکی از دوستانش در حمص رخ داد، تعریف میکند؛ پزشکی که به دست مقامات عالیرتبه ربوده و شکنجه و بدن شکنجه شده و فلجش در مقابل بیمارستان محلی پیدا شد. او میگوید:« آنها با این کار در واقع میخواستند پیغامی را به ما برسانند که سرنوشتی است که در انتظار همهمان است.»
به گفته سازمان پزشکان حامی حقوق بشر، دولت سوریه با نقض مستقیم کنوانسیون ژنو مرتبا بخش پزشکی این کشور را هدف قرار میدهد و در این راستا تا کنون ۴۶۸ پزشک متخصص کشته و بسیاری دیگر دستگیر، شکنجه، اعدام و ناپدید شدهاند. احمد میگوید:« از آغاز این بحران، رژیم پزشکان را تهدیدی برای خود دید. آنها از این که پزشکان معترضان را معالجه میکنند و خدمات در اختیارشان قرار میدهند، خوششان نمیآید. در واقع پزشکان را نیروی تقویت کننده مخالفان میدانند.» به همین دلیل تا کنون ۱۵۰۰۰ نفر از پرسونل بخش پزشکی به خاطر خطر دستگیری، شکنجه و مرگ از منطقه جنگی فرار کردهاند.
تاکتیک نظامی هم برای نهادهای پزشکی کشور در نظر گرفته شده. احمد میگوید:«وقتی رژیم از موقعیت بیمارستانی که به مردم کمک میکند، باخبر میشود، آن را مورد هدف قرار میدهد. برخی از این بیمارستانها تا کنون بیش از یک بار هدف حمله واقع شدهاند.»
در نوامبر سال گذشته، پزشکی که در بیمارستان دارالشفیع حلب کار میکرد به مجله وایس گفته بود که نیروهای دولتی دو موشک را روانه این بیمارستان کردند و بخشهای زیادی از بیمارستان بر اثر این حمله نابود شد؛ به گفته او بیمارستان دارالشفیع دستکم ۶ بار هدف حمله قرار گرفته بود.
ویرانی همه جا در برگرفته؛ بر اساس گزارشی که اخیرا از سوی سازمان پزشکان حامی حقوق بشر منتشر شد، نزدیک به نیمی از بیمارستانهای عمومی سوریه تا کنون صدمه دیده یا کاملا نابوده شدهاند و ۹۳ درصد آمبولانسها هم صدمه دیده، به سرقت رفته یا نابود شدهاند. به گفته فعادی الدیار- یکی از موسسان بنیاد خیریه بریتانیای دست به دست هم برای سوریه، که از ابتدای کشمکش داخلی در سوریه در حال فعالیت است و ۶ بیمارستان سیار را اداره میکند و به سرتاسر کشور خدمات میرساند، در ماه آوریل تیراندازیها تا حدی شدید بود که تمامی ۲۳ بیمارستان و کلینیک متعلق به بنیادهای خیریه تعطیل شدند.
البته این فقط دولت نیست که به بخش پزشکی حمله میکند. گروههای مخالف هم حمله میکنند. در اکتبر سال ۲۰۱۳، گزارشها خبر از وقوع حملهای ازسوی گروههای شبهنظامی اسلامی به بیمارستان سعداد در حمص داد و همچنین در ژانویه امسال هم گروه داعش به چند بیمارستان حمله کرد و بیماران مجروح و پرسنل بیمارستان را ربود. اما با این وجود تخلفهایی که از سوی دولت صورت میگیرد، بسیار بیشتر از تخلفهایی است که از سوی شبهنظامیان صورت میگیرد. بر اساس برآوردهای سازمان پزشکان حامی حقوق بشر، نیروهای دولتی ۹۰ درصد حملات گزارش و تایید شده به نهادهای پزشکی را انجام دادهاند.
پزشکان مجبورند با شیوههای ابتدایی بیماران را درمان کنند
هدف قرار دادن بخش پزشکی سوریه موجب کمبود تجهیزات و متخصصان مورد نیاز در کشور شده و مردم سوریه به این خاطر که پزشکها مجبور شدهاند برای نجات جانها به روشهای ابتدایی متوسل شوند، رنج میبرند. تعداد زیادی از مردم در حال حاضر در زیرمین بیمارستانهای عمومی سرتاسر کشور که با کمبود دارو، تجهیزات و فقدان استانداردهای بهداشتی کافی مواجهند، درمان میشوند. دیاری میگوید:«تصور کنید که مثلا آشپزخانهتان را به اتاق جراحی تبدیل کنید و از میز شام هم برای جراحیها استفاده کنید.»
به علاوه، تازهترین گزارشها خبر از کمبود ماده بیحسکننده هم میدهد به طوری که بیماران مجبورند بین اینکه در عین جراحی بههوش باشند یا اینکه با یک میله فلزی بیهوششان کنند، یکی را انتخاب کنند. شمار قطع عضو بدن بیماران به خاطر کمبود جراحان ارتوپد و بیماریهای عروقی باتجربه به طرز نگرانکنندهای در حال بالا رفتن است. دیاری میگوید:«در شمال سوریه، ما فقط یک جراح بیماریهای عروقی داریم و او تنها میتواند دو بار در هفته کار کند و ما به متخصصهای بیشتری نیاز داریم.»
نظام پزشکی سوریه به نقطه بحران رسیده و هر چه بیشتر به قلب این کشور نفوذ کنید، وضعیت وخیمتر میشود. تقریبا در سرتاسر کشور، افراد غیرمتخصص و عادی در حال معالجه مجروحان هستند. در اینجا، یک دندانپزشک جراحات وارده به سر را معالجه میکند و یک دانشجوی سابق سال اول پزشکی دست به جراحی قلب میزند. احمد میگوید:« در سال ۲۰۱۳، یرموک سه ماه بدون پزشک ماند. حالا فقط یک پزشک در اختیار دارد و او حتی پزشکی واقعی هم نیست و فقط یک دانشجوی پزشکی است.»
تلاش بیوقفه پزشکان و رنجی که تحمل میکنند
کمبود فراوان پرسنل، تجهیزات و دارو به این معنی است که بسیاری از پزشکان به سختی و با تلاش فراوان با وضعیت موجود کنار میآیند. به خاطر ساعات بیش از حد طولانی کار، بسیاری از آنهایی که در حال حاضر در سوریه در حال فعالیت هستند، از خستگی از پا در آمدهاند. دکتر بیای میگوید: «ما همه کار میکنیم، از مدیریت گرفته تا جراحی تا تمیزکاری، هر کاری.»
دکتر صفوان عبدالله، یکی از پزشکان «بنیاد دست به دست هم برای سوریه» که در حال حاضر برای تکمیل تحصیلات و آموزش پزشکی در بریتانیا به سر میبرد، میگوید: «اغلب ۲۴ ساعت کار میکردیم، بسیاری به این خاطر که میدانستند اگر بیماران را ترک کنند، آنها درد میکشند، حتی استراحت هم نمیکردند. من سه سال است که بیوقفه کار کردهام. تعداد ما برای معالجه همه کم است.»
برخی از پزشکانی که در میانه کار به خود استراحت میدهند، به خاطر تنها گذاشتن همکاران خود احساس عذاب وجدان میکنند. دکتر عبدالله میگوید:« وقتی زمان استراحت به خودم میدهم، حس بدی به من دست میدهد و فکر میکنم باید هر چه سریعتر به بیمارستان برگردم.»
جدا از خستگی مفرط، عدم توانایی کمک به تمام بیماران یا مجروحانی که به بیمارستان میرسند، یکی از دردهایی است که تحملش برای پزشکان سخت است. دکتر عبدالله میگوید:« بدترین چیز وقتی بود که بچهها را به اورژانس میآوردند و من میدانستم که نمیتوانم به آنها کمک کنم. وقتی هیچ کاری از دستم برنمیآمد، فقط گریه میکردم.»
استفاده از سلاحهای جدید مثل استفاده از گاز کلر هم از جمله اتفاقات دیگری بود که باعث میشد پزشکان در کمک به بیماران خود احساس ناتوانی کنند. دکتر بیای میگوید:« مردم را در حال خفگی میآوردند انگار درونشان آتش بود.»
اکثر پزشکهایی که در سوریه باقی ماندهاند، به خاطر مواجهه دائمی با کابوسهای اطرافشان و تجربه شخصی که خودشان از شیوههای شکنجه دولتی داشتند، در حالتی دائما مضطرب به سر میبرند. آمار کسانی که مبتلا به اختلال اضطراب پس از فاجعه در حال افزایش است و به همین دلیل نگرانی پزشکان متخصص خارج از سوریه نسبت به آینده سلامت جسمانی افراد آسیبدیده روز به روز بیشتر میشود.
دکتر بیای میگوید:« یکی از دوستان خوب من سوریه را برای گذرندان دوره آموزشی پزشکی ترک کرد اما حتی خارج از سوریه هم همچنان مضطرب بود و هر لحظه احساس میکرد که همین الان هدف حمله قرار میگیرد. هر بار که صدای یک هواپیما یا هلیکوپتر را میشوند، وحشتزده میشود و میخواهد فرار کند.»
سازمانهای غیردولتی چون بنیاد دست به دست هم برای سوریه در حال حاضر تمام تلاش خود را میکنند تا به پزشکان فعال در داخل سوریه روحیه بدهند. همان طور که دکتر بیای- که در داخل سوریه به عنوان رئیس پروژههای پزشکی این بنیاد خیریه فعالیت میکند- میگوید:« ما در تلاش هستیم که پزشکان برای گذراندن دورههای پزشکی به ترکیه بیاوریم. به این طریق آنها هم در زمان صرفهجویی میشود یعنی میتوانند خود را به سرعت به سوریه برسانند هم اینکه برای بازگشت به منطقه جنگی آمادگی بیشتری پیدا میکنند.»
بنیاد دست به دست هم برای سوریه همچنین روانشناسانی را برای درمان کسانی که از اختلال اضطراب پس از فاجعه رنج میبرند، ارسال کرده اما دکتر بیای میگوید:« معمولا معالجه کسانی که دردهای زیادی را در درون خود دفن کردهاند تا فقط بتوانند به زندگی خود ادامه دهند، کار سختی است.»
تلاش ادامه دارد
پزشکان نه تنها مجبورند با سیل دائمی مجروحان بازمانده از این جنگ ظالمانه مواجه شوند، بلکه با این احتمال که خودشان جزو یکی از همین قربانیها بشوند هم مواجهند. دیاری میگوید:« اخیرا ایمیلی را از گروهمان در حلب دریافت کردند که با این جمله تمام شده بود:« ما را ببخشید، چون نمیدانیم فراد زنده خواهیم ماند یا نه.»
با تمام این اوصاف و به رغم پیغامهای تهدیدآمیزی که دولت به طرق مختلف برای بیمارستانها فرستاده، موشکهایی که روانه بیمارستانها و پایگاههای پزشکی سیار میشوند و دستگیریهای پیاپی پزشکان، تلاش این افراد همچنان ادامه دارد. پزشکان سوریه چه در داخل خانه و چه در آن سوی مرزهای کشور همچنان در تلاش برای انجام وظایف خود هستند. خاطره شکنجهها و تصاویر مرگها شاید هرگز از ذهنشان پاک نشود اما به رغم تمام سختیها و مشکلات همچنان به تلاش و مبارزه خود برای کاهش درد و رنج دیگران ادامه میدهند. آینده شاید نامعلوم و ترسناک باشد اما مبارزه برای معالجه و درمان مردم سوریه همچنان ادامه دارد.
اما پارسون و کیتی ولسفور، دو محقق و نویسنده آزاد هستند که محل زندگیشان بین لندن، آکسفورد و عمان تغییر میکند. کارهای آنها پیش از این در صدای آمریکا، دموکراسی باز، جامعه آتلانتیک، انجمن بحث بر سر مسئله فلسطین و اسرائیل، ژورنال فلسطین و اسرائیل، ژورنال اسفار و فارنپالیسی آینده منتشر شده است.