
فواد عجمی-یوتوب
اولین بار زمانی که یک دانشجوی فارغالتحصیل بودم، با پروفسور فواد عجمی آشنا شدم؛ زمانی که کتابش “مخمصه جهان عرب” را خواندم و من را عمیقا تحت تاثیر خود قرار داد.
این کتاب استادانه به توصیف غرامت و دردهای فرهنگی، سیاسی و فکر جهان عرب به دنبال شکست در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ میپردازد و از این جهت همتایی ندارد. بعدها زمانی که میخواستم درباره شیعیان لبنان مطالعهکنم، کتاب “امام ناپدید شده”، کتابی که به همان اندازهای که درباره امام موسی صدر بود، درباره تاریخچه خانوادگی خود پروفسور عجمی هم بود. این کتاب هم مثل سایر آثارش، لحنی صمیمی دارد و به زیبایی نوشته شده و اطلاعات دقیق زیادی را در اختیار خواننده میگذارد. من همیشه خواندن این کتاب و سایر آثار ایشان را به شاگردهایم توصیه میکنم.
آن چه باید درباره پروفسور عجمی به آن اشاره کرد، نحوه ترکیب تاریخ سیاسی با قدردانی عمیق از فرهنگ، ادبیات و تاریخ در آثارش است. آن گونه که سایرین پروفسور عجمی را توصیف میکنند، او یک شاهد زنده بود که روایت اصلی و واقعی را مینوشت و تعریف میکرد، نه اینکه نوکر یا چاپلوس نخبگان آمریکایی باشد.
من ۵ سال پیش با پروفسور عجمی ملاقات کردم و ما به سرعت با هم جور شدیم؛ او این اتفاق را مدیون رسم و رسوم کشورمان میدانست. خونگرمی ما ثمره جایی بود که در آن متولد شدهایم، مناطقی که با روشنفکرهای تقلبی احساس راحتی نمیکنند. پروفسور عجمی شیعهای متولد ارنون واقع در جنوب کشور بود و من یک مسیحی مارونیتی متولد نیحا واقع در شمال لبنان هستم. هر دوی ما هم سپاسگزار ایالات متحده به این خاطر که به ما خانه جدید و رهایی از قید و بندهای خانه قدیمی داد و فرصتهای شگفتانگیز در اختیارمان قرار داد، هستیم.
در نگاه اول به نظر میآید که پروفسور عجمی وقتی از آسیب شناسی حرف میزند، تحلیلگری منفینگر و سیاهبین نسبت به جهان عرب باشد، اما این برداشت اشتباهی از شخصیت او است. او مردی بااحساس بود که از صمیم قلب به عربها، تمام عربها اهمیت میداد و دوست داشت روزی را ببیند که این مردم از تله سیاسی که در آن گیر افتاده بودند، رها شوند. بر خلاف بسیاری از هم عصرانش،او هرگز نپذیرفت که سوسیالیسم یا بعدها اسلامگرایی میتواند عامل نجات عربها باشد. از نگاه او، هر دوی این ایدئولوژیها دو روی سکه استبدادگرایی بودند که وعدههای واهی به مردم میدادند و به بنبستهای سیاسی منجر میشدند.
تنها آرزوی او برای عربها رسیدن به دموکراسی لیبرال بود؛ که میتواند دلیل حمایت اشتباه او از حمله آمریکا به عراق باشد. او باید بیشتر از اینها و به ویژه این را میدانست که جامعه عراق به قدری در زمان حکومت صدام، به خاطر تحریمها و در نهایت حمله و عواقبش ویران شده بود که منسجم کردن آن تقریبا امری محال بود. پروفسور عجمی همچنین به اشتباه فکر میکرد که ایالات متحده میتواند وضعیت عراق را به حالت متعادل برگرداند.
او اخیرا کتابی تکاندهنده درباره جنگ سوریه نوشت که در آن از مداخله نظامی غرب برای کمک به شکست رژیم اسد حمایت کرد. همین حمایت گواهی است بر احساسات متعصبانه و داغ او نسبت به عربها، به رغم اختلافهای فرقهای که با هم دارند یا اختلافهایی که خود او با آنها دارد، و همچنین باور پایایش که ایالات متحده میتواند اوضاع را به حالت متعادل برگرداند.
آنچه بسیاری از افراد آکادمیک ایالات متحده نمیتوانند به خاطرش پروفسور عجمی را ببخشند، بیتفاوتی آشکارش نسبت به مسئله اسراییل و فلسطین بود. بر هیچ کس پنهان نیست که پروفسور عجمی از سوی بسیاری به عنوان یک اسراییلی و یک حامی اسراییل مورد ستایش واقع میشد و اینکه هیچ مشکلی با وجود اسراییل نشد. از نگاه او، اسراییل یک واقعیت سیاسی بود که نمیشد آن را از بین برد، بنابراین عربها باید آن را بپذیرند و حتی دست دوستی هم به سویش دراز کنند تا بتوانند به توسعه خود بپردازند. در واقع، او حساسیت عربها نسبت به اسراییل را هم یک اشتباه سیاسی دیگر میدانست که تنها عربها را از پیشرفت باز میدارد و به دیگران اجازه استبدادگری میدهد تا به نام جنگ با رژیم صهیونیستی در قدرت باقی بمانند.
فرضیه من این است، البته هیچ مدرکی برای اثباتش ندارم، که دیدگاه او نسبت به مسئله اسراییل و فلسطین به خطار تجارت دردناکی بود که در دهه ۷۰ میلادی به خاطر شیعیان جنوب لبنان، زمانی که تحت حاکمیت ظالم سازمان آزادی فلسطین بودند، از سر گذراند. شاید کسی موضع پروفسور عجمی را خیانت به فلسطین بداند، اما شاید واقعا دیدگاهش نسبت به مسئله اسراییل و فلسطین به این خاطر بود که فکر میکرد عربها مجبور هستند با واقعیت کنار بیایند، نه تنها با این موضوع که با بسیاری از موضوعات دیگر. نکته جالبی که باید به آن اشاره کرد، این است که کتابهای پروفسور عجمی در جهان عرب خوانندگان بسیاری دارد و مورد ستایش واقع میشود.
اما، در نهایت به رغم تمام مشکلات شخصی و تناقضهایی داشت، آثار و دانش پروفسور عجمی حالا حرف خودش را میزند و نشان میدهد که مردی حساس و باسواد پشت این آثار است. خیلی چیزها هست که دانشجویان عرب باید از او یاد بگیرند.