جنگ رسانه ها در سوریه

جنگ رسانه ها در سوریه

دقیقا یکسال دقیقا یکسال پس از شکست قیام سوریه ، شبکه تلویزیونی العربیه به موضوع فوق العاده ای پرداخت. این شبکه تمام جزئیات ایمیل های بشار اسد رئیس جمهور سوریه را منتشر کرد که توسط هکرهای اپوزیسیون سوریه فاش شده بودند. این ایمیل ها شامل اطلاعات حساسی درباره برنامه های امنیتی رژیم ، شرایط اقتصادی سوریه و خریدهای آنلاین و گزاف «اسما اسد» بودند. رسانه های عربی به طور سنتی از روایت موضوعاتی که به نوعی حملات شخصی به سران دولت های عرب را شامل می شود پرهیز می کنند، اما در این نمونه شبکه العربیه متعلق به عربستان سعودی این تابو را شکست. که در واقع می توان از آن به عنوان اعلان جنگ یاد کرد.

درگیری ها در سوریه ، نزاع رسانه ای میان دو اردوگاه مخالف یکدیگر در این منطقه را تشدید کرده است :« دولت های عربٍ به اصطلاح «میانه» و «محور مقاومت» طرف این دو درگیری هستند. از یک طرف کانال های ماهواره ای اپوزیسیون سوریه و شبکه های خبری «گلف فاینانس» که از قیام مردم حمایت می کنند؛ از طرف دیگر رسانه های رژیم سوریه که یا تحت مالکیت خود قرار دارد و یا توسط ایران حمایت مالی می شود. در ۱۸ ماه گذشته، ارتشی از روزنامه نگار مخالف و حرفه ای و فعالان آماتور با گزارش هایی که در اینترنت منتشر کرده اند، توانسته اند به رژیم ضربه وارد کنند. رسانه های جدید و سنتی در این مبارزه به صف شده اند و جنگ سایبری توسط هر دو طرف برپا شده است.

شهیدشناسی: رسانه اپوزیسیون سوری

بخش اصلی استراتژی اپوزیسیون سوریه برای پیروزی در مقابل اسد، در اختیار قرار گرفتن رسانه است. محاسبات آنها طبق آموزه های رسانه ای از «تونس»، «مصر» و لیبی به دست آمده بود . در نتیجه ، کار آغاز شد؛ به مانند تظاهرات محدودی که از یک شکایت محلی در شهر جنوبی درعا شروع و به سرعت به یک جنبش اعتراضی علیه اسد در سراسر کشور تبدیل شد.

برای رسانه های اپوزیسیون، هدف اصلی پیروزی و همبستگی بین غرب و اعراب برای اطمینان از پوشش گسترده فعالیت های جنبش اعتراضی در تلویزیون – و تلاش های وحشیانه رژیم برای از هم پاشیدن آن بود. این موضوع باعث شد تا به خبرنگاران خارجی ای که در حوزه سوریه فعالیت می کنند، اجازه داده نشود تا از مناطقی که در آن تظاهرات برپا می شود بازدید کنند. افرادی مانند «پرویز دوروتی» خبرنگار الجزیره انگلیسی هم که در تلاش برای عبور از این دستور بود، بازداشت و از کشور اخراج شد. تنها گزارشگران مخصوص رژیم حق داشتند تا بگویند در دنیا چه خبر است و آنها هیچ سخنی درباره برگزاری تظاهرات اظهار نمی کردند. واکنش اپوزیسیون ، گردبادی از ویدئوهای آماتور بر روی اینترنت را شکل داد که وجود مخالفان را اثبات می کرد.

«بشار اسد» کاملا نسبت به پتانسیل ویرانگر اینترنت آگاه است. در همین دوران، استفاده از فیس بوک، یوتیوپ و توئیتر فیلتر شد همانطور که این اتفاق برای ده ها سایت خبری مستقل اپوزیسیون افتاد. فعالان با استفاده از پروکسی ها و نرم افزارهایی که آنها را در اینترنت ناشناس نشان می داد، سانسور را دور زدند- اما در کشور تنها ۱۷ درصد دسترسی به اینترنت دارند و تلویزیون های ماهواره ای هنوز به عنوان رسانه ارتباط جمعی باقی مانده اند. دیش های ماهواره بر روی پشت بام ها مشاهده می شود و به این طریق، مردم سوریه اخبار بی سانسور را مشاهده و اظهار نظر می کنند.

روزنامه

روزنامه

به جای منتظر ماندن برای روزنامه نگاران که وضعیت آن ها را نظاره کنند – تقریبا حضور خبرنگاران خارجی در سوریه ممنوع است- معترضان با استفاده از رسانه های اجتماعی به روزنامه نگاران دسترسی پیدا کردند. توئیتر و فیس بوک نقش مهمی را در انقلاب مصر بازی کرد اما در سوریه قیام بر روی یوتیوپ متمرکز است. یکی از مزایای این نوع اشتراک گذاری، استفاده از تصاویر توسط کانال های خبری مانند العربیه یا بی بی سی عربی بود. با این حال، کنترل هایی به منظور محدودیت در استفاده از محتوای تولید شده توسط کاربران اعمال شد چراکه صحت تک به تک ویدئوها قابل بررسی نبود. این موضوع دلیلی شد تا جمعی از فعالان ، آژانس های خبری را راه اندازی کنند که توسط افراد آماتور اداره می شد. آنها کانال های یوتیوپ را تحت عناوینی مانند «شبکه شام نیوز» ، «شبکه فلش نیوز» و «اوگریت» راه اندازی کردند. وظیفه آنها، دریافت، بررسی ، ویرایش و مطابقت دادن فیلم های خام به فیلم های قابل استفاده بود تا شبکه های ماهواره ای با اطمینان بیشتری به انتشار تصاویر اقدام کنند.

روشی که در آن ، اپوزیسیون تصاویر گرافیکی از کشته شده ها یا افرادی که در حال مرگ بودند را کنترل و استخراج می کرد و می کند. قتل عام «ایزرا» در نزدیکی «درعا» که در ۲۲ آوریل ۲۰۱۱ اتفاق افتاد ، لحظه ای تعیین کننده در قیام مردم سوریه بود. در آن شب، تصاویری از پدری نگران حامل جسد پسرش که به سر او شلیک شده بود ، پخش شد. در هنگام پخش این صحنه، نوعی از تصاویر طراحی شده بود که احساسات بیننده را بر می انگیخت چرا که در نهایت همین تصاویر باعث شد تا بسیاری از جوانان در اعتراض به این عمل با اپوزیسیون اعلام همبستگی کند.

چند هفته بعد، جسد «حمزه الخطیب»، کودک ۱۳ ساله که بازداشت شده بود به خانواده اش تحویل داده شد در حالیکه جسد متورم و کبود بود. آنها توسط پلیس مخفی سوریه تهدید شدند تا ساکت بمانند اما در عوض آنها از جسد فیلم گرفتند و بر روی یوتیوپ گذاشتند. کودکان دیگر ، مانند «ثامر الشاعری» شهروند خبرنگاری بود که به ضرب گلوله به مانند «رامی السید» کشته شد. حتی در رسانه های اپوزیسیون خبرنگاران خارجی که در سوریه کشته می شوند را «شهید رسانه های آزاد» معرفی می کنند که معروف ترین آنها «ماری کولوین» خبرنگار ساندی تایمز بود.

تصاویر از سوریه توسط فیلمبرداران آماتور و اغلب با گوشی های موبایل گرفته می شود. هدف انقلاب سوریه پایان دیکتاتوری خونین و آغاز دوران آزادی و کرامت انسانی است. آنها در روایت هدف خود موفق بوده اند.

مقاومت در مقابل اعتدال: شبکه های عربی از سوریه گزارش می دهند

به طور قابل پیش بینی ای ، تلویزیون های ماهواره ای در میدان نبرد جنگ رسانه ها باقی مانده اند. در ابتدای شروع قیام، اپوزیسیون سوریه دو کانال ماهواره ای اختصاصی داشت: «برادا» و «اورینت» . در حال حاضر، رژیم اسد پخش دولتی را در اختیار دارد و همچنین به شبکه خصوصی «آدونیا» تکیه می کند و همزمان کانال های متعددی که توسط ایرانی ها سرمایه گذاری شده است هم تکیه گاه دیگر رژیم است. تعداد شبکه های ماهواره ای اپوزیسیون از آن زمان به ۹ شبکه افزایش یافت که برخی گرایش های مذهبی داشتند. شبکه های «حلب امروز» و «دیرزور تی وی» بر روی فعالیت های انقلابی متمرکز است اما برای مخالفان توجه دو شبکه العربیه و الجزیره به انقلاب سوریه در جهان عرب مهم است.

تصمیم گیری دولت های عربستان سعودی و قطر برای استفاده از دارایی های رسانه ای خود برای ساقط کردن اسد، نشان دهنده توسعه قابل توجه در جنگ رسانه ای میان حکومت و مخالفان است. برای العربیه، نقطه عطف رسانه ای در آگوست ۲۰۱۱ اتفاق افتاد. زمانیکه این کانال تلویزیونی پیام «پادشاه عبدالله بن عبدالعزیز» که «ماشین آدم کشی» اسد را محکوم کرده بود، پخش کرد و از رهبر سوریه خواسته بود تا قبل از اینکه خیلی دیر شود واقعیت ها را ببیند. این اتفاق ها باعث افزایش روحیه اپوزیسیون شد.

با پیوستن دو شبکه تلویزیونی سنگین وزن عرب به نزاع ها ، آنها در مقابل «محور مقاومت» قرار گرفتند. «العربیه» ، قادر به زنده ماندن و رشد سالم بود ، عمدتا به دلیل حضور مدیریت ارشدش یعنی «عبدالرحمان الرشید» خبرنگار لیبرال سعودی، کسی که رژیم های اسد و خامنه ای مورد تکفیر سیاسی و ایدئولوژی اوست. دیدگاه های او، اغلب در ستون روزنامه الشرق الاوسط یافت می شود که با سیاست های خارجی عربستان سعودی همخوانی دارد.

برای الجزیره، تغییر ناگهانی مسیر سیاست ها به طور محسوسی قابل حس بود. شهرت این کانال تلویزیونی در زمان تاسیس ، طرفدار مقاومت بودن مدیران رده بالای آن بود و از برنامه های این کانال که صدای پوپولیستی و عام مردم و صداهای ضدآمریکایی را منتشر می کرد در جهان عرب – و حتی به طور خاص در تهران و دمشق استفاده می شد. موقعیت این رسانه وقتی غیرقابل دفاع شد که قطر روی خود را از سوریه برگرداند و به سمت عربستان سعودی رفت و غرب هم به اتحاد خصمانه علیه اسد پیوست.

این تغییر رویکرد، باعث استعفای چند نفر از افراد برجسته شاغل در این شبکه شد، برجسته ترین آن ها ، «غسان بن جدو»، رئیس الجزیره در بیروت بود. او شبکه تلویزیونی لبنانی «المیادین تی وی » را راه اندازی کرد، کانال خبری ماهواره ای که به کانال های ایرانی – سوری اضافه شد. این شبکه در ژوئن ۲۰۱۲ آغاز به کار کرد و در همان ابتدا ادعا کرد که سبکی از روزنامه نگاری را ارائه می کند که «در قالب بی طرفی حرفه ای روزنامه نگاری ، متعهد به ملی گرایی، پان عرب و مسائل انسان دوستانه است.» اما این رسانه از معدود رسانه هایی است که گزارشگران آن توسط نیروهای اسد انتخاب شده اند.

در جنگ بین کانال های ماهواره ای ، شما اگر بر روی ماهواره باقی ماندید فقط می توانید در نزاع دائمی باشید. ماهواره های بدر و نایلست در اوایل سپتامبر تصمیمی گرفتند که طبق آن شبکه های تلویزیونی رژیم سوریه با دستور اتحادیه عرب به حالت تعلیق درآمد گرچه تلویزیون دولتی سوریه همین گونه به طور زمینی در این کشور قابل دسترسی است اما در نهایت تصمیمی مهم در این جنگ رسانه ای بود.

مکتب سربازان قهرمان: ضد حمله اسد

بشار اسد رئیس جمهور سوریه ، در گفت و گوی خود با شبکه روسیه که در ماه می انجام شد ، این را قبول کرد که حکومتش در جنگ رسانه ای شکست خورده است اما گفت :«واقعیت چیزی است که واقعا مسئله است» و «توهمی» که توسط رسانه ها ایجاد می شود ، نیست. استراتژی رسانه های اسد در اولویت نخست ، تمرکز برای در قدرت ماندن اوست.

پیام های تاکتیکی رژیم اسد با توجه به مراحل خاصی از درگیری ها تغییر می کند در حالیکه بسیاری از پیام ها ثابت باقی مانده است. «بوثانیا شعبان» ، مشاور رسانه ای اسد با لحنی کلی ، پنج روز بعد از نخستین تظاهرات بزرگ در سوریه در کنفرانسی خبری اعلام کرد که سوریه تحت حمله است که این حمله «توطئه فتنه گران فرقه ای» است. در روایت رسانه های بزرگ حکومتی این تصور که نیروهای متخاصم خارجی با بازیگری نیروهای داخلی در حال بی ثبات کردن اوضاع و از بین بردن کشور زیر پوشش شعارهای دمکراتیک هستند، بارها نشان داده می شود.

از همان ابتدا ، رسانه های رژیم از فقدان اعتبار رنج می بردند. این رسانه ها در گزارش تظاهرات گسترده در سراسر کشور شکست خوردند- و تلاش آنها برای لکه دار کردن اعتبار تظاهرکنندگان- به این ترتیب به بسیاری از بینندگان خود اهانت کردند. آنها تلاش خود را تکرار کردند تا روایت های خود را با ضبط مخفی یا اعتراف های تلویزیونی تقویت کنند که اغلب شامل تصاویری از سلاح های مصادره شده ، مواد مخدر و اسکناس های خارجی بود. تلاش های رسانه های طرفدار رژیم برای پررنگ کردن گزارش های جعلی است مانند آنچه در کانال «ادونیا تی وی» نشان داده می شود به طوریکه با این وضعیت شعار مردم در تظاهرات ضد رژیم این بود :«رسانه های سوریه دروغگو است!»

شاید رژیم در نبرد ارائه گزارش های دقیق شکست خورده است اما هنوز روایت های او ، اغلب زنده است. شاید این را بتوان به عنوان مزیتی نام برد که رسانه های حکومت از کاخ ریاست جمهوری کنترل می شوند.

شبکه های تلویزیونی دولت ، در حال حاضر پر از سر و صدای تبلیغاتی ، از هواداران ارتش هم است. هدف این کارهای تبلیغاتی به تصویر کشیدن سرباز به عنوان یک مدافع متعهد ارزش ها و تمدن سوریه در مقابل انبوهی از افراد شستشوی مغزی داده شده «گروه های مسلح تروریستی» است که توسط دشمنان خارجی آموزش داده شده اند و تامین مالی می شوند. آهنگی در حال پخش است که فضائل مرد مبارز را می ستاید و تبلیغات تلویزیونی تشویق به استخدام در شاخه های مختلف نیروهای ارتشی را نشان می دهد. یا زن خبرنگار جوانی به تصویر کشیده می شود که ژاکت سازمان توپخانه ضدهوایی با آرم ارتش سوریه را به تن دارد و گزارش های روزانه خود را در خط مقدم می نویسد و پیروزی ها و فداکاری های ارتش را روایت می کند. گزارش ها به طور معمول شامل یک مصاحبه با «مدافعان میهن» است که همواره می گویند روحیه بالایی دارند و آنها متعهد به شکست دادن تروریست ها در هر کجا که باشند هستند. آنها همچنین با غیرنظامیان محلی مصاحبه می کنند که در آن از این که ارتش «تروریست ها» را از آن محل بیرون کرد و بار دیگر «امنیت و ایمنی» را برای آنها به ارمغان آورد ، تشکر می کنند. در این گزارش ها، انجام جست و جوی خانه به خانه با نهایت احترام انجام می شود و اغلب با صحنه هایی از ساکنان خوشحال که فریاد می زنند «خداوند ارتش را نگه دارد» یا با تصاویری از کودکان که شیرینی و چای به سرباز قهرمان تعارف می کند تمام می شود.

در حال حاضر تعدادی از کانال های یوتیوپ به طور روزانه توسط حامیان رژیم به روز و ویدئو در آن بارگذاری می شود . «تیوپ سوریه» یکی از این هاست که به طور مثال در آن تصاویری از اجساد ارتش آزادیخواه سوریه نشان داده شد که همراه با آن ، متنی خوانده می شود :«ارتش عربی سوریه چکمه بلندی است که بر گردن تروریست ها قرار می گیرد.»

در ویدئوی دیگر تانک ارتش سوریه نشان داده می شود که روی آن موسیقی متن فیلم «مرثیه ای برای یک رویا» قرار گرفته که با نام «حلب : ما می آییم» نامگذاری شده است.

این است بیان لجام گسیخته رژیم نظامی فاشیستی و این تمام مسائلی است که بشار اسد از همه آنها استفاده می کند تا توهم در قدرت ماندن و دوام رژیم بعث را بسازد.