اکنون که نیروهای دولت سوریه وارد حمص – مهد انقلاب سوریه و الگویی برای عدالت و آزادی که مردمانش به خاطر انقلاب کشورشان فداکاریهای بیشماری کردهاند- شدهاند، باید بیپرده به چند نکته اشاره کرد.
طی سه سال و نیم اخیر، جمعیت حمص به خاطر مردم سوریه از هیچ تلاشی دریغ نکرد، مردم این شهر هر چه در توان داشتند به کار گرفتند تا به پیروزی نبرد آزادی کمک کنند.
به رغم ناکامیها و سختیهایی که مردم این شهر طی دو سال محاصره متحمل شدند، حمص هرگز از زیر باری که به خاطر این انقلاب بر دوشش احساس میکرد، شانه خالی نکرد. ما نباید فراموش کنیم که آنهایی که حمص را ترک کردند، دو سال تمام در مقابل نیروهای دولت سوریه ایستادگی کردند و تحت بدترین شرایط -که منجر به فرار یا مرگ افرادی زیادی بر اثر قطحی و گرسنگی شد- به مبارزه خود ادامه دادند.
بسیاری میگویند که رژیم سوریه توانست شورشیان حمص را شکست دهد. این بر همه آشکار است که دولت سوریه مدتها در صدد ورود به حمص بود اما مردم این شهر به ایستادگی و مقاومت خود ادامه دادند و رژیم دمشق را ناامید کردند. جای تعجب ندارد که دولت بشار اسد حمص را منبع اصلی – و برای مدتی تنها – خطر میدانست و پیش از هر شهر دیگری اول این شهر را تحت محاصره خود قرار داد، دهها تن مواد منفجره روانهاش کرد و مردمش را فراری داد.
اگرچه تعداد مبارزان شورشی طی این مدت کاهش یافت اما مردم حمص هرگز دست از نمایش قهرمانی و شجاعت دیرینه خود برنداشتند.
از سوی دیگر، یکی از دلایلی که منجر به عقبنشینی شورشیان از حمص شد، اختلافاتی بود که میان خود گروههای مخالف به وجود آمد، از جمله تعلقات نه چندان میهنپرستانه شایع میان مقامهای عالیرتبه، خودخواهیها و منفعتطلبیهای سران شورشیان، مداخله بین المللی و منطقهای در امور مربوط به انقلاب و همچنین فقدان برنامهریزی برای هدایت و محافظت از انقلاب در مقابل حیلههای دولت؛ یا فقدان یک ارتش متحد ملی، اختلال در همبستگی اجتماعی، حضور مبارزان بیگانه، عدم سازماندهی، ناکامی گروههای مخالف دموکرات در مشخص کردن موضع خود در مقابل انقلاب و بیعلاقگی بخشهای عمدهای از طبقه روشنفکر سوریه که از پر کردن خلاء سیاسی که به خاطر رویکردهای متعصبانه مخالفان به وجود آمده بود، خودداری کردند.
نقش مخالفان در سقوط حمص نه تنها کمرنگ نیست بلکه روی دیگر رژیم سوریه را نشان میدهد. ما به اندازه کافی از خطاهایی که تا کنون مرتکب شدهایم، آموختهایم که چه چیزی میتواند جایگزین فداکاریها و شجاعتهای مردم حمص شود. اگر آنها واقعا میخواهند قلمرو خود را نگه دارند، شورشیان باید از آنچه در حمص رخ داده، درس سیاسی و نظامی بگیرند و با ساختن پایگاههای نظامی کارآمد و ساختارهای سیاسی مقاوم در صدد پیروزی در این نبرد برآیند. دلیل اینکه تا به حال به این پیروزی دست نیافتهاند، این است که گروههای مخالف در واقع اصول پیروزی را فراموش کرده و وقتشان را صرف جنگهای میان گروهی کردهاند.
اکنون پرسشی که مطرح میشود، این است که بعد از حمص چه اتفاقی رخ میدهد؟ آیا شورشیان با به کار گرفتن سیاستهای درست و با ایجاد اتحاد ملی میتوانند پیروز شوند؟ یا این که به خاطر آشفتگی موجود، اختلافات نظامی و سیاسی و ناتوانی در تصمیمگیری مستقل شکست خواهند خورد؟