صرف نظر از اینکه احتمال ربوده شدن سه اسرائیلی از سوی حماس، تنها چند هفته بعد از امضای توافقنامه اتحاد با فتح دور از تصور است، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در حال حاضر به دنبال این است که از اتفاق هفته گذشته برای تخریب آشتی استفاده کند. اکنون این وظیفه حماس، فتح و تشکیلات خودگردان فلسطین است که ثابت کنند چنین اتفاقی رخ نداده است.
حتی پیش از اعلام توافق میان حماس و فتح هم نتانیاهو مخالفت خود را با هر گونه مصالحهای با فلسطین پنهان نکرد. او حتی در دوران مذاکرات فلسطین و اسرائیل هم هشدارهایی درباره عواقب آشتی حماس و فتح داده بود. بعد از اینکه حماس و فتح در تاریخ ۲۳ آوریل از توافقنامه اتحاد خود خبر دادند، اسرائیلیها پای خود را از مذاکرات بیرون کشیدند.
اما تلاشهای نتانیاهو برای جلوگیری از استقبال و تمجید جامعه بینالمللی از این آشتی با فلسطین به ثمر ننشست. واکنشها تقریبا همه مثبت و تشویقکننده بود. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا هم اعلام کرد که مصالحه با فلسطین با چالشهای زیادی مواجه شده اما در همین حال گفت که «جدای از تمام این چالشها، فرصتهای تازهای هم برای ادامه روند صلح، تغییر دموکراتیک و همچنین برای مردم فلسطین در غزه و کرانه باختری به وجود آورده است.»
نتانیاهو همچنین نتوانست قدرتهای اصلی دنیا را راضی کند که دولت وحدت ملی فلسطین را به رسمیت نشناسند؛ و همین موجب شد که در یک کنفرانس مطبوعاتی جهانی از سوءظن و عدم اطمینان خود به واشنگتن بگوید. نخست وزیر اسرائیل اوایل سال جاری به آسوشیتدپرس گفت: «من عمیقا بابت اینکه ایالات متحده اعلام کرده با دولت فلسطین تحت حمایت حماس همکاری میکند، متاسفم.»
جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده هم برای آرام کردن نتانیاهو نهایت تلاش خود را کرد؛ او گفت: «واشنگتن با دولت وحدت فلسطین همکاری خواهد کرد، به این خاطر که باید این کار را انجام دهد.» کری افزود: «ما همان طور که از روز اول گفتیم، به طور دقیق عملکرد این دولت را زیر نظر خواهیم گرفت، تا کاملا مطمئن شویم که به تمام ابعاد و جزئیات مذاکرات وفادار خواهد بود و پایش را فراتر نخواهد گذاشت.»
اما ظاهرا گوش نخست وزیر اسرائیل شنوای این اطمینانخاطرهای آمریکا نبوده و حتی اندکی هم از دغدغههایش نکاسته، بنابراین وی درصدد برآمده تا او را راضی کند که به دولت تکنوکرات فلسطین برای ادامه مذاکرات با اسرائیل فرصت بدهد.
اما چرا نتانیاهو مخالف میکند؟ از نگاه من، مخالفت نخست وزیر اسرائیل با این دولت به این خاطر است که این دولت در نتیجه آشتی فلسطین تشکیل شد. کاملا مشخص است که نتانیاهو نسبت به این موضوع حساسیت دارد؛ نه فقط نسبت به آشتی فلسطین که به مواجهه با تشکیلات خودگردان فلسطین به عنوان نماینده مشروع و قانونی تمام فلسطینیها.
موضع فعلی او در برابر سران فلسطین همان موضع سیاسی است که از دوران ریاست جمهوری یاسر عرفات داشته است. نتانیاهو همواره با هر گونه مذاکره جدی با سران فلسطینی که مسئله صلح را به صورت جدی پیگیری میکردند، مخالفت قاطعی داشته است. این نشان میدهد که او در نهایت هیچ اهمیتی به رسیدن به توافق نامه صلح با هر گونه دولت وحدت فلسطینی نمیدهد.
اگر این طور نباشد، چطور میتوان خبر روزنامه جروزالم پست اسرائیلی مبنی بر تشکیل یک تیم ویژه – به دنبال اینکه نخست وزیر خبر از اعمال تحریمهای بیشتر برای تشکیلات خودگران فلسطین داد – برای واکنشهای سایر مقامات عالیرتبه اسرائیل به این واقعیت دیپلماتیک و امنیتی تازه ناشی از تشکیل دولت وحدت را توضیح داد؟ به خاطر داشته باشید که این یک دولت فلسطینی متشکل از تکنوکراتهاست که برای متحد کردن جامعه و نهادهای فلسطینی تشکیل شده و هیچ یک از وزرای حماس را هم شامل نمیشود.
همین حقیقت ما را برمیگرداند به گم شدن سه اسرائیلی و اتهاماتی که تلآویو به حماس و دست داشتنش در این آدمربایی وارد کرده و احتمال اینکه نتانیاهو میخواهد از این حادثه به عنوان بهانهای برای اقدام به واکنشی نظامی استفاده کند. جزئیات دقیق مفقود شدن اسرائیلیها در کرانه باختری هنوز نامشخص است اما هم دولت فلسطین و هم حماس مشارکت در این ماجرا را انکار کردهاند.
آیا ممکن است که اعضای تندروی حماس که با هر گونه توافقنامه با فتح، تا زمانی که اسرائیل را به رسمیت نشاسد، مخالف هستند، مسئول این کار باشند؟ آیا امکان دارد که یک طرف ماجرا از کار طرف دیگر بیخبر باشد؟ این سناریو میتواند حقیقت داشته باشد اما تا زمانی که وضعیت کاملا مشخص شود فلسطینیها و به خصوص حماس باید هر چه در توان دارند، به کار گیرند تا از ایجاد اختلال دولت نتانیاهو در شرایط فعلی و ایجاد تنش بیشتر جلوگیری کنند.
این فرضیه را هم میتوان مطرح کرد که این سه جوان عامدانه «ربوده» شدند تا این وضعیت امنیتی فعلی به وجود بیاید و نتانیاهو به واکنش مورد نظر خود به تحولات تازه برسد.
در نهایت، بررسیها و جستجوها هنوز ادامه دارد و هنوز مشخص نیست این قصه چطور به پایان میرسد. آیا این ماجرا هم چیزی شبیه به ماجرای گیلعاد شلیط، سرباز اسیر اسرائیلی است؟ آیا اسرائیلیها میخواهند بدین وسیله توافقنامه صلح فلسطین و دولتش را از بین ببرند یا قصد دارند حتی پا را از این هم فراتر بگذارند؟
این پرسشهایی است که باید پاسخ داده شود و تکلیفش مشخص. آن چه نیاز نیست مشخص شود، تکلیف روند صلح فلسطین و اسرائیل و آشتی بین خود فلسطینیهاست که ظاهرا پر از مواد منفجرهای است که هر لحظه ممکن است منفجر شود. فقط لازم است کسی کبریتی بیاندازد و افرادی هم هستند در هر دو طرف آمادگی این کار را داشته باشند.