نام کتاب: تاریخ فرهنگی ایران مدرن
تالیف: نعمت الله فاضلی
انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
تاریخ فرهنگی یکی از گفتمانها و شاخه های پر رونقی است که از دهه ۱۹۷۰ به بعد گسترش یافته است، اما در ایران هنوز چندان شناخته شده نیست و مطالعات این حوزه بسیار اندک است. تاریخی که در رسانه های توده ای و مطبوعات این کشور بازنمایی می شود و همچنین تاریخ نگاری ایران بیشتر تاریخ سیاسی و تاریخ جنگها و نبردها است و در بیان وقایع تاریخی نیز کمتر از رویکردهای فرهنگی استفاده می شود.
از این رو می توان گفت یکی از ضرورتهای معرفتی ایرانیان در این مرحله، معرفی و آشنایی با چیستی و چگونگی این رشته از دانش، رویکردها، قلمرو موضوعی، کاربردها، روشها و سپس تحلیل نسبت آن با رشته های کاملا مجاور آن مانند مطالعات فرهنگی و تاریخ است.
از سوی دیگر، عبارت تاریخ فرهنگی گویای این موضوع است که این دانش تلاش می کند تا با رویکردی بین رشته ای، دو حوزه اصلی علوم انسانی، یعنی تاریخ و فرهنگ را با یکدیگر و در تعامل با هم ببیند. از این رو، تاریخ فرهنگی دانشی است میان رشته ای که از علوم مربوط به فرهنگ شامل تاریخ، انسان شناسی، جامعه شناسی، مطالعات فرهنگی و امثال اینها همراه با تاریخ استفاده می کند. در میان شاخه های مختلف علوم انسانی، تاریخ فرهنگی بیشترین نزدیکی و مرز مشترک را با جامعه شناسی، تاریخ و مطالعات فرهنگی دارد.
بر این اساس کتاب “تاریخ فرهنگی ایران مدرن” تحلیلهای گفتمانی و توصیفهای مردم نگارانه درباره جلوه های خاصی از زندگی و فرهنگ در ایران معاصر است. جلوه هایی که نه مورخان تاریخ امروز ایران و نه محققان علوم اجتماعی به دیدن و نشان دادن آنها به روش مذکور تا کنون تمایل جدی و کافی نشان نداده اند. البته مقصود این نیست که درباره مسجد، کتاب، بدن، حافظه، موسیقی یا خانواده یا موضوعات دیگر که در این کتاب به آنها پرداخته شده کسی چیزی نگفته و یا نوشته نشده است. بلکه متنهای موجود اغلب یا تاریخ نگارانه اند و فاقد درک نظری معین، یا بررسی های تجربی کمی و پیمایشی اند و محروم از تحلیل تاریخی.
در این کتاب درباره چیزهایی صحبت می شود که هر ایرانی آنها را در زندگی روزمره خود تجربه می کند. اما مولف سعی نموده در این اثر بیشتر بر اساس تجربه فردی و تحقیقات انسان شناختی و مطالعات فرهنگی که خود انجام داده و همینطور با کمک “تحلیل گفتمان” مسائلی را که در نظر گرفته تحلیل و بررسی کند.
اما منظور از گفتمان تاریخ که مولف از آن استفاده می کند شیوه گفت و گو، تجسم، تبلور بخشیدن، دسترسی و بازنمایی امر تاریخی گذشته در هر جامعه است. گروه های مختلف اجتماعی اعم از نخبگان یا عامه، متناسب با امکانهای معرفتی و موقعیت اجتماعی خود، به شیوه ای خاص به گذشته دسترسی دارند از این لحاظ تاریخ نگاری ایران شامل دو روند تاریخ نگاری حرفه ای و تاریخ عامه می شود.
کتاب حاضر که از سیزده فصل تشکیل شده به تحول گفتمانهای مختلف در ایران می پردازد. از گفتمانهایی که مولف مورد بررسی قرار داده می توان به تحول گفتمانهای حافظه در ایران امروز، تحول گفتمانهای کتاب، تحول گفتمان موسیقی، تحول گفتمان دانشگاه، تحول گفتمان مسجد و غیره اشاره کرد.
در بخش تحول گفتمان موسیقی در ایران امروز مولف سعی کرده به این نکته بپردازد که تحولات اجتماعی چه تاثیراتی بر هنر موسیقی گذاشته است. مولف برای دستیابی به این منظور با توجه به تحولات اجتماعی این سالها به مقایسه وضعیت موسیقی در ایران پیشامدرن و مدرن دست زده است. همه گانی و همه جایی شدن موسیقی، سیاسی شدن موسیقی، تجاری شدن موسیقی، بصری و دیداری شدن موسیقی، عرفی شدن، جوانی شدن و جهانی شدن از جمله تاثیراتی است که در این فصل به آن پرداخته شده است.
مولف در بحثی با عنوان “جوانی شدن موسیقی” می نویسد: در هیچ زمانی مانند امروز موسیقی با جوانان در ارتباط نبوده و بخشی از هویت جوانی محسوب نمی شده است. این اتفاق محصول پیوند موسیقی و رسانه است. امروزه سبکهای موسیقی به عنوان منابع هویت بخش جوانان شکل گرفته و توسعه پیدا کرده است. جوانان با موسیقی خواستهای خود را مطرح کرده و پیش می برند و اگر رسانه ها وجود نداشتند موسیقی و جوانی این گونه به هم پیوند نمی خورد. در طول تاریخ موسیقی دانان حکما و بزرگان فرهنگ بودند اما امروز جوانی و موسیقی پیوند استواری با یکدیگر برقرار کرده اند. در عصر مدرن، موسیقی و جوانی به این دلیل با هم گره خورده اند که هر دو با ساختار احساسات در قرن بیستم ارتباط دارند. کشور ما همزمان با غرب، موسیقی را به عنوان یک ژانر موسیقایی و هنری اخذ نمود و از طریق این موسیقی، مفهوم جوان بودن را تولید و بازتولید کرد و شکل داد.
همچنین مولف درباره تحول گفتمانهای مسجد در ایران امروز به بستر تاریخی – اجتماعی ایران و تلقی ها و قرائتهای مختلف از دین و به ویژه نسبت آن با سیاست و حکومت و همچنین جهان بینی و فقه شیعی اشاره کرده است. وی چهار گفتمان را در گفتمان مسجد در ایران معاصر بر می شمرد: گفتمان سنتی، گفتمان سکولار، گفتمان ایدئولوژیک انقلابی و گفتمان ایدئولوژیک انتقادی. این چهار گفتمان مسلط در تبیین فهم مسجد در ایران همواره وجود داشته است.
هر یک از این گفتمانها در یک دوره تاریخی معین شکل گرفته و با تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی، گفتمان دیگری به وجود آمده است. با وجود فراز و نشیبهایی که این گفتمانها داشته اند، هیچ یک هرگز از بین نرفته و همواره در حاشیه گفتمان غالب استمرار پیدا کرده اند. این گفتمانها متاثر از شرایط سیاسی ایران بوده اند و مهمترین ویژگی ای که آنها را از یکدیگر متمایز می سازد نوع جهت گیری سیاسی آنها است.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که یکی از مهمترین پیامدها و ابعاد تحولات مذکور در تاریخ نگاری امروزی توجه روزافزون به فرهنگ، زندگی روزمره و تجربه زیسته همه مردم اعم از صاحبان قدرت یا افراد معمولی است. بدین لحاظ کتاب حاضر رهیافتی به برخی از تحولات گفتمانی در فرهنگ امروز ایران است که می توان به دیگر موضوعات مهم در عرصه فرهنگ بدان توجه کرد.