سوزاندن و شکاندن و تخریب و رویارویی میان پلیس و تظاهرکنندگان که از هفتهها پیش در فرانسه جاری بود حوادثی نبود که جدید باشد علیرغم اینکه مکانیزهایی در این نظام وجود دارد که اعتراض مسالمت آمیز در نظامهای دمکراتیک را، حتی در سطح تغییر نظام حکومتی، ممکن میسازد. اما این مکانیزم ها از قانع کردن ملت فرانسه ناکام ماندهاست. در فرانسه البته علیه روسیه حرفهایی گفته میشود و از دخالت روسها در راه اندازی یک هجمه مجازی برای شعلهور ساختن هر چه بیشتر تظاهرات سخن میگویند و از سوی دیگر ضد دونالد ترامپ نیز مطالبی گفته میشود و از او میخواهند از دخالتهای تحریک آمیز به نفع افزایش اعتراضات دست کشد و از انتقاد مکرون و گروه سیاسی او دست بردارد.
آیا واقعاً تبلیغات روسی بر فاهمه جوانان فرانسوی تأثیر گذاشتهاست؟ و آیا میتوان همه این اعتراضات را ناشی از تأثیر ترامپ دانست؟ بی آنکه بخواهیم نظریه توطئه مجازی را بپذیریم در واقع باید اذعان کنیم که هرج و مرج طلبی در تضاد با ارزشهای عمل دمکراتیک و اعتراض دمکراتیک است؛ و بر ضد این مسئله عمل میکند که صندوق انتخابات یگانه داور نهایی است و آن است که رئیسجمهور و گروه سیاسی اداره کننده کشور را تعیین میکند؛ و نقض کننده این اصل است که نمایندگان پارلمان به عنوان ناظر عمل دولت از سوی مردم هستند. البته این کارها بر ضد آزادی بیان است که تنها حق اعتراض مسالمت آمیز را مشروع میداند و کاربرد زور برای تحمیل نظر خود بر دیگران را محکوم میکند.
فرانسه سرزمین انقلابها است و اینک بار دیگر معنا و مفهوم دولت اکثریت را به زیر سؤال میگیرد و به مصاف این اصل دموکراسیهای غربی میرود. این اعتراضات فرانسه همزمان با یک جنبش دیگری این بار در بریتانیا همزمان میشود که این روزها درگیر رایگیری برای خروج از اتحادیه اروپا، در یکی از قدیمی ترین پارلمانهای جهان یعنی وستمینستر است. هر چند اکثریت بریتانیاییها برای خروج از اتحادیه اروپا رای دادند اما سیاستمداران انگلیسی به شدت از این میترسند که این خروج ضرر زیادی به منافع ملی کشور بزند. با این وجود میزان رای ملت است و اینک که اکثریت خواهان خروج هستند باید این خواست به منصه ظهور برسد.
از سوی دیگر هر چند این اصلِ اکثریت ایمانوئل مکرون را برای تصدی ریاست جمهوری با میزان ۶۶ درصد بر سر کار آورد، اما مشاهده میشود که جمعیتی بالغ بر صد هزار نفر او را مجبور ساختند که از سیاستهای خود دست کشد و توانستند رای خود را بر او تحمیل کنند. او هر چند از سیاست افزایش مالیات و قیمت سوخت دست کشید اما تظاهرات و هرج و مرج همچنان ادامه پیدا کرد و دارد. همین مسئله برای مارگرت تاچر نخستوزیر بریتانیا نیز اتفاق افتاده بود و خیابانهای لندن بر ضد برنامه افزایش قیمت مسکن او مملو از تظاهرکنندگان شد. اما او در پاسخ بدانها گفت: «انتخابات تنها یکبار برگزار میشود نه هر روز. آنها مرا انتخاب کردند تا حکمرانی کنم و اداره کنم». با این حال او را قبل از اتمام ریاست از کار برکنار کردند و او را به زانو درآوردند. اما در ایالات متحده آمریکا رئیسجمهور کمتر در معرض طوفان قرار دارد و تنها زمانی ممکن است او را عزل کنند که یک مخالفت صریح از قانون اساسی مرتکب شود.
به هر حال دمکراسی تاریخی دراز دارد و اصلاحات بهبودکننده متعددی بر آن اعمال کردند. این نظام توسط نمایندگان اصلاحات زیادی شد تا هرگونه تهمت دیکتاتوری اکثریت را از خود دور کند. حقوق اقلیتها در جامعه چگونه باید حفظ شود؟ البته بسیاری از این اصلاحات با مفهوم «میزان رای مردم است» در تعارض بود و اصلاحات انجام شده در خصوص حقوق زنان و اقلیتهای نژادی و دینی با آن سازگار نبود هر چند هدف حمایت از آنان در برابر دیکتاتوری اکثریت بود. امروز نیز دمکراسی در مصاف مسئله جدیدی است زیرا آرای عمومی واقعاً انعکاس کننده همه رای عمومی نیست و میتوان به وسیله یک گروههایی معین بر امواج آن سوار شد و آن را، شاید از سوی قدرتهای خارجی، هدایت کرد. از سوی دیگر اقلیتهای خشمگین نیز میتوانند با روی آوردن به تظاهرات خیابانی هرگونه نظر خود را بر اکثریت تحمیل کنند.
همین نظامهای دمکراسی بهطور مدام برای کشورهای ضعیف یا در حال توسعه رجز میخواندند که چرا فضای بازِ لازم برای عمل همه جریانها در اختیار نمیگذارند در حالی که اینک مشاهده میکنیم خود این نظامها و جوامع صاحب تاریخ نمیتوانند در مقابل بازماندن وسایل ارتباط جمعی و مجازی برای دخالت بیگانگان سکوت کنند.