نخستین بار، سال ۱۹۸۹ میلادی به دوحه، پایتخت قطر، سفر کردم. در آن هنگام، این کشور، مانند بعضی دیگر کشورهای حاشیه خلیج ، درگیر بحران مالی ناشی سقوط قیمت نفت در بازارهای جهانی بود. در نتیجه، درآمد عمومی این کشورها به اندازه ای کاهش یافت که وزارتخانه های دارایی مجبور شدند، پرداخت پول پیمانکاران، شرکت ها و پروژه ها را یا لغو کنند، یا آنرا به تعویق بیاندازند. در پی آن، این موضوع به همراه اهمال کاریهای غیرقابل انکار، به ورشکستگی شمار زیادی از پیمانکاران منجر شد و مدتی قابل توجه، شکافی را بین بخش های دولتی و خصوصی به وجود آورد. خیابان های دوحه، حتی خیابان معروف کورنیش، سوت و کور شده بود. تجهیزات در این خیابانها بلااستفاده مانده بودند. همه در حالت غیرطبیعی انتظار و اضطراب بودند.
اما امروز، دوحه به کارگاهی عظیم تبدیل شده است. خیابان «کورنیش» گسترش یافته، اما این کشور این بار زندانی ترافیک های سنگین شده است. پروژه های ساخت و ساز از ظرفیت پیمانکاران کشور فراتر رفته است. این موضوع، رسانه های خارجی، به ویژه روزنامه گاردین بریتانیا را واداشت به تحقیق درباره شرایط نیروی کار خارجی در قطر بپردازند. البته رسانه های این کشور، دولت و صاحبان مشاغل هم در مقابل به دفاع پرداختند. مسئله سوءرفتار با کارگران خارجی سپس به موضوع میزبانی قطر در جام جهانی ۲۰۲۲ ربط داده شد.
ادعا شده بود که هوای داغ قطر شرایط را برای بازیکنان فوتبال و طرفدارانشان سخت می کند. این برای من مسئله ای مشکوک است، چرا که آب و هوا در قطر به تازگی به قدری داغ شده که کمیته اجرایی فیفا را غافلگیر کرده است. باید دانست که دمای هوا در قطر مثلا چندان با بخش هایی از مکزیک تفاوت ندارد، کشوری که دو بار میزبان جام جهانی فوتبال بوده است.
نوعی حس عمومی در قطر وجود دارد که می توان در گفتگو با مردم مقیم این کشور آنرا درک کرد. به نظر می رسد قطر اکنون در حال تغییر اولویت ها است. این کشور در انجام سرمایه گذاری خارجی عجله کمتری داشته است. قطر اکنون تصمیم گرفته است در جهت پیشرفت و توسعه نمادهای اقتصادی اش مانند قطر ایرویز، کیوتل، قطری دیار، املاک باروا، قطر پترولیوم و قطر گاز حرکت کند. این کشور همچنین در نظر دارد وضعیتش را در بخش های ورزشی، فرهنگی و نیز بهداشتی و پزشکی ارتقا بخشد.
در همین حال، تجدید نظر قطر در سیاست همچنان جای بحث دارد، به ویژه برخورد دوحه با مسئله مصر و اخوان المسلمین، که از آنها از طریق رسانه ای پشتیبانی کرده است. در واقع، قطر به مرکز حمایت این گروه در خارج تبدیل شده است. این موضوع بدون شک موجب اختلاف درازمدت میان دوحه و قاهره خواهد شد، همانطور که در دوران حسنی مبارک، رئیس جمهور برکنار شده مصر، چنین وضعیتی به وجود آمد.
قطر تصور می کند، روی گزینه مورد نظر مردم در مصر قمار می کند، بدون آنکه بپذیرد مردم مصر خود به عللی که در اینجا الزامی به ذکر آنها نیست، خواستند از محمد مرسی خلاص شوند. به این شکل، قطر راهی را در پیش گرفته است که در تضاد کامل با متحدین و شرکایش در شورای همکاری خلیج است، کشورهایی که به وضوح حمایت خود را از انتخاب جدید مصریها ابراز کرده اند. قطر اکنون به طور کامل خود را صرف امور داخلی اش کرده است و قصد دارد در این راستا به اصلاحات اداری کامل در وزارتخانه ها و ادارات بپردازد. همچنین ابزارهایی را برای اعمال قوانین حسابرسی در چارچوب نظام مدیریتی توسعه یافته و شفاف فراهم کند. گام های جدید این کشور، تکمیل زیرساخت های فرودگاه جدید، جاده ها، پل ها، شبکه مترو، خط آهن، بندر، بیمارستان ها و مدارس را شامل می شود. با این طرح جاه طلبانه، درآمدهای این کشور اساسا در حوزه داخلی صرف خواهد شد. معلوم نیست این مسائل چطور بر سیاست خارجی جالب قطر تأثیرخواهد گذاشت. در این میان، به نظر می رسد، قطر نفوذش را در چین، ژاپن، کره جنوبی و روسیه گسترش خواهد داد، زیرا قطر به شکلی محتاطانه به بازارهای آفریقا و آمریکای لاتین نظر دارد. در قطر تغییرات اساسی در حال شکل گیری است، اما بعضی مواضع این کشور همچنان در هاله ای از ابهام است، مواضعی که به منظور درک آنها پیش از قضاوت باید در نظر گرفت.