جفری فلتمن، معاون دبیر کل سازمان ملل در امور سیاسی

جفری فلتمن، معاون دبیر کل سازمان ملل در امور سیاسی

سازمان ملل دور تازه ای اقدامات را آغاز کرده است تا دولت سوریه و مخالفان آن را نخستین بار برای گفتگوهای صلح در ژنو گرد هم آورد. پس از آن که شورای امنیت هفته گذشته به اتفاق آرا قطعنامه ۲۱۱۸ را تصویب کرد، فرایند ژنو به محل تمرکز تلاش های سیاسی به منظور پایان دادن به درگیری ها پس از بیش از دو سال و نیم کشتار و آوارگی تبدیل شده است.

جفری فلتمن، معاون دبیر کل سازمان ملل در امور سیاسی در مصاحبه ای اختصاصی با الشرق الاوسط اهمیت فرایند ژنو و ضرورت کنارگذاشتن پیش شرط هایی مانند تعیین سرنوشت بشار اسد رئیس جمهور سوریه از قبل و یا تلاش برای تغییر موازنه نظامی در سوریه پیش از گفتگوها را توضیح داد. فلتمن همچنین تصریح کرد که معتقد است جامعه بین الملل باید درباره سوریه «با ایران وارد تعامل شود،» چرا که به سختی می توان راه حلی را بدون ایرانی ها تصور کرد.

فلتمن که بیش از سی سال در دستگاه سیاست خارجی آمریکا خدمت کرده و آخرین سمتش در وزارت خارجه این کشور دستیار وزیر خارجه در امور خاور نزدیک بوده است، با خاورمیانه آشنا است. وی از زمان انتصاب به سمت معاون دبیر کل سازمان ملل در ژوئیه ۲۰۱۲، مسائل آفریقا و آسیای میانه را هم در دستور کار خود داشته است. در همین حال ظاهرا خاورمیانه بیش از همه او را مشغول کرده است به طوری که در هفته های اخیر سفرهایی به ایران، لبنان و عراق داشته است و به گفتگوهای گسترده ای با بازیگران اصلی منطقه پرداخته است.

الشرق الاوسط: بگذارید با موضوع سوریه و قطعنامه ای شروع کنیم که شورای امنیت سازمان ملل هفته پیش تصویب کرد. این قطعنامه تا چه اندازه در تسهیل راه حل سیاسی برای این بحران اهمیت داشت؟

جفری فلتمن: این قطعنامه از جهات مختلف اهمیت دارد. اول از همه خود مسئله است یعنی سلاح های شیمیایی، سطحی منزجرکننده از تسلیحات که دولت سوریه هرگز در اختیار داشتن آنها را تایید نکرده بود. آن سلاح ها اکنون باید نابود شود؛ این کار به خودی خود اهمیت زیادی دارد. با این کار این سلاح ها از زرادخانه سوریه خارج می شود.

مسئله مهم دیگر آن است که این قطعنامه، رخوت شورای امنیت را شکست؛ رخوتی که دو سال و نیم بر ما حاکم شده بود در حالی که مردم قتل عام می شوند. من تصور می کنم این مسئله بسیار اهمیت دارد چرا که ما اکنون می توانیم بگوییم، «بله، شورای امنیت می تواند درباره سوریه اجماع کند،» و در آن قطعنامه در بندی برگزاری کنفرانس ژنو در اسرع وقت درخواست شده است.

بنابراین تا حدودی قوه محرکه در ورای این فرایند سیاسی وجود دارد. ما باید این شرایط را عملا به کنفرانس تبدیل کنیم، اقدامی واقعی از سوی سوری ها و حامیان منطقه ای و بین المللی آنها تا بیش از رویکردهای نظامی بر رویکردهای سیاسی تکیه کنند، اما در هر حال نسبت به دو هفته پیش در قبال بحران سوریه در شرایط کاملا بهتری هستیم. من نمی خواهم چالش های پیش رو را دست کم بگیرم اما در مقابل همه آنهایی که گفته بودند شورای امنیت نمی تواند کاری بکند و یا اینکه در زمینه بحران سوریه سازمان ملل کارایی ندارد، قطعنامه هفته پیش ثابت کرد این نظریه نادرست است.

الشرق الاوسط: در این قطعنامه تنها به بند هفت اشاره شده است، اما در تصویب قطعنامه این بند مد نظر قرار نگرفته است. اگر سوریه قطعنامه را اجرا نکند، شورای امنیت می تواند به همان موضوع اختلافی بازگردد. بدین ترتیب بعضی ممکن است تصور کنند که این قطعنامه فضای تنفسی را به دولت سوریه داده است که بعضی از دیگر تعهداتش را از جمله در زمینه توقف قتل عام شهروندان غیرنظامی اجرا نکند.

پاسخ: حق با شما است، این قطعنامه به ما ابزاری برای متوقف کردن انتقال سلاح های شیمیایی به سوریه و یا کاربرد آن را نمی دهد. این قطعنامه درباره بخشی از سلاح های شیمیایی است که به صورت خاص سلاح های بدی هستند.

اما ببینید ما چه در اختیار داریم: ما توافقی بین آمریکا و روسیه داریم که بر اساس آن این سلاح ها نباید در سوریه استفاده شوند؛ نباید در سوریه در دسترس باشند و نباید در دسترس هیچ کسی باشند که در سوریه می جنگد یا می تواند آنها را از سوریه ببرد. این مسئله ای قابل توجه است. ما همچنین موافقتنامه ای بین آمریکا و روسیه داریم که در ۷ مه منعقد شده بر این مبنا که باید همه طرف های سوری به منظور اجرای بیانیه ژنو گرد هم بیایند.

تا چند ماه پیش هیچ یک از این مسائل تحقق پیدا نکرده بود. تا چند هفته پیش هنوز سوری ها تایید نکرده بودند که سلاح شیمیایی دارند. بنابراین اگر به این روند گام به گام نگاهی بیاندازید، می بینید که ما از یک شورای امنیت چند دسته به شورایی رسیده ایم که در آن اجماع وجود دارد.

الشرق الاوسط: این اجماع بر سر سلاح های شیمیایی سوریه موجب گشایشی در مسیر سیاسی شده است. در همین حال کنفرانس ژنو، اگر برگزار شود، تنها آغاز این روند است. آیا می توانید توفیق این روند را در حالی تصور کنید که بشار اسد همچنان در رأس قدرت است؟

دو نکته هست که ظاهرا درباره کنفرانس ژنو مردم زیاد درباره آن بحث می کنند: مسئله نخست چگونگی موازنه نظامی در سوریه است و اینکه کدام طرف چه سرزمین هایی را در اختیار دارد و مسئله دیگر نقش پرزیدنت اسد است.

به نظر من هر دوی این موارد تقریبا بی ربط است. در واقع اینها مهم ترین مواردی نیست که قرار است در ژنو به بحث گذاشته شود. بیانیه ژنو رویکردی سیاسی را برای حل بحران سوریه تدوین می کند، رویکردی سیاسی که با رضایت متقابل به اجرا در آمده است. این بدان معنی است که مهم نیست چه کسی فلان روستا را در کنترل دارد، به شرط آن که مردم با حسن نیت دور یک میز جمع شوند تا بیانیه ژنو را اجرا کنند. موضوع این طرح اقدام قرار دادن قدرت های اجرایی در اختیار نهاد دولتی انتقالی است که بر اساس رضایت طرفین اجرا می شود، یعنی اینکه وضعیت پرزیدنت اسد هم نباید در زمینه برگزاری کنفرانس برای پیشبرد قضیه، مخرب باشد.

عناصری که ما برای افزایش موفقیت ژنو نیاز داریم این است که طرف ها به بیانیه پارسال نگاه کنند و با آمادگی درباره مذاکره برای اجرای آن به ژنو بیایند. در بعضی موارد این بدان معنی است که طرف های سوری – چه مخالفان و چه دولت – خودشان با جدیت قصد داشته باشند برای اجرای آن بیانیه فعالیت کنند.

در بعضی موارد هم یعنی اینکه شرکای منطقه ای و بین المللی تصریح کنند که آنها هم به این بیانیه پایبندند به شکلی که وقتی سوری ها بر سر میز مذاکره حاضر می شوند متوجه شوند گزینه دیگری وجود ندارد، هیچ راه خروجی جز تلاش برای اجرای آن وجود ندارد.

بعضی بیم دارند که آنچه به عنوان سوریه می شناسیم در حال تقسیم بین فرقه ها باشد و بدین ترتیب به عنوان نماینده سوری ها باید یک علوی، یک کرد، یک مسیحی، یک سنی داشته باشیم، در همین حال بسیاری سوری ها این قاعده را رد می کنند زیرا بیم دارند همین کار به ابزاری برای تجزیه تبدیل شود. نظر شما چیست؟

پاسخ: در حال حاضر، ما در سازمان ملل تحت مدیریت شورای امنیت کار می کنیم، و آنچه از اعضای کلیدی شورای امنیت می شنویم آن است که راه پیشرفت بر اساس بیانیه پارسال ژنو است. این همان چیزی است که ما روی آن کار می کنیم. فلسفه اساسی ما این است که سوری ها در ژنو گرد هم می آیند نه برای اینکه درباره «چه چیزی» صحبت کنند، آنها درباره «چگونه» و «چه کسی» حرف می زنند. من نمی دانم چطور می توان در شرایط کنونی سوریه در این کشور انتخابات ملی برگزار کرد که معتبر به نظر بیاید.

الشرق الاوسط: درباره ژنو، پرسش های زیادی وجود دارد درباره اینکه آیا از ایران دعوت خواهد شد یا خیر. آیا تصور می کنید حضور ژنو بر پای میز مذاکره در ژنو مفید است؟

پاسخ: برای من تصور راه حلی مؤثر در سوریه بدون آن که ایران به شکلی در آن دخیل و درگیر باشد، ممکن نیست. اما همانطور که گفتم، تمرکز ما چگونگی اجرای طرح اقدام ژنو از پارسال است بنابراین ما می خواهیم اطمینان یابیم هر کسی دعوت دبیر کل را برای شرکت در این کنفرانس می پذیرد متوجه باشد که برای حمایت از راه حلی سیاسی بر مبنای بیانیه ژنو در آن حاضر می شود.

بنابراین همه طرف ها اعم از طرف های منطقه ای، بین المللی یا سوری باید برای اجرای ژنو به کنفرانس بیایند. پس در پاسخ به این پرسش که آیا ما باید با ایران در این زمینه تعامل داشته باشیم این است که بلی، من تصور می کنم ما باید با ایران وارد تعامل شویم.

الشرق الاوسط: در دیدار شما از ایران در ماه اوت، آیا احساس کردید که رهبری ایران تمایل دارد در راه حلی سیاسی در سوریه مشارکت داشته باشد؟

پاسخ: علت اینکه دبیر کل من را به ایران فرستاد در وهله اول بحث درباره سوریه بود، بنابراین این هدف اصلی من از سفر به ایران بود. هدف من بحث با مقامات ایران درباره ضرورت حرکت هر چه سریع تر به سوی حل و فصل سیاسی مسئله سوریه بود و نیز فاصله گرفتن از منطق نظامی که این اندازه به سوریه آسیب زده است. بنابراین باید بگویم که دستکم سه چهارم وقت من در ایران صرف مباحثات درباره سوریه شد.

الشرق الاوسط: و آیا این بحث ها سازنده بود؟ آیا ایرانی ها تمایل دارند جزئی از فرایند سیاسی باشند؟

پاسخ: گفتگوها خیلی خوب، سازنده و عمیق بود. ما به اندازه کافی وقت داشتیم که درباره طرز تفکر خود وارد جزئیات شویم. و البته دبیر کل سازمان ملل شاهد بود که پرزیدنت روحانی و وزیر خارجه ظریف در نیویورک همان نظرات او را درباره ضرورت حرکت به سوی راه حلی سیاسی و تبادل نظر با رهبری ایران ابراز کردند. ایرانی ها صراحتا آنچه را که خصوصی گفته بودند بیان کردند، یعنی همان نگرانی درباره تهدیدی تروریستی در داخل سوریه که آنها آن را خطری نه تنها برای سوریه بلکه به صورت بالقوه خطری برای منطقه و ورای آن می دانند.

من به ایران رفتم تا بر عقیده دبیر کل تاکید کنم که تا زمانی که به رویکردهای نظامی بیاندیشیم، رنج ها و دردها ادامه می یابد. ما تصور نمی کنیم مخالفان قادر باشند پرزیدنت اسد را با زور سرنگون کنند، همچنان آنطور که ما شاهد هستیم دولت پرزیدنت اسد هم قادر نیست مخالفان را به زور اسلحه شکست دهد. ما باید راه حلی سیاسی داشته باشیم. این پیام من به ایرانی ها بود.

الشرق الاوسط: مکالمه تلفنی غیرمنتظره بین اوباما و روحانی در کنار دیگر فعالیت های دیپلماتیک با ایران در هفته های اخیر، تاریخی بود. پیامدهای این قضیه نه فقط برای پرونده هسته ای بلکه همینطور برای همه منطقه خواهد بود. آیا تصور می کنید پس از آشوب های اخیر در منطقه زمان رفع تنش فرا رسیده است؟

پاسخ: امیدوارم اینطور باشد. اگر به چند سال اخیر نگاهی بیاندازید، می بینید که تنش بین سنی ها و شیعه ها تشدید شده است، به عنوان مثال، این مسئله خطرات جدی برای کشورهایی به وجود می آورد که در آنها بیش از یک جامعه مذهبی زندگی می کنند، منظورم کشورهایی است مثل لبنان، عراق، سوریه و دیگران. تنش بین سنی و شیعه می تواند خطرات واقعی در منطقه ایجاد کند و من نمی دانم تا زمانی که جنگ در سوریه ادامه دارد چطور می توان این تنش ها را از بین برد.

این جنگ شاید به این بهانه بروز نکرده باشد، ولی اکنون رنگ به شدت فرقه ای به خود گرفته است. بنابراین من باور دارم که تعامل با همه بازیگران منطقه ای به منظور هشدار به آنها در این زمینه که خطر سوریه به خود سوریه محدود نمی شود، و نیز پاسخ به ابراز تمایل واضح پرزیدنت روحانی برای تعامل، می تواند موجب کاهش تنش ها و حرکت به سوی رفع تنش شود. این کار به صورت خودکار صورت نمی گیرد – به هیچ وجه آسان نخواهد بود. اما بله، اکنون شرایط بالقوه به کارگیری دیپلماسی وجود دارد.

الشرق الاوسط: میشل سلیمان رئیس جمهور لبنان از حمایت زیادی در سازمان ملل برخوردار شد. آیا در حالی که هنوز دولت جدید شکل نگرفته است، او اکنون به عنوان بازیگر اصلی در حفظ ثبات شکننده در لبنان در نظر گرفته می شود؟ و در همین حال، لبنان چگونه می تواند با نقش آشکار حزب الله در مناقشه سوریه کنار بیاید؟

پاسخ: پرزیدنت سلیمان به خاطر ثبات نسبی که لبنان اکنون از آن برخوردار است شایسته دریافت اعتبار فراوان است. لبنان قطعا مشکلاتی داشت؛ ما آنچه را در طرابلس رخ داد شاهد بودیم، و دیدیم که بمب هایی در ضاحیه، حومه جنوبی بیروت منفجر شد. خطرات نوعی انفجار فرقه ای همواره در لبنان وجود داشته است. در همین حال، این واقعیت که لبنان از پرتگاه نیافتاده است، دستاوردی قابل توجه برای خود مردم لبنان است. من فکر می کنم میشل سلیمان در اینکه تلاش کرده است لبنان را از تنش های سیاسی و امنیتی مربوط به سوریه تا جایی که ممکن است ایمن نگاه دارد کاری بسیار بزرگ انجام داده است.

دبیر کل سازمان ملل قطعا این خطرات را که لبنان با آن روبرو است می داند و بار بزرگی که با حضور حدود ۸۰۰ تا ۹۰۰ هزار آواره بر دوش لبنان گذاشته شده است، به همین علت است که دبیر کل خواست فرایندی را با پرزیدنت سلیمان آغاز کند که بتواند برای نیروهای مسلح لبنان حمایت جلب کند. ما در لبنان سرمایه واقعی داریم؛ ما همواره از وحدت شورای امنیت درباره لبنان برخوردار بوده ایم. ما امیدواریم که این وحدت را هم در زمینه ضرورت حمایت و حفاظت لبنان نگاه داریم و هم در زمینه قطعنامه ۲۱۱۸ شورای امنیت تا ما را قادر سازد از شورای امنیت به صورت مؤثر تر در ارتباط مستقیم با مسئله سوریه بهره بگیریم.

الشرق الاوسط: آیا این برخورد با مداخله حزب الله در آنجا (سوریه) را هم در بر می گیرد؟

پاسخ: یکی از عللی که گروه حمایت بین المللی به شدت به تلاش برای کمک به نیروهای مسلح لبنان متعهد است آن است که آنها ثابت کرده اند می توانند از ورود بعضی درگیری ها از سوریه به لبنان جلوگیری کنند. مداخله حزب الله در سوریه چیزی نیست که به لبنان کمک کند.

الشرق الاوسط: به نظر می رسد توافقی از سوی همه – عرب ها، روس ها، آمریکایی ها و ایرانی ها – وجود دارد مبنی بر اینکه تروریسم می تواند عاملی برای وحدت باشد به منظور فعالیت علیه آنچه عناصر القاعده در سوریه در نظر گرفته می شود. متاسفانه به نظر می رسد این نیروی محرک بزرگ تری است از تلاش برای توقف قتل عام غیرنظامیان بی گناه. آیا با این تفسیر موافقید؟

پاسخ: هر چه می گذرد همه بیشتر به این نتیجه می رسند که این جنگ هر چه بیشتر طول می کشد نه تنها مردم بیشتری کشته و آواره می شوند، بلکه این احتمال بیشتر می شود که ما با مشکل درازمدت تروریسم روبرو می شویم که از سوریه نشأت می گیرد. بنابراین من تصور می کنم بر این تهدید تروریستی تمرکز شده است، تهدیدی که ما را باز به ژنو باز می گرداند، زیرا اگر شما نهاد حاکمیتی انتقالی داشته باشید که در آن افرادی از دولت و مخالفان حضور دارند، می توانید به رویکردی واحد برسید در زمینه اینکه چطور می توان سوریه را متحد کرد و گروه هایی را که واقعا نمی توانند بخشی از جمهوری جدید سوریه باشند منزوی کرد.