
فروش کتاب های ممنوع توسط دستفروشان خیابان انقلاب تهران
نشر کتاب در ایران فراز و نشیبهای طولانی داشته و دارد. قوانین نشر، وضعیت ناشران، انجام و سرانجام مؤلفان و مترجمان، توزیع و فروش کتاب از جمله موضع هایی است که در حوزه نشر بایست به آن توجه کرد. اما طی چند سال اخیر و یا اندکی دورتر به این پروژه پیچیده و طولانی نشر، موضع دیگری هم اضافه شده و آن فروش کتاب هایی است که از سوی مقامات رسمی مجوز نشر ندارند.
بهانه این گزارش انتشار کتاب «شاه» اثر عباس میلانی است که نتوانست مجوز رسمی را جهت انتشار در ایران دریافت کند و سرانجام در پیشخوان دستفروشان خیابانهای اطراف دانشگاه تهران به فروش رسید؛ البته با تیراژی نسبتاً بالا و موفق.
وقتی که اطراف دانشگاه تهران و در مقابل پیادهروی کتابفروشیهای راسته انقلاب قدم می زنید به وفور دست فروشانی را می بینید که کتاب های ممنوعه ای و یا نایاب را به فروش می رسانند، از «دو قرن سکوت» عبدالحسین زرینکوب تا «روزها در راه» شاهرخ مسکوب، از کتاب های شعر و ادبیات و داستان و بیشتر از آثار صادق هدایت و چوبک و گلشیری تا کتاب های دینی و مذهبی از آثار علی شریعتی و عبدالکریم سروش تا کتاب های تاریخی و سیاسی یرواند آبراهامیان و عطاءالله مهاجرانی و خاطرات حسینعلی منتظری.
اما به راستی چرا صنفی به نام دست فروشان کتاب های ممنوعه در ایران به وجود آمده است و این که چرا ناشران و کتاب فروشی های رسمی نمی توانند این کتاب ها را به فروش برسانند؟

فروش کتاب های ممنوع توسط دستفروشان خیابان انقلاب تهران
طبق قوانین وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی کلیه ناشران کتاب باید قبل از انتشار، کتاب را برای دریافت مجوز به اداره کتاب وزرات مطبوعه ارسال و پس از مطالعه کتاب از سوی مسئولین این اداره درصورتی که مغایرت با موازین و قوانین نداشته باشد به خصوص مغایرات با موازین شرعی و سیاسی کتاب می تواند مجوز نشر بگیرد.
اگرچه این پروسه بسیار طولانی و گسترده است و شاید ماه ها طول بکشد اما هیچ ناشری به جز این مسیر حق انتخاب مسیر دیگری را ندارد. بنابراین کتاب هایی که در طی این مسیر موفق به دریافت مجوز نمی شوند پس از مدت کوتاهی سر از بازار ممنوعه در می آورند.
از سوی دیگر ماجرای دیگری نیز از این شیوه به وقوع پیوسته است و آن این است که برخی از ناشران کتاب هایشان مجوز نشر می گیرد اما بعد از مدتی بر اثر فشار و یا انتقاداتی از سوی جناح های خاص آن کتاب در مظان اتهام قرار می گیرد و نه تنها دیگر اجازه نشر نمی یابد بلکه گاهی از بازار هم جمع می شوند، مانند کتاب “زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش” و یا کتاب هایی از سوی افرادی که طی سال های اخیر در عرصه مطبوعات و سیاست قلم زده اند مانند اکبر گنجی، محسن کدیور، مسعود بهنود، عبدالکریم سروش اگرچه ناشرانی هم لغو مجوز شدند مانند نشر چشمه و اختران.

فروش کتاب های ممنوع توسط دستفروشان خیابان انقلاب تهران
یک فروشنده کتاب رسمی در این مورد به شرق پارسی گفت: «به نظرم بیشتر مسئله کتاب های ممنوعه به وضعیت ممیزی و سانسور باز می گردد که با گذشت زمان تشدید شده است. موضوعات سیاسی پیش از انقلاب هم سانسور میشد اما کتابهای نویسندگانی مانند مارکز سانسور نمیشد. در این دوره ادبیات کلاسیک هم احتمالا سانسور میشود. وقتی که کتاب “خاطرات روسپیان غمگین من” نوشته گابریل گارسیا مارکز، نویسنده سرشناس اهل کلمبیا، اجازه انتشار نیافت به سرعت باور نکردنی در خیابانهای اطراف دانشگاه پایتخت پیدا میشود.»
با توجه به چنین فضایی که در عرصه نشر و کتاب در ایران به وجود آمده صنفی به نام دست فروشان کتابهای ممنوعه در ایران کارشان رونق گرفته است. این صنف اینک برای خود به مدد تکنولوژی های جدید چاپ تبدیل به یک نیمه کارتل اقتصادی شده اند.
آنها فایل کتاب ها را به شکلی آراسته در تعداد اندک ۲۰ و ۳۰ جلد کتاب منتشر و صحافی کرده و در اختیار مشتریان خود قرار می دهند. این کتاب ها را به قدری منقح منتشر می کنند که گویی این کتاب از سوی ناشران اجازه نشر یافته و ناشری مستقل آن را چاپ کرده است. اما به راستی این گونه نیست همان طور که اشاره کردم کتاب «شاه» اثر عباس میلانی آخرین کاری است که در بازار نشر ممنوعه ایران به وفور چاپ شده و در اختیار علاقمندان قرار گرفته است.

کتاب نگاهی به شاه
م . ب آقای نسبتا میان سالی است که در نزدیکی خیابان کارگر جنوبی میدان انقلاب درباره انتشار چنین آثاری به شرق پارسی گفت: «میتواند کمتر از یک هفته نسخهای از کتابهای غیرقانونی یا ممنوع را به همان شکل اولیه کپی و در سراسر ایران برای آن بازاریابی کند. چرا که هم به لحاظ دستگاه های نشر این قابلیت را دارد و هم به لحاظ دسترسی به فایل های کتاب.»
او چنین ادامه می دهد که: «طی سال های اخیر بسیاری از کتاب ها به صورت فایل پی دی اف در اینترنت موجود است و ما می توانیم به راحتی این کتاب ها را منتشر کنیم و اگر کتاب فایل پی دی اف آن نباشد نسخه ای از کتاب را به دست می آوریم و پس از این که از کتاب اسکن کردیم آن را به صورت فایل برای خود نگه می داریم و سپس چاپ می کنیم.»
اما همیشه وضع به این سادگی و شیرینی هم نیست بلکه افرادی که به نشر غیرقانونی روی می آورند با خطر دستگیری نیز مواجه هستند که البته فراخور احوال سیاست در ایران این وضعیت افت و خیز دارد. لذا برخی کتابهای چاپ شده در ایران که توسط مقامهای دولت جمهوری اسلامی ممنوع اعلام شدهاند، چند روز پس از اعلام ممنوعیت با قیمت چند برابر به وسیله دست فروشانی عرضه میشود که به خاطر این کار خطر زندان در کمین آنها است.
چند برابر شدن قیمت کتابهای ممنوعه در ایران باعث شده که فروشندگان و دست فروشان ترجیح دهند به جای کتابهای تأیید شده، کتابهای ممنوعه بفروشند و با این کار جان خود را به خطر اندازند؛ بسیاری از این فروشندگان گفتهاند که به خاطر فروش کتابهای ممنوعه به شش ماه تا دو سال زندان محکوم شدهاند اما پس از آزادی دوباره به این کار روی آوردهاند.

کتاب دو قرن سکوت
از سوی دیگر حوادث سال هشتاد و هشت بر روند نشر ایران تاثیر بیشتری گذاشت و حلقه نشر تنگتر شد تا اینکه از سوی اندیشکده راهبردی امنیت نرم، وابسته به محافل امنیتی، جزوه ای که با نام «واکاوی براندازی نرم در حوزه نشر» معروف است، منتشر شد و به بررسی عملکرد چند ناشر مطرح در سالهای اخیر پرداخت. در این جزوه ۶۴ صفحه ای که با عنوان «زمزمههای رنگی» منتشر شد، برخی ناشران و نویسندگانی به عنوان «برانداز» معرفی شدند.
در این جزوه علاوه بر برخی ناشران، دهها نویسنده و مترجم نیز به تلاش برای “براندازی” جمهوری اسلامی متهم شدهاند. اﻧﺘﺸﺎرات ﻧﯽ، چشمه، کویر، عطایی، روشنگران، ققنوس و اختران هفت ناشری هستند که در این جزوه فعالیتهای آنها براندازانه اعلام شده است.
در این جزوه از نشر نی به مدیریت جعفر همایی به عنوان ناشر ﺧﻂ ﻣﻘﺪم ﻧﺎﺷﺮان ﻣﻌﺎرض ﺑﺎ ﻧﻈﺎم اﺳﻼﻣﯽ یاد شده است. از راﻣـﯿﻦ ﺟﻬـﺎﻧﺒﮕﻠﻮ، ﺣـﺴﯿﻦ ﻧـﺼﺮ، ﺧـﺸﺎﯾﺎر دﯾﻬﯿﻤــﯽ، ﻣﺤﺴﻦ ﮐﺪﯾﻮر، ﻋﻤﺎداﻟـﺪﯾﻦ ﺑـﺎﻗﯽ، ﻓﺮﻫﻨـﮓ رﺟـﺎﯾﯽ، ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺑﻬﺒﻬﺎﻧﯽ، ﻋﻠﯽاﺷﺮف دروﯾﺸﺎن، ﻣﺤﻤﻮد دوﻟﺖآﺑﺎدی، ﻋﺒﺎسﻋﺒﺪی و ﺑﻬﺎره رﻫﻨﻤﺎ، اﺑﺮاﻫﯿﻢ ﻧﺒﻮی، ﺑﻬــﺮام ﺑﯿــﻀﺎﯾﯽ، ﻧﻮﺷــﯿﻦ اﺣﻤــﺪی ﺧﺮاﺳــﺎﻧﯽ، ﻣﻬﺮاﻧﮕﯿﺰ ﮐﺎر، اﻓﺴﺎﻧﻪ ﻧﺠﻢآﺑـﺎدی، ﺗـﻮرج رﻫﻨﻤـﺎ، ﻓﺮوغ ﭘﻮرﯾﺎوری و ﮔﯿﺘﯽ ﺧﻮﺷﺪل و ﻣﺤﺴﻦ ﻣﺨﻤﻠﺒﺎف نیز به عنوان نویسندگان و مترجمان «برانداز» نام برده شده است. نام نویسندگان، شاعران و مترجمانی همانند ﺟـﻮاد ﻣﺠـﺎﺑﯽ، ﺳﯿﺪﻋﻠﯽ ﺻﺎﻟﺤﯽ، ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ ﺳـﭙﺎﻧﻠﻮ، ﻣﺤﻤـﺪ ﻣﺤﻤـﺪﻋﻠﯽ، ﻣـــﺼﻄﻔﯽ ﻣـــﺴﺘﻮر، ﻣﻬـﺪی ﻏﺒﺮاﯾﯽ و ﺑﻬﻤـﻦ ﻓﺮزاﻧـﻪ را در این جزوه میتوان یافت که همکار این انتشارات معرفی شدهاند.
جریان امنیتی، سانسور و ممیزی توانست چرخه کتابهایی ممنوعه را سرعت بخشد به طوری که اکنون به نظر غیر ممکن است که شما کتابی را بخواهید و نتوانید آن را از دستفروشان و کتابفروشان ممنوعه تهیه کنید.
بدین ترتیب بازار پر سود و رونق کتابفروشان ممنوعه توانسته چرخه معیوب نشر را به یک شکل مرسوم مغلوطی بکشاند که لطماتی بر بدنه نشر ایران وارد کند.
این شیوه نه تنها سرانه مطالعه منطقی کشور را به خطر انداخته و تبدیل به شیوه ای جنجالی برای مطالعه کرده است بلکه توانسته زمینه ای محیا کند که هر روز نویسندگان و مترجمان و مصنفان از اینکه مالکیت معنوی اثرشان از دست می رود و نمی توانند ثمره مادی و معنوی کتابشان را ببییند شکوه کنند.