عراق شاهد یک دوره بی نظمی و اغتشاشی شبیه به هرج و مرجی است که به دنبال سقوط رژیم صدام حسین در سال ۲۰۰۳ بر این کشور حاکم شده بود. این وضعیت ابهام آمیز همچنان ادامه دارد، به خصوص با توجه به عقب نشینی تعجب برانگیز ارتش عراق در مواجهه با نیروهای شبه نظامی. چنین اقداماتی به خصوص علمیاتشان در مناطق حساسی چون شهرهای موصل و کیرکت عراق شایسته یک نیروی نظامی حرفه ای نیست. این شرایط پرسشهای اجتناب ناپذیری را درباره مسئولیت پذیری مطرح می کند که باید در رهبری عراق نشان داده می شد.
دهه گذشته برای عراق دشوار بوده است و در صدر چندین دهه ای قرار می گیرد که طی آن عراق و مردمش درنتیجه جنگها و سیاستهای غلط متحمل تلفات قابل توجه انسانی و مادی شده است. در ماه آوریل عراق شاهد انتخاباتی بود که میلیونها نفر از شهروندان حتی به شکل ظاهری در آن شرکت کردند. با این حال واقعیت این است که آنها با خشم گروه های گسترده عراقها رو به رو شدند زیرا در آن زمان این اتهامات مطرح شد که در انتخابات سهمیه بندی قومی و فرقه ای در درنظر گرفته شده است. این امر نهادهای کشور و فرصت همزیستی ناب بین اجزای مختلف کشور را مورد تهدید قرار داد و در نهایت موجب سقوط رویای تشکیل کشوری واحد شد که می توانست وحدت عراق را تضمین کند.
امروز عراق با تهدیدهایی رو به رو شده است که نمی تواند و نباید با سکوت با آنها رو به رو شود. این رویکرد تنها برای عراق نیست بلکه برای کل منطقه حائز اهمیت است؛ چرا که تهدید تروریسم و گروه های تروریستی که از وضعیت شکننده در عراق سوء استفاده می کنند به کل منطقه مرتبط می شود. آنهایی که چون دولت اسلام عراق و شام ( داعش) خواستار قتل، شکنجه و تبعید هستند و آنهایی که از این افراد در رسیدن به هدف خود حمایت می کنند باید منافع عراق و مردم عراق را در اولویت قرار دهند. مردم عراق همچنین باید ادعای چنین گروه ها و شخصیتهایی را که اظهار می دارند می تواند دولت مدنی مطلوبی بنا کنند تا آرمانهای مردمی را دربرگرفته و از کودکانشان دفاع کند، نادیده بگیرند.
از سوی دیگر، غیر ممکن است که بتوان دولتی را با اعمال برتریهای فرقه ای و اولیت بخشیدن به منافع خارجی نسبت به منافع برادران و شرکای دولتی عراقی بنا کرد. عدم تساهل فرقه ای خود ایجاد کننده تهدیدی بی حد و حصر است. اقدامات برخی احزاب خاص در عراق فرصت توهم درگیری فرقه ای را بازمی کند که این امر به نوبه خود طی سالها بر این کشور سایه افکنده است. تهدید درگیری فرقه ای در عراق مسئله ای است گاهی صورت کریه خود را نشان می دهد و گاهی محو می شود.
بسیج عراقیها براساس تعلقات فرقه ای خود نشان دهنده جنگی به مراتب خطرناکتر از سایر جنگهایی است که پیشتر در این کشور دیده شده است. گفتمان فرقه ای و اظهارات رهبران از جهات مختلف با توجه به وضعیت پیچیده کشور، افزایش یافته و به نقطه ای رسیده است که ما با شرایطی مخاطره آمیز رو به رو کرده که احتمالا نتیجه آن قتل عام یا تفکیک کشور است.
تهدید به تفکیک و انتقال عراق و همچنین واکنشی اجتناب ناپذیری که به طور گسترده روی منطقه می گذارد به این معنا است که باید یک موضع گیری شجاعانه اتخاذ کرد و به طور جدی شرایط را مورد بررسی قرار داد. برخیها تردید دارند که تفکیک عراق درحال حاضر یک نتیجه از پیش تعیین شده باشد. هرکس که از این دیدگاه حمایت می کند طوری رفتار می کند که گویی عراق از سه مرز جداگانه تشکیل شده است و به سادگی می توان، بدون توجه به ترکیب غنی عراقیها و پیونهای تاریخی که آنها را درکنار هم حفظ می کند، این مرزها را از هم جدا کرد. چنین تفکیکی به سادگی حاصل نمی شود و اجرای آن خونین خواهد بود و تبعات غیر قابل تصوری هم به دنبال خواهد داشت. پس لرزه های این شرایط روی کل منطقه و به طور خاص روی سوریه ای تأثیر می گذارد که تاکنون هم از تغییر شرایط ایجاد شده درعراق سود برده است.
اواخر سال جاری میلادی صدمین سالگرد آغاز جنگ جهانی اول است. وقتی به گذشته این درگیری و تبعات سقوط امپراطوری عثمانی نگاه می کنیم، مشخص می شود که ترسیم دوباره نقشه منطقه که در پی این جنگ صورت گرفت به نفع مردم آن نبوده است. مرزهای سایس- پیکو تنها موجب عقب نشینی، جنگ و جابه جایی شد. در نتیجه عراق باید نسبت به این تهدید و اتفاقات در جریان آگاه باشد و اعراب هم باید نقش خود را حق حاکمیت و ثبات عراق ایفا کنند. ما نباید بگذاریم هیچ حزبی از این خلا سو استفاده کرده یا تصور کند که تفرقه آسان خواهد بود. تصمیمها – و آینده – از آن ماست.