آیا کلید روحانی می تواند قفل فرهنگی ایران را باز کند؟

آیا کلید روحانی می تواند قفل فرهنگی ایران را باز کند؟

در اولین سال ریاست جمهوری حسن روحانی تغییرات بسیار مهم و مثبتی در سیاست خارجی ایران روی داده که مهمترین آنان امضای قرارداد موقت اتمی بین ایران و گروه ۱+۵ (متشکل از آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین، روسیه و آلمان)، مذاکرات سیاسی علنی میان ایران و آمریکا و همچنین بهبود رابطه ایران با غرب و همسایگان خود فی الجمله ترکیه و برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس است. موفقیت های حسن روحانی در حوزه سیاست خارجی از سیاست های داخلی وی بسیار چشمگیرتر بوده اند.

در مبارزات انتخاباتی سال گذشته، حسن روحانی از سیاست خارجی محمود احمدی نژاد به شدت و به درستی انتقاد کرد و اعلام نمود که می تواند دعوای ایران و غرب را در مورد برنامه اتمی ایران حل و فصل نموده، تحریم های کمرشکن غرب بر بخش بانکی و مالی و نفت و گاز ایران را از بین ببرد و رابطه ایران با غرب و کشورهای همجوار را بهبود بخشد. سعید جلیلی از نامزدهای انتخاباتی بود که از سیاست های احمدی نژاد انتقاد جدی نداشت و از سیاست استقامت و ندادن هیچ نوع امتیازی به غرب صحبت می کرد. مسلما اگر دکتر جلیلی برنده انتخابات می شد، بعید به نظر می رسد که ما امروز می توانستیم شاهد چنین تغییراتی باشیم.

پیروزی انتخاباتی دکتر روحانی با بیش از ۵۰ درصد رای مردم در دوره اول انتخابات حاکی از آن است که مردم خواهان تعامل بیشتر ایران با دنیای غرب و همسایگان ایران هستند. کمتر از دو ماه پس از روی کار آمدن وی به عنوان هفتمین رییس جمهور ایران، دکتر روحانی و پرزیدنت اوباما مکالمه تلفنی با یکدیگر داشتند که این اولین تماس رسمی میان روسای جمهور دو کشور پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ بوده است. اهمیت تاریخی این مکالمه تلفنی در این بود که نشان داد هنوز این دو کشور که بیش از سه دهه در یک جنگ سرد علیه یکدیگر بودند، می توانند با یکدیگر صحبت و در بهبود روابط خود تلاش کنند. مکالمه روحانی با اوباما مخاطره سیاسی بزرگی برای وی محسوب می شد زیرا که آمریکا ستیزی یکی از پایه های سیاست خارجی ایران قلمداد می شود و نیروهای پرقدرتی در نظام جمهوری اسلامی با هر نوع رابطه با آمریکا در مخالفت بودند و هستند.

این تماس تلفنی خود سبب شد که از تلاطم جو آمریکا ستیزی در ایران و ایران ستیزی در آمریکا تا حدی کاسته شود و درهای جدیدی را برای مذاکره میان این دو کشور بگشاید. مهمترین دستاورد این تماس تلفنی امضای قرارداد میان گروه ۱+۵ و ایران در نوامبر ۲۰۱۳ در ژنو بود که در آن ایران موافقت کرد که در ازای کاهش تحریم اقتصادی کشورهای غربی بخش مهمی از برنامه اتمی خود را متوقف سازد. علاوه بر آن هر دو طرف توافق کردند که برای امضای قرارداد دایمی اتمی در ظرف شش ماه به موافقت نهایی برسند.

سوال عمده این است که چرا ایران به میز مذاکره آمد. کسانی که مخالف قرارداد موقت هستند، اصرار می ورزد که این تحریم های اقتصادی کمرشکن بود که ایران را به میز مذاکره کشاند و بنابراین تا زمانی که ایران برنامه اتمی خود را کاملا متوقف نکند، این تحریم ها باید شدت یابند. آنان معتقدند که مذاکره با ایران تلف کردن وقت است، چون در غایت هدف ایران گول زدن غرب بوده تا بتواند که بمب اتمی بسازد. این طرز فکر معمولا از طرف کسانی مطرح می شود که یا خواهان تغییر رژیم در تهران هستند و یا طرفدار جنگ هستند.

هرچند که این تحریم ها وضع اقتصادی ایران را نابسامان کرد و یکی از دلایل حضور ایران بر سر میز مذاکره بود. دلیل دیگر آن وجود شخص روحانی به عنوان رییس جمهور بود. وی مذاکره کننده اصلی ایران در اولین قرارداد اتمی با سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان بوده است. در زمانی که تحریم ها در دوره ریاست جمهوری هشت ساله دکتر احمدی نژاد شدت یافته بود، تعداد سانترفیوژهای ایران از ۱۴۰۰ به بیشتر از ۱۹ هزار سانترفیوژ رسید که تعداد ۱۰ هزار از این سانترفیوژها در حال کار بودند. در همان دوره، ایران موفق به غنی سازی اورانیوم ۲۰ درصدی شد و تجهیزات جدیدی در اراک و فردو تاسیس کرد.

هنوز اختلافات جدی میان ایران و غرب بر سر مسئله اتمی ایران وجود دارد. یکی از این مسائل نوع و تعداد سانترفیوژهایی است که ایران اجازه خواهد داشت که بعد از موافقتنامه از آن ها استفاده کند. ایران اعلام کرده که باید تعداد سانترفیوژهایش به قدر کافی باشد تا اورانیوم غنی شده آن برای سوخت راکتور بوشهر تامین شود. ایران می خواهد خودکفا باشد و غنی سازی در خاکش را حق مسلم خود می داند. مسائل دیگر تسهیلات آب سنگین اراک و فردو است. غربی ها خواهان بستن تسهیلات فردو هستند.

در صورت عدم توافق ایران در تعطیل کردن مرکز فردو، به خاطر موقعیت مکانی این تسهیلات در قلب کوه امکان از بین بردن آن توسط بمباران هوایی بسیار مشکل خواهد بود. مرکز آب سنگین اراک، به گفته ایران، فقط برای امور تحقیقاتی ساخته شده است، ولی غربی ها این مرکز را برای تولید پولوتونیوم برای ساخت بمب می بینند و خواستار تعطیلی و یا تغییرات اساسی در آن هستند. آخرین مسئله، مدت زمان به اجرا رساندن موافقتنامه نهایی است. به نظر می رسد ایران خواهان توافقنامه ای سه ساله است ولی غرب خواهان توافقنامه طولانی تری است که دست کم پنج سال اعتبار داشته باشد.

این اختلافات تکنیکی در واقع انعکاس عدم اعتماد غرب به ایران و ایران به غرب است. هرچند که ایران بارها اعلام کرده که برنامه اتمی آن کشور صرفا صلح جویانه است و خواهان ساختن بمب اتم نیست؛ غربی ها چنین باوری ندارند. غربی ها می خواهند مطمئن شوند که اگر ایران زمانی تصمیم به ساخت بمب اتمی داشته باشد، این پروسه breakout capability دست کم یک سال به طول انجامد تا در این فاصله آن ها بتوانند این برنامه را خنثی کنند.

روحانی تاکید کرده که برنامه های اتمی ایران را متوقف نخواهد کرد، اما آمادگی هر نوع همکاری با غرب و علی الخصوص با آژانس بین المللی انرژی اتمی را دارد تا از عدم اعتماد غربی ها تا حد الامکان بکاهد و به آنان نشان دهد که برنامه اتمی ایران صرفا صلح جویانه است. از این جهت ایران با سازمان بین المللی انرژی اتمی قراردادهایی جهت اجرای بازرسی های موشکافانه امضا کرده است.

در این چند روز اخیر، آمریکا دیپلمات شماره ۲ خود، آقای ویلیام برنز، معاون وزیر امور خارجه را به ژنو فرستاده تا مستقیما با دیپلمات های ایران مذاکره و گفتگو کنند. لازم به ذکر است که برنز مهره اصلی مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا در سال ۲۰۱۳ بوده است که در واقع زمینه را برای امضای توافق هسته ای موقت فراهم نمود. این طور به نظر می رسد که دولت اوباما با فرستادن این دیپلمات کارکشته آمریکایی سعی دارد که بن بست مذاکرات را شکسته و شانس به امضا رساندن قرارداد دائمی را تا اواخر ماه ژوئن بالا ببرد.

هم در داخل ایران و هم در داخل کنگره آمریکا و هم در برخی از کشورهای خاورمیانه با روندمذاکرات ایران و گروه ۱+۵ مخالفت هایی جدی وجود دارد، اما چنین به نظر می رسد که هم دولت اوباما و هم جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده اند که حل و فصل مسئله اتمی ایران به صلاح هر دو کشور است. البته حتی اگر قرارداد نهایی امضا شود این بدان معنا نیست که رابطه ایران و آمریکا بلافاصله عادی خواهد شد. امضای این قرارداد تنش میان ایران و آمریکا و غرب را به طور جدی کاهش خواهد داد و می تواند از تنش موجود در منطقه نیز بکاهد.

سیاست های منطقه ای روحانی

رییس جمهور ایران، دومین مرد قدرتمند نظام جمهوری اسلامی است، اما سیاست های اصلی جمهوری اسلامی از طرف رهبر جمهوری اسلامی و با مشورت با مراکز مهم قدرت مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رییس جمهور ابلاغ می شوند.

سیاست منطقه ای روحانی مبنی بر تنش زدایی با کشورهای همجوار و کشورهای اسلامی است. در یک سال اخیر تغییر فاحشی در سیاست خارجی روحانی درباره سوریه، لبنان و عراق دیده نمی شود. رابطه ایران با عراق کماکان دوستانه بوده و ایران رابطه بازرگانی و تجاری خود را با عراق گسترش داده است. لازم به ذکر است که عراقی که هشت سال با ایران جنگید و صدمات بسیاری به ایران وارد آورد، امروز به یک متحد سیاسی تبدیل شده است و دیگر خطر جدی برای منافع ملی ایران ندارد. موفقیت های جدید شورشیان وابسته به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) و اشغال شهر موصل از سوی این سازمان تروریستی در شمال عراق باعث نگرامی ایران شده است و امکان کمک رسانی ایران به دولت مالکی را افزایش داده است.

سیاست ایران درباره حزب الله لبنان نیز تغییری نکرده است و حزب الله مهمترین سرمایه استراتژیکی ایران در خارج محسوب می شود و از حمایت بی وقفه تهران هم برخوردار است. رابطه ایران با سوریه و بشار اسد حتی از گذشته نیز مستحکم تر شده است. کمک های ایران و حزب الله به اسد عامل مهمی در بقای اسد بوده است. امروز تهران معتقد است که با انتخاب دوباره اسد، وی توانسته است که جنگ داخلی را به نفع خود پیش ببرد و از این رو ایران نیاز به تغییری در سیاست خود با سوریه نمی بیند.

سیاست ایران با کشورهای حوزه خلیج فارس تا اندازه ای بهبود یافته است. سالیان است که ایران و عربستان سعودی در جنگ سردی به سر می برند. این دو کشور اختلافاتی جدی درباره عراق، سوریه، بحرین، لبنان و حتی مصر دارند. دولت روحانی سعی بر آن دارد که رابطه خود را با عربستان نیز بهبود بخشد. آیت الله هاشمی رفسنجانی که از طرفداران اصلی روحانی است، رابطه حسنه ای با دربار عربستان دارد، و سعی کرده است که از این رابطه استفاده کرده و تنش این دو کشور را کاهش بخشد. دولت عربستان هم تمایل خود را برای بهبودی اعلام کرده است. هر چند این دو کشور خواهان بهبود رابطه هستند، اما به نظر می رسد که حل این اختلافات دیرینه در کوتاه مدت امکان پذیر نخواهد بود و بهترین کار برای بهبود روابط این دو کشور اداره اختلافاتشان است.

رابطه ایران با عمان، کشوری که مهمان دار مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا در سال ۲۰۱۳ بود، همواره نزدیک باقی مانده است. ایران با قطر نیز رابطه نزدیک اقتصادی خود را علی الخصوص در صنعت گاز طبیعی همچنان دوستانه نگه داشته است. رابطه با امارات متحده عربی که مهمترین شریک تجاری ایران در منطقه محسوب می شود، دوستانه است. اما تنش هایی بر سر مسائل سه جزیره ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ، و تنب کوچک همواره پار برجا است. سفر اخیر شیخ صباح الاحمد الجابر الصباح امیر کویت به ایران و ملاقات وی با روحانی و آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی نمایانگر گرم شدن رابطه بین ایران و کویت است.

علی رغم اختلافات شدید ایران و ترکیه بر سر مسئله حکومت اسد و جنگ داخلی سوریه، رابطه این دو کشور امروز صمیمانه است. در سفر چند روز قبل روحانی به آنکارا روسای جمهور دو کشور موافقت کردند که رابطه نزدیک سیاسی و اقتصادی دو کشور برای ثبات سیاسی منطقه اساسی و حیاتی است. روحانی ترکیه را به عنوان یکی از مهمترین دوستان ایران قلمداد کرده و خواستار دو برابر کردن حجم مبادلات تجاری میان دو کشور از ۱۵ میلیارد به ۳۰ میلیارد دلار شده است.

روحانی در یک سال ریاست جمهوری اش، از تنش های منطقه ای کاسته و هیچ تنش جدیدی در منطقه ایجاد نکرده است. مقایسه کارنامه کوتاه روحانی با کارنامه هشت ساله احمدی نژاد ملاک بسیار خوبی برای قضاوت سیاست های روحانی است.

در جمع بندی، مذاکرات ژنو از اهمیت ویژه ای برخوردار است. امضای نهایی موافقتنامه بین ایران و گروه ۱+۵ می تواند تنش های منطقه ای را کاهش داده، سیاست های منطقه ایران را تعدیل و موقعیت سیاسی دکتر روحانی در ایران را تثبیت کرده تا وی بتواند دست به اصلاحات سازنده ای بزند. شکست این مذاکرات عواقب خوشی برای منطقه به بار نخواهد آورد.