یک دهه از سلطه بلامنازع مواد مخدر صنعتی و روانگردان ها در جامعه ایران می گذرد و وضعیت کنونی به شکلی است که عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور و دبیر کل ستاد مبارزه با موادمخدر با عبارت: «در وضع نگران کننده قرار داریم» آنرا توصیف می کند.
دکتر حبیب آقا بخشی، استاد جامعه شناسی دانشگاه در تهران که در سالهای گذشته مسوولیت هایی در حوزه آسیب های اجتماعی داشته و کتب و مقالات متعددی درباره اعتیاد نوشته است در گفتگویی اختصاصی به شرق پارسی می گوید: «الگوی مصرف مواد مخدر به شدت از مصرف مواد سنتی به صنعتی تغییر کرده است و اساسا فاصله بین مصرف سنتی و صنعتی به شدت زیاد شده و اکثرا در وضعیت امروز ایران، این مواد ضنعتی هستند که مصرف می شوند. مواد سنتی برای نسل جوان مفهومی ندارد.»
نگاهی به آمار اعتیاد در ایران
منابع رسمی در ایران نرخ شیوع مصرف مواد در بین جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله کشور را معادل ۲ ممیز ۶۵ درصد یا تعداد معتادان را یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر برآورد کرده اند و از درگیری بودن شش میلیون نفر بطور مستقیم با مسئله اعتیاد خبر داده اند. این منابع همچنین از دو برابر شدن تعداد زنان معتاد در مدت بسیار کوتاهی خبر داده اند. با این حال آمارها در ایران از سوی مراجع مختلف، متفاوت اعلام می شود. پیشتر اسماعیل احمدی مقدم تعداد معتادان را دو میلیون نفر برآورده کرده بود و از وجود ۲۰۰ هزار معتاد به الکل در ایران خبر داده بود.
اما سردرگمی در آمار تعداد معتادان به اینجا ختم نمی شود. چندی پیش سعید صفاتیان مدیر کل پیشین درمان در ستاد مبارزه با مواد مخدر تعداد معتادان در ایران را سه میلیون و ۶۰۰ هزار نفر برآورد کرده بود. او همچنین گفته است که مواد مخدر سالانه ۲۰ هزار میلیارد تومان به اقتصاد کشور ضربه می زند.
بر اساس آمارهای ارائه شده در مورد اعتیاد زنان، در سال ۸۶ زنان ۴ درصد و در سال ۹۱، ۹ و نیم درصد از معتادان را شامل میشدند، یعنی تقریبا در ۵ سال این آمار دو برابر افزایش داشته است. همچنین در سال ۸۶ بیشترین مواد مخدر مصرفی زنان، تریاک و هروئین بود و تنها ۴ درصد به مواد مخدر روانگردان تعلق داشت، درحالی که این مقدار در سال ۹۱ به ۲۵ درصد رسیده است.
تنوع مواد مخدر در بازار ایران
طیفی وسیعی از مواد مخدر طبیعی (تریاک، حشیش و کوکائین)، نیمه صنعتی که از افزودن موادی در آزمایشگاه به مواد طبیعی ساخته می شوند (هروئین، LSD، کراک) و صنعتی که کاملا بصورت آزمایشگاهی تولید می شوند (اکستازی، شیشه یا کریستال، PCP یا گرد فرشته، نوچیزک و تمچیزک، قرص برنج و انواع مختلف آمفتامین ها) در بازار ایران به فروش می رسند.
با این حال در حال حاضر گروه مواد مخدر صنعتی بر بازار سلطه دارند و مصرف کنندگان بیشتر جوان و میان سال را به خود جذب کرده اند. این مواد از نظر قیمت ارزان تر و برای افراد استفاده آنها آسان تراست.
منابع رسمی مانند وزیر کشور دولت روحانی نیز از گسترش تولید و توزیع مواد صنعتی وروانگردان ها و مواد ترکیبی خبر داده است.
جوانان درحال حاضر با کریستال، قرصLSD، اسید و فرشته در مهمانیها پذیرایی میشوند، شیشه یا کریستال، اسپید، فرشته، اسید و قرصهای LSD بر عکس مواد مخدری نظیر کوکائین از دسته آمفتامین و تهییج کننده هستند. این مواد فعالیت سیستم عصبی – حرکتی را بسیار زیاد کرد ، اشتها و خواب را کاهش و هیجان را افزایش میدهد.
گزارش های جدید در ایران گویای آن است که میتل کاتینون که از مشتقات گروه کاتینون بوده و یک مخدر روانگردان است جایگزین قرص های اکس شده و با اسامی گوناگونی همانند حباب،بادکنک، میو میو و میت به فروش می رسد.
اما چرا در جامعه ایران شاهد چنین تغییری در الگوی مصرف مواد مخدر هستیم؟ دکتر آقا بخشی در تحلیل این موضوع می گوید: «باید پرسید مواد صنعتی مانند اکستازی در چه جوامعی شگل می گیرد؟ در جاهایی که شادمانی و پایکوبی و دست افشانی و خنده زیاد مقبول نباشد و بیشتر فرهنگ حزن و اندوه و گریه حاکم باشد، شهروندان جوان آن جامعه بیشتر به دلیل وضعیت سنی شان طالب شادمانی و پایکوبی هستند و چون مجال این پایکوبی نیست چیزی که به آنها کمک می کند اکستازی است. شب ها از ده شب می روند می نشینند فاز می گیرند و روبروی هم می ایستند و به قول خودشان اکس می ترکانند. جامعه ای که امید در آن رو به کاهش بگذارد و وقتی یک فرهنگ یاس و ناامیدی در جامعه ای حاکم باشد، ساده ترین راهی که می شود سرپوشی روی این وضع گذاشت دست بردن به مواد مخدر است.»
همسایگی با افغانستان و استراتژی مبارزه
همسایگی با افغانستان باعث شده که استراتژی مبارزه با مواد مخدر در ایران بر روی مقابله با عرضه گذاشته شود چرا که سالانه ۵۰۰ تن کشفیات مواد در ایران را شاهدیم. در وضعیت کنونی به دلیل اینکه مقابله با تقاضا نتایج زودبازدهی ندارد و نیازمند کار فرهنگی دراز مدت و تغییر بسیاری از مولفه های فرهنگی است که بطور سنتی مثبت ارزیابی می شوند، تاکید مبارزه بر عرضه است.
کاهش آسیب و مراکز ترک اعتیاد
برنامه کاهش آسیب های ناشی از اعتیاد، از سال ۱۳۸۲ در کشور شروع شد که شامل مواردی چون دادن سرنگ مجانی به معتادان تزریقی، ایجاد مکان هایی برای پذیرش معتادان تزریقی، ارائه آموزش به آنها ، راه اندازی مراکز مشاوره و غیره است که دقیقا مشخص نیست تا چه اندازه اجرا می شود.
همچنین در همین راستا مراکز دولتی ترک اعتیاد و کمک به معتادان جای می گیرد که سالها است درایران در حال فعالیت هستند.
با این حال آقابخشی درباره فعالیت بخش دولتی در این عرصه به شرق پارسی می گوید: «کمک های دولتی مراکز ترک اعتیاد زیاد جدی نیستند. یعنی زیاد برایشان مهم نیست که کسی بهبود پیدا کند یانه. بر اساس نظریه کارکردگرایی در جامعه شناسی وقتی شش میلیون آدم در جامعه ای معتاد باشد کارکردش چیست؟ اولا کار نمی خواهد، دنبال شغل نمی گردد، معترض نمی شود، مسکن نمی خواهد، تقاضا نمی کند، مطالباتش را دنبال نمی کند. یک جامعه ای که بتواند کار تولید کند و به مطالبات پاسخ دهد می تواند محکم بگوید که این اندازه اعتیاد را بر نمی تابم. اما فعالیت دولتی در ایران بطور کلی جدی نیست.»
با این حال مراکز و گروههای غیر دولتی بسیاری در ایران سالها است که به مبارزه با اعتیاد مشغولند. یکی از مشهورترین آنها مشهور به برنامه «ان. ای» است که تا روستاهای ایران نیز گسترش یافته است.
دکتر آقا بخشی درباره این مراکز غیر دولتی می گوید: «گروههای ان ای با ۱۲ گامی که ارائه می کنند هنوز هم موثرتر از دولتی ها هستند. در وضعیت کنونی در ایران آقای مهندس حسین دژاکام که گروه کنگره ۶۰ را راه انداخته، یک مدلی را ابداع کرده که به وسیله آن با استفاده از تزریق شیره تریاک به فرد معتاد به مدت ۱۱ ماه بصورت تدریجی سیستم مترشح اندورفین که در فرد معتاد خاموش شده را بیدار کند که این سیستم خیلی خوب جواب می دهد اما چون پروسه درمان این روش طولانی است طرفداران کمی دارد.»
پذیرش اجتماعی معتادان ترک کرده
در وضعیتی که تکانه های شدید اقتصادی-سیاسی حداقلی از آرامش اجتماعی پایدار را در جامعه ایران باقی نگذاشته است، مردم با پناه بردن به قضاوت های کلیشه ای درباره معتادانی که ترک کرده اند، کمتر حاضر به پذیرش آنها هستند. از این رو جامعه ایران با وجود افزایش تعداد معتادان بیش از پیش در عدم پذیرش معتادان ترک کرده پافشاری می کند.
دیدگاه آقابخشی در این باره این است که: «وقتی در سال ۱۳۵۹ در مفهوم اعتیاد تغییری پیدا شد و معتاد از بیمار به مجرم تغییر کرد بارقه های امید برای بهبود اوضاع خیلی کم شد. به همین خاطر اگر یک آدمی اعتیاد داشته و درمان شده باشد و بخواهد ازدواج کند و بفهمند به هیج وجه اجازه نمی دهند. برای مسئله شغل هم همینطور است. وقتی نگاه حکومتی اینطور است که اینها مجرم هستند و کارهایی مثل شلاق درمانی و حبس ها و غیره، آنگاه جامعه افراد بهبود یافته را نخواهد پذیرفت بنابراین آنها باز می گردند در گروههای خودشان و خرده فرهنگ های خودشان که اعتیاد را دوباره باز می گرداند. از این منظر باید کار فرهنگی کرد و کار فرهنگی را فرهنگیان باید بکند نه نیروهای انتظامی و دادگستری.»
پیشگیری و مسئله دانش آموزان
پیشگیری از اعتیاد در ایران در مراحل بسیار ابتدایی به سر می برد. حداکثر فکری که برای پیشگیری در میان مسوولان دیده می شود بیشتر در مواردی چون تذکر از طریق رسانه های گروهی و یا چاپ جزوه هایی برای هشدار دادن درباره خطرهای این مواد است. روش هایی که روند گرایش به مصرف مواد در ده سال اخیر نشاندهنده شکست آنهاست یا مانند تهیه جزوه پیشگیری از اعتیاد برای مدارس در بیشتر مواقع با مخالفت آموزش و پرورش از توزیع آنها جلوگیری می شود. این در حالی است که آمارها گویای آن است که ۳۰ هزار دانش آموز معتاد تنها به مراکز ترک مراجع کرده اند و تعداد دانش آموزانی که تفننی مصرف می کنند نامشخص است. با این حال آموزش پرورش وجود دانش آموزان معتاد را همواره تکذیب کرده است.
از نظر جامعه شناختی، افزایش گرایش به مصرف مواد مخدر نشانه آن است که روندهای بنیادی تربیتی و فرهنگی جامعه با اختلال عمده روبروست که توانایی محافظت از اعضایش را بعنوان مثال در برابر اعتیاد از دست داده است. دکتر آقا بخشی در تحلیل این موضوع می گوید: «در هر جامعه ای پیشگیری متفاوت است. الان سن شروع سوء مصرف مواد چیزی نزدیک ۱۱ تا ۱۲ سالگی است. اگر این سن را مبنای آغاز مصرف قرار دهیم هر گونه برنامه پیشگیری باید پیش از این سن شروع شود. باید اول آغاز شروع برای مصرف را مشخص کنیم و برای سن پیش از آن کار کنیم. اما چگونه باید کار کنیم.
این حرفی که گفته می شود پیشگیری مقدم بر درمان است یا اگر در پیشگیری یک تومان سرمایه گذاری کنیم در دراز مدت ۱۰۰ تومان سود می برید اینها حرف های بازاری و غیر فرهنگی است. پیشگیری نیاز به این شعارهای خوشگل ندارد مثلآ مقدم بر درمان است و اینها. پیشگیری کار عملی می خواهد.
ما باید واکسیناسیون اجتماعی را انجام دهیم. ما به بچه ها می آموزیم که روی حرف بزرگتر ها نباید حرف بزنند. حالا یک بچه ۱۳ یا ۱۴ ساله در راه مدرسه به خانه، یک فرد بزرگتری می گوید بیا این چیزی که توی سیگار دارم را مصرف کن. این یاد گرفته که روی حرف بزرگ تر ها حرف نزند، قدرت اظهار وجود ندارد، گستاخی ممدوح ندارید یعنی با جربزه و محکم بگوید که من این را مصرف نمی کنم. اگر بگویند که تو بچه ننه هستی که مصرف نمی کنی، بچه ما یاد نگرفته بگوید که آره بچه ننه هستم اما این را مصرف نمی کنم. ببینید قدرت ابراز وجود را کی به بچه می دهد؟ معمولا در مدارس ابتدایی. متاسفانه مدارس ابتدایی ما قدرت ابراز وجود بچه ها را می گیرد و بچه ها حق صحبت کردن و حق مخالفت کردن با هیچ چیزی را ندارند. به عبارت دیگر وقتی در مدرسه نمی تواند ابراز وجود بکند در راه مدرسه و خانه هم اگر خلافی به او پیشنهاد کنند نمی تواند ابراز وجود کند. این کاری است که باید انجام شود که انجام نشده است.»