چه اتفاقی برای رجب طیب اردوغان افتاده است؟ چرا مثل آدمی رفتار می کند که عقل خود را از دست داده؟ او تهدید کرد که توئیتر را «محو» می کند و به هیچ عکس العملی چه از داخل و چه از سوی کشورهای غربی هم توجه نخواهد کرد. اردوغان پا را از تهدید فراتر گذاشت و دستوری قضایی را اجرا کرد که بر اساس آن توئیتر در ترکیه فیلتر شد.
جنگ اردوغان علیه توئیتر به اینجا ختم نشد و در قدم بعدی دو وبسایت دیگر را نیز مورد تهدید قرار داد؛ فیسبوک و یوتیوب. اردوغان این وب سایت ها را از آنچه او «خشم ترک» می خواند برحذر داشت، چرا که جامعه مشغول بحث بر سر رسوایی ناشی از فسادی بود که موقعیت او را به خطر می انداخت. اردوغان در مهار رسانه های سنتی موفق عمل کرد، اما در افشای اطلاعات مخرب علیه دولت خود در رسانه های اجتماعی ناتوان بوده است.
نخست وزیر کشوری همچون ترکیه – که اکنون پس از سال ها نام آن با یک شکوفایی و رنسانس سیاسی، دیپلماتیک و فرهنگی بی سابقه گره خورده – چطور می تواند دست به چنین اقدام غیرعادلانهای بزند؟ درست مثل آن چه در کشورهایی چون سوریه، عراق، مصر، روسیه و کره شمالی در جریان است.
قصد ندارم آگاهی اردوغان را زیر سوال ببرم؛ چرا که به طور حتم او می داند که فیلتر کردن توئیتر نمی تواند از انتشار توئیت های مردم ترکیه جلوگیری کند. آن ها در کمتر از یک روز راه های جایگزین را پیدا کردند و اکنون پس از فیلترینگ توئیتر، تعداد توئیت های ترک ها به مراتب بیشتر هم شده است.
دنیا از اردوغان عصبانی است و این اقدام او باعث بروز اختلاف بین طرفدارانش هم شده است. حتی رئیس جمهور ترکیه عبدالله گل نیز نتوانسته ساکت بنشیند و این تصمیم اردوغان را مورد انتقاد قرار داده است.
گرچه این موضوع ساده به نظر می رسد، اما هرچه پیش می رویم پیچیده تر می شود. ممکن نیست بتوان مانع دسترسی به توئیتر شد و به دنبال محدودیت هایی از این دست بود اما توجه دنیا به شما جلب نشود و ثبات سیاسی و اقتصادی شما به خطر نیفتد – گواه این مدعی این که با اعلام خبر فیلترینگ توئیتر در ترکیه ارزش پول این کشور کاهش پیدا کرد.
اردوغان ممکن است در انتخابات آتی متحمل شکست نشود – انتخاباتی که او برای پیروزی در آن دست به هر کاری زده است – اما بدون شک اکنون بخشی از جایگاه خود در جامعه را از دست داده است.
این همان درسی است که هیچ گاه از تکرار آن خسته نمی شویم: تکنولوژی چنان دسترسی بزرگی به آزادی فراهم کرده که بدترین دیکتاتورها هم نمی توانند به طور تمام و کمال آن را سرکوب کنند. خوب، چرا اردوغان این کار را می کند؟
احتمال دارد زمان آن رسیده باشد که اردغان قدرت را ترک کند، چیزی که شاید باید زودتر از این ها اتفاق می افتاد. دست به دست شدن قدرت اساس دموکراسی و بقای آن است. امکان ندارد که یک مقام دولتی برای سال های زیادی در قدرت بماند و به تکبر دچار نشود؛ مانند آن چه در اغلب در کشورهای عربی و بسیاری مناطق دیگر می بینیم، و اکنون در ترکیه هم شاهد آن هستیم.
اعلام جنگ اردوغان علیه توئیتر – و سپس اجرایی کردن آن – اوج قله توهمی است که می پندارد می تواند افکار عمومی را، نه تنها در ترکیه بلکه در جهان، به انقیاد در آورد. افکار عمومی را نمی توان اینچنین شکست داد. تلاش برای این کار، خود به ابزاری برای تمسخر کسانی می شود که در پی آن هستند؛ مثل آنچه اکنون برای «سلطان» مدرن ترکیه رخ داده است.
اقدام اردوغان در مقابله با توئیتر گناه کبیره است. اردوغان پیش از حمله به توئیتر با اردوغان پس از آن دیگر یکی نیست.