گویی وارد دنیای جدیدی شده ای، نه دوست مشترکی با آن ها داری نه حتی دغدغه مشترک. دنیای کسانی که توانسته اند با انبوهی از  مخاطبان وپی جوها، تو را شگفت زده کنند.

صحبت از دختران و پسرانی است که در شبکه های اجتماعی مخصوصا فیس بوک با جذب افرادی شبیه خود، رسانه ای شخصی ایجاد کرده اند. رسانه ای که حتی گاهی بیش از ۱۰۰ هزار پی جو (فالوئر) هم دارد.

افرادی که در جامعه ایران زندگی می کنند، در تهران، اهواز، شیراز، تبریز و … اما دغدغه سیاست و برخی مسائل جامعه را ندارند و بیشتر از فضای اینترنت برای ارتباط های اجتماعی و دوستی ها استفاده می کنند؛ افرادی که روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و اجتماعی از دیدن حجم بالای پی جوهای آنها  که با تیراژ برخی روزنامه ها برابری دارد، تعجب می کنند.

ابراهیم با ۴۹ هزار مخاطب: از سیاست متنفرم

نامش «ابراهیم» است. در اهواز زندگی می کند و فقط ۲۲ سال سن دارد. صفحه شخصی فیس بوکش را حدود ۴۴ هزار نفر دنبال می کنند یا به زبان فیس بوکی، این تعداد “فالوئر” دارد ضمن اینکه به این رقم باید حدود پنج هزار دوست فیس بوکی را هم اضافه کرد. یعنی در مجموع ۴۹ هزار نفر مخاطب یا پی جوی نوشته های او هستند.

ابراهیم با 49 هزار مخاطب در فیس بوک

ابراهیم با ۴۹ هزار مخاطب در فیس بوک

به سراغش می روم و می پرسم از چه زمانی عضو فیس بوک شده است که می گوید از سال ۸۹ یعنی زمانی که ۱۹ سال سن داشت. می پرسم چه میزان از دوستان فیس بوکش را می شناسد که می گوید حدود هزار و ۵۰۰ نفر را چرا که عکاس است و دیگران او را می شناسند. مرور صفحه او نشان می دهد ، هر عکس که به اشتراک می گذارد بالای هزار نفر آن را لایک می کنند. یکی از عکس های پروفایلش را بیشتر از سه هزار نفر لایک کرده اند.

در صفحه فیس بوک ابراهیم، بیش از آنکه متنی نوشته شود، عکس های خود و دوستانش به اشتراک گذاشته می شود. عکس هایی که جنبه های هنری نیز به آن داده شده است. می گوید که روزی دو ساعت پای فیس بوک است و از سیاست متنفر است بنابراین هیچگاه مطالب  سیاسی و مربوط به اجتماع به اشتراک نمی گذارد. در همین حال می گوید که برای فیس بوک ارزشی قائل نیست و اگر می بینیم آدم اطرافش زیاد هستند به این خاطر است که بیرون از فضای اینترنت با همه خوب است.

او در یکی از آخرین پست های فیس بوکش با انتشار عکسی از خودش نوشت: «هِی زمان داره میره، منم یه پسرِ جَوون که حسابی پیره..» و همین نوشته را هزار و ۳۰۰ نفر پسندیدند!

با آشنا شدن با یک صفحه فیس بوکی مانند صفحه ابراهیم به صفحه های دیگر هم می شود از طریق دوستان یا دنبال کننده های او هدایت شد. صفحه های افرادی مانند او که همه آنها با بخش دیگری از جامعه که فعالیت سیاسی می کنند، دغدغه های اجتماعی دارند، روزنامه نگار هستند یا در حوزه زنان و … فعال هستند، تفاوت می کنند  اما همگی پی جوهای فراوانی دور خود جمع کرده اند و قطعا دغدغه هایی با جنس های متفاوت دارند.

بررسی بیش از ۱۰۰ صفحه از این افراد نشان می دهد که آنها همان آدم های دور یا نزدیک ما هستند و تنها در پایتخت زندگی نمی کنند بلکه از همه شهرهای کشور به اینترنت و شبکه های اجتماعی وصل می شوند.

گرچه ابراهیم معتقد است که صفحات دخترها بیشتر مخاطب دارد اما بررسی صفحه های پسرها نشان می دهد که آن ها هم در رقابت با دختران فیس بوکی در جذب مخاطب های چندین هزار نفری تفاوت چندانی ندارند.

اشتراک گذاشتن عکس های هنری و آتلیه ای، نوشته های عاشقانه ، عکس های بدون حجاب از جمله مطالبی است که می تواند پی جوی بیشتری را برای لایک زدن جذب کند.

چرا از تعداد پی جوهای دختران و پسران فیس بوکی متعجب می شویم؟

دلیل این همه پی جو برای این افراد که در اطراف ما هستند چیست؟ آنها در فضای اینترنت و شبکه های اجتماعی به دنبال چه هستند؟ چرا از دید بخشی از فعالان سیاسی – اجتماعی پنهانند؟

علی هنری ، مدرس تحلیل شبکه های اجتماعی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه آزاد آمستردام هلند است. او به عنوان پژوهشگر در این حوزه نیز در دانشگاه آمستردام فعالیت می کند.

وی در گفت و گو با شرق پارسی اینگونه این موضوع را تحلیل می کند: “اینکه عده ای حول یک علاقه ای شکل گرفته اند و من آنها را نمی شناسم ، خیلی طبیعی است. ارتباط های ما عموما بر اساس نزدیکی های فکری و علایق ما شکل می گیرد.  به هر حال جامعه ایرانی، جامعه ای است که در آن تنوع زیادی وجود دارد و جامعه یکدستی نیست. علایق، ترجیح ها، خواست ها، همچنین باورها و دیدگاه ها در میان افراد جامعه متفاوت است. جامعه هم وسیع و گسترده  است. در شبکه های اجتماعی هم همین است. یعنی افراد با علایق، خواست ها و ترجیح های متنوع و باورها و دیدگاه های متفاوت در فضای گسترده وب فارسی جای گرفته اند.”

 در عین حال فقدان نقشه از شبکه های اجتماعی و وب ایرانی از موضوعاتی است که «هنری» به آن اشاره می کند و با مصداقی متفاوت می گوید: “قطعا شما با سایت «بالاترین» آشنا هستید. طبق آمار دو سال پیش، بالاترین ۳۵ هزار عضو داشت. اما به احتمال زیاد اسم شبکه اجتماعی «دلشکسته» را نشنیده اید. این شبکه  یا شبکه «بهانه ها»  حدود دو برابر بالاترین عضو دارند. یا مثلا شبکه اجتماعی «فیس نما» که در ایران این روزها مورد توجه است، حدود ۵۰۰ هزار عضو دارد، یا «کلوب»، که طبق برخی آمارها بیش از دو میلیون کاربر دارد.. . این ها همه از جامعه ما هستند که آنجا جمع شده اند.”

او سپس اینگونه نتیجه می گیرد که این طور درست نیست که بگویید یکسری صفحه های فیس بوکی وجود دارد که با شما ارتباطی شاید نداشته باشند یا شما شناختی از آنها ندارید اما آنها کلی پی جو (فالوئر) دارند.

«نرگس سولو» فرد دیگری در شبکه های اجتماعی است که هفته گذشته روزنامه نگاری با او گفت و گو و از او به عنوان یکی از پرطرفدارترین کاربران فیس بوک یاد کرد.

«نرگس» تنها ۱۹ سال سن دارد و در گرگان زندگی می کند. کامپیوتر می خواند و یک دانشجوی ساده است. او توانسته است در شبکه اجتماعی فیس بوک بیش از ۲۲ هزار نفر را دور خود جمع کند.

او به «امیرهادی انواری» روزنامه نگاری با «نرگس» صحبت کرده و متن گفت و گو را در سایت شخصی خودش گذاشته است، می گوید: ” فیسبوک برای من و دوستانم که مثل من هستند بیشتر جنبه ی فان دارد . بیشتر حرفای توی دلمون را  میزنیم و دوست داریم دیگران هم ببینند.”

او حدود شش ساعت در روز، در فیس بوک فعال است و روزی ۴۰ تا پیغام دارد و حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر هم روزانه درخواست دوستی جدید به «نرگس» می دهند.

«نرگس» درباره مطالبی که بیشترین طرفدار را در بین دوستان و دنبال کننده هاش دارد، می گوید: “عکس هایی که بدون پوشش باشد یا عکس های تو پارتی و مهمانی بیشتر طرفدار دارند. حتی خیلی ها فقط به خاطر فیس بوک در آتلیه عکس می گیرند  و به اشتراک می گذارند. مطالب شکست عشقی، عشقی و عاشقانه یا گاهی  هم شده یک اتفاق هایی مانندجریان مسی که همه سرگرمش شدند و کامنت گذاشتند یا مثل پنج سربازی که اسیر شدند.”

حوزه های پرطرفدار در وب فارسی اما بدون انعکاس در رسانه ها

اما چرا حجم طرفداران افرادی امثال «نرگس سولو» ما را شگفت زده می کند؟ «هنری» در پاسخ به این سوال می گوید: “بیاییم از سطح پایین تر نگاه کنیم یعنی یک خبرگزاری را نبینیم بلکه خبرنگارانی را ببینیم که اخبار را می سازند. آنها درگیر خوشه هایی از شبکه های اجتماعی هستند که آنها را از خوشه های  دیگر دور می کند یعنی دوستان فیس بوکی شما احتمالا باید بیشتر شامل روزنامه نگار یا افرادی باشند که علایق مشترک بیشتری دارید.”

وی در ادامه چنین تصویری از شبکه های اجتماعی ارائه می کند: “برای همین ما یک دهکده یا خوشه ای داریم که همه افرادی که مثلا دغدغه های سیاسی، اجتماعی در یک خوشه قرار می گیرند و جا گرفته اند و این خوشه ها شاید با چند ارتباط ضعیف به خوشه های دیگر برسند که برمبنای علایق دیگری دور هم جمع شده اند. یعنی خبرنگاری که صبح بیدار می شود، فیس بوک خودش را چک می کند، فیس بوک خودش هم شامل عده ای است که نزدیک به دغدغه هایی است که در جامعه خبر ما بازتاب هم پیدا می کند. معمولا هم همین ها تکرار می شود و انعکاس داده می شود.”

این جامعه شناس به بخش دیگری از دنیای اینترنت اشاره می کند: “در شبکه های آنلاین، حوزه هایی وجود دارد که بسیار در میان جامعه طرفدار دارد اما به ندرت، جنبه خبری پیدا می کند. مثلا وبلاگ هایی وجود دارد که بسیار پرطرفدار و پر گفت و گو هستند و درباره برخی مسائل روزمره و زندگی های شخصی زنان و مردان است. در این وبلاگ ها افراد با یکدیگر مشورت می کنند و تجربیات شخصی شان را با یکدیگر به اشتراک می گذارند و عده ای هم حتی به دیگران مشاوره می دهند. ویژگی این فروم ها گسترده و فعال بودن آنهاست، اما هیچ گاه از این بخش شبکه های آنلاین، گزارشی تهیه نمی شود. در حالی که می تواند مورد توجه جامعه و مخصوصا جامعه شناسان قرار گیرد.”

او دلیل این موضوع را تشریح می کند: “به این دلیل که ما برگرفته از شبکه های اجتماعی ای که در آن درگیر هستیم درحال پوشش دادن یکسری علایق خاص هستیم به ویژه در خبررسانی آنلاین یعنی خبررسانی ای که در داخل شهر اتفاق نیافته است و بیشتر ارتباط های خود را از اینترنت می گیرد. اصولا این گونه است که درباره یک بخش کوچکی از علایق، یک بخش کوچکی از جامعه خبررسانی آنلاین می شود و فیدبک گرفته می شود و کمتر وارد فضاهای دیگر می شود.”

صداهایی که شنیده نمی شوند

این پژوهشگر شبکه های اجتماعی که محور پژوهشش هم ایران است ، می گوید: “ما به عنوان روزنامه نگار و فعال مدنی و سیاسی و اجتماعی وقتی شبکه های آنلاین را رصد می کنیم، فقط رفتار و خواسته های  فعالان سیاسی و اجتماعی را می بینیم اما نباید از نظر دور داشت که کاربران دیگری هم در فضای آنلاین هستند که در حوزه ما منفعل هستند در حالیکه در فضاهای دیگری که بر مبنای علایق و دغدغه های  دیگری شکل گرفته اند فعالیت می کنند.”

«هنری» توضیح بیشتری در این زمینه ارائه می کند: ” در جامعه، فعالان سیاسی و اجتماعی به واسطه فعالیت شان و حتی شغلشان در دید عموم هستند و عموما دغدغه ها و تحلیل های آنها دیده می شود و در واقع همین دغدغه ها شکل دهنده اساس خبرهای رسانه ها می شود.  اما در همین شبکه های اجتماعی، افراد بیشتری وجود دارند که به دلایل دیگری وارد فضای وب و شبکه های اجتماعی شده اند اما چون در معرض دید روزنامه نگاران و خبرنگاران قرار نمی گیرند، به طبع صدای آنها هم شنیده نمی شود.”

این جامعه شناس معتقد است که اصولا هر فردی که دغدغه بهبود جامعه را دارد باید جامعه را کلی ببیند. یعنی ما نمی توانیم تنها خواسته های یک بخش کوچکی از جامعه را ببینیم و از خواست های بخش های دیگر چشم پوشی کنیم. دموکراسی حتی با خواسته های اکثریت هم تکمیل نمی شود بلکه باید خواسته های اقلیت هم دیده شود. چه در حوزه فعالان اجتماعی و سیاسی و چه در حوزه سیاستمداران، آنها باید راه هایی داشته باشند تا دغدغه های کل جامعه را ببینند.

او از بزرگترین آسیب ها در این زمینه هم نام می برد: “بزرگترین آسیب ها این است که شما نا خودآگاه فکر کنید مسائل یک بخش کوچک، صدای کل جامعه است در حالی که شما با یک بخش دیگر جامعه ارتباط ندارید و آنها را نمی شناسید و مثلا با دیدن آنها در فضای وب غافلگیر می شوید. اتفاقا آن بخش جامعه، یک بخش بسیار بزرگی است که تنها بخشی از آنها در فضای اینترنت حضور دارند اما بسیار دور از دید ما قرار دارند.”

وی می گوید: “اینترنت و فضای آنلاین فرصتی را برای روزنامه نگاران، فعالان جامعه مدنی و سیاستمداران فراهم کرده است، تا از طریق آن خواست ها و رفتارهای جامعه را دریابند و بتوانند پدیده های اجتماعی را توضیح دهند یا سیاستمداران به کمک آن سیاست سازی کنند. ولی پرسش چگونگی فهم پدیده های اجتماعی از طریق اینترنت پرسش ساده ای نیست و نباید بدون پاسخ دقیق به آن مشاهدات اجتماعی فضای وب را تفسیر کرد و به کل جامعه تعمیم داد.”

فرشاد و یازده هزار لایک برای یک عکس

«فرشاد» پسری ساکن کرج است و خود را «استایل فشن» معرفی کرده است. صفحه فیس بوک او را ۷۰ هزار نفر دنبال می کنند و عکس پروفایلش بیش از ۱۰ هزار لایک گرفته است. چند عکس دیگری هم که از خود به اشتراک گذاشته یازده هزار نفر ، آن را لایک کرده اند.

فرشاد و یازده هزار لایک برای یک عکس

فرشاد و یازده هزار لایک برای یک عکس

او در یکی از نوشته هایش که بیش از دو هزار نفر آن را لایک کرده اند، نوشت: ” هــی رفیـق، به خدا قــسم من خیلی دست فرمونـم از تــو بهــتره …,ولی هیچوقت برای تــو لایى نمیکشـم !”

در صفحات خود غیر از عکس، جمله های عاشقانه یا جملاتی درباره دوست دختر یا دوست پسر خود می نویسند. گاهی هم به موضوعاتی که خط قرمز در جامعه است مانند «سکس» نیز در غالب طنز یا غیر طنز می پردازند. اگر دلتنگ باشند، می نویسند. اغلب دهه دوم یا سوم زندگی خود را می گذرانند.

روابط اجتماعی و دوستانه برایشان بسیار جایگاه خاص دارد. اگر پسر باشند ، دوست دارند درباره دخترها نظر دهند. اگر دختر باشند می خواهند درباره پسرها سخن بگویند؛ یا حتی اگر همجنس گرا باشند در محیط فیس بوک گرچه با احتیاط اما اعلام می کنند. گاهی هم برخی مسائل اجتماعی و سیاسی هرچند اندک اما در نوشته های آنها اثر می گذارد.

سیاست چهارمین هدف در استفاده از شبکه های اجتماعی 

«علی هنری» در این زمینه می گوید: “نباید انتظار داشته باشیم که استفاده از فیس بوک و شبکه های اجتماعی برای دغدغه های اجتماعی و سیاسی باشد. برخی پژوهش ها که در تهران و در میان دانشجویان صورت گرفته، نشان می دهد نخستین هدف آن ها از استفاده از شبکه های اجتماعی، گسترده کردن روابط اجتماعی است. چهارمین هدف و منظور در استفاده از شبکه های اجتماعی اهداف سیاسی است. این طبیعی است. چراکه در جامعه ای که فضاها برای دوست یابی و روابط اجتماعی آزادانه و غیرکنترل شده محدود است، بسیاری به شبکه های اجتماعی روی می آورند. در فضای اینترنت که این نوع کنترل هم از سوی حکومت هم از سوی جامعه بسته کمتر می شود، جوانان دنبال ارتباط های اجتماعی خود هستند ، دنبال عرضه کردن و نشان دادن خود واقعی خود هستند.”

وی در عین حال می گوید: “به هر حال عموم جامعه دغدغه سیاست ندارد اما این بخش هم در زمانی که اتفاقی در جامعه عمومی می شود، دغدغه هایشان به طور موقتی تغییر می کند. مثلا وقتی جامعه به شدت سیاسی می شود برخی از این صفحه ها هم همراه با اتفاق ها می شوند.”

او این موضوع را فراتر از جامعه ایران می بیند و می گوید: “پژوهش هایی قبل از سال ۲۰۱۱ در کشورهای عربی که بعد از این سال خیزش داشته اند وجود دارد که نشان می دهد جوان های آن کشورها نسبت به سیاست بی تفاوت هستند مثلا  پیش از سال ۲۰۱۱ ، بسیاری از فعلان سوری گله می کردند که جوانان هیچ رغبتی به سیاست ندارند ولی زمانیکه جامعه سیاسی شد، همین جوان ها هم درگیر عرصه سیاست شدند.”

«سارینا»، «ایمان»، «مهدی»، «نازنین» ، «نیوشا»، «فاطیما»، «پیام» و …. همه بخشی از جامعه ایران را تشکیل می دهند. بخشی که بعد از انقلاب ایران به دنیا آمده اند و در این جامعه شکل گرفته اند. در اطراف ما هستند. در شبکه های اجتماعی دنبال ارتباط های اجتماعی و دغدغه های خود هستند. توانسته اند برای خود مخاطب جذب کنند، حتی شاید برای جذب این مخاطب یا پی جو پول هم داده اند یا شاید هم برخی از افرادی که در لیست آنها حضور دارند، در دنیای واقعی نباشند و یک آی دی جعلی باشد اما در مجموع آنها موفق بوده اند. در جذب مخاطب هایی شبیه خود موفق بوده اند اما عده ای آنها را ندیدند و وقتی دیدند تعجب کردند. اتفاقی که می تواند در جامعه بزرگتر هم رخ دهد.