پروفسور فرهود معتقد است که باید به جای فرار مغزها باید از فرار ژن ها استفاده کرد و خطری که یک جامعه را تهدید می کند، از دست رفتن ژن های هوشمند آن جامعه است. پروفسور فرهود دکترای علوم طبیعی در زمینه ژنتیک و PhD انسان شناسی را از دانشگاه ماینس آلمان اخذ کرده و درجه پروفسوری در ژنتیک پزشکی را از دانشگاه مونیخ دریافت کرده است.
وی بنیانگذار، استاد و مدیر گروه ژنتیک انسانی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران (۱۳۵۲-۱۳۸۲) است. پروفسور فرهود، غیر از زمینه تخصصی در زمینه اخلاق نیز فعالیت های متفاوتی داشته و عضو کمیته «اخلاق در ژنتیک پزشکی» سازمان جهانی بهداشت است. وی همچنین نگارش آثاری در زمینه فرهنگ، ادبیات و تاریخ ایران را عهده دار شده است.
پرسش: شما به عنوان متخصص ژنتیک اخیرا موضوعی با عنوان فرار ژن ها را طرح کردید. آیا شما مقصودتان فرار مغزها و مهاجرت نخبگان است؟
پروفسور فرهود: بله به یک عبارتی همین است. فرار مغزها یعنی این که افراد نخبه و باهوش از منطقه یا کشوری که در آن ساکنند، دور می شوند. اما قبل از اینکه وارد بحث شویم به عنوان یک متخصص ژنتیک باید بگویم مقصود از مغزها این است که از نظر ما افراد باهوش از پدر و مادر باهوش به دنیا می آیند و افراد قد بلند از پدر و مادر قد بلند متولد می شوند اگرچه محیط هم تأثیر گذار است اما قطعاً تأثیر ژنتیکی بسیار جدی و مهم است. این موارد به لحاظ ژنتیکی اثبات شده است. اینها صفات کمّی است که به ارث می برند در نتیجه به ارث بردن صفات یک امر ژنتیکی است و لذا افراد باهوش هم، صفات هوشمندان را ارث می برند. به طور مثال در خانواده ای باهوش مانند باخ همگی موسیقیدان بودند و یا اینکه چارلز داروین و سر فرانسیس گالتون با هم پسر عمه بودند که دو شخصیت تأثیرگذار بر وضعیت بشری هستند.
پرسش: آیا شما بر اساس یک کار تحقیقاتی به این نتیجه رسیدید؟
پاسخ: بله این یک کار جمع آوری و گرد آوری شده است.
پرسش: آیا حدس و گمان دخالتی در کار شما داشته است؟
پاسخ: نه این یک کار مروری بوده است. من بر اساس شجره نامه ها و فعالیت های علمی کسانی که نخبه بودند به این نتیجه رسیدم و البته این کار در دنیای امروز هم کاملاً تأیید شده و بسیاری از متخصصان ژنتیک به این نتیجه رسیدند. اما باید بگویم که فرار ژن ها یک امر ساده ای نیست. مثلاً اگر آقای رضا زاده را که وزنه بردار جهانی هستند به خارج از کشور ببرند، همه می فهمند و رسانه ها هم پیگیرند. اما بچه های نخبه ژنی، که آفریننده کارهای علمی هستند را کسی پیگیری نمی کند و متوجه نمی شود و ما با طیف عظیمی از کسانی رو به رو هستیم که با وجود دارا بودن ژن های باهوش از کشور می روند.
بعد از جنگ دوم جهانی بسیاری از نخبگان، نویسندگان، شاعران، هنرمندان و دانشمندان به آمریکا مهاجرت کردند. از جمله انیشتن و هانا آرنت. من نمی دانم چرا برخی از کشورها متوجه نمی شوند زیانی که از طریق جنگ به عراق و ایران وارد آمد، باعث شد تعداد بسیاری از ژن های نخبه از ایران و حتی عراق بروند و شما نمی توانید چنین زیانی را به راحتی جبران کنید.
پرسش: بحث فرار مغزها را مدت زیادی است که بسیاری از محققان گفته اند و شاید به عبارتی این حرف تکراری است. اما شما صحبت از فرار ژن ها می کنید. در این مورد بیشتر توضیح دهید؟
پاسخ: کسی که از منطقه سکونتش می رود به عبارتی ژن باهوشی را هم با خودش می برد و در آن جا ازدواج می کند و ژن باهوشی را به فرد دیگری منتقل می کند. پس از گذشت چندین سال ما شاهد خواهیم بود که بسیاری از ژن های باهوش از کشور رفته اند و شما نتوانستید ژن باهوشی را به دیگری انتقال دهید. بنابراین می بینیم که کشورهای توسعه یافته، افراد باهوش، هنرمند، ورزشکار و حتی ثروتمند را می پذیرند و افراد کم بنیه و عادی را نمی پذیرند.
گفته می شود که آمریکا بیشترین منفعت را از طریق جذب افراد باهوش و نخبه بعد از جنگ جهانی دوم به دست آورد. من این موضوع را برای شما با یک مثال به صورت کاملاً شفاف می گویم. مقصود من از فرار ژن ها این است که بذر را شما از دست می دهید نه میوه را شما وقتی که بذری را از منطقه خود خارج می کنید به راحتی می توانید میوه های بسیاری را از آن بذر به دست آورید. اگر چه بحث فرار ژن ها را از طریق آزمایشات DNA می توان انجام داد اما وقتی که من به عنوان متخصص ژنتیک می گویم که فرار ژن ها عواقب بسیار خطرناکی دارد بر اساس یک برآورد علمی می گویم.
پرسش: شما به عنوان متخصص ژنتیک چه دلیل علمی برای بحث فرار ژن ها دارید؟ آیا افرادی که در کشوری نخبه می شوند تلاش و کوششان باعث نخبه شدن آنها نیست؟
پاسخ: متذکر شوم که ما تلاش و کوشش و محیط زندگی فرد را برای نخبگی انکار نمی کنیم. نخبه به طور قطع دارای ژنتیکی هست که صفات باهوشی در آن وجود دارد. اما آن صفات باید در محیط مناسب و پرورش صحیح به نتیجه درستی برسد تا نخبه بتواند باهوشی خود را به ظهور برساند. در صورتی که محیط و فضا نامناسب باشد آن ژنتیک باهوشی هم از بین می رود. من به کشورهای مختلفی که چنین ژن هایی را می دزدند ایراد می گیرم و به کشورهایی که چنین ژن هایی را نگهداری نمی کنند نیز اعتراض دارم. ما قانونی داریم که کسی حق ندارد محتوای ژنی و فراورده های خونی را به خارج از کشور منتقل کند اما قانونی برای خروج افراد باهوش نداریم.
اگر شما تعدادی دی ان ای تهیه کنید اجازه خروج ندارید چرا که جزو ذخیره ژنتیکی محسوب می شود اما من تعجب می کنم که ذخیره ژنتیکی را نمی توان به خارج فرستاد اما خود فردی که حامل ژن های باهوشی است را به راحتی می توان به خارج فراری داد. تمام کسانی که از کشورهای مختلف خاورمیانه و آسیا به خارج رفتند از طریق لنچ و قایق نبوده بلکه به راحتی ویزای آنها را صادر کردند و آنها از کشور رفتند. متفکران و نخبگان نامه نگاری می کنند و اپلای می کنند و رزومه خود را تحویل می دهند.
از مزرعه بسیار بزرگ می توان میوه خوب و مناسب را چید و کسی جلوی شما را نمی گیرد. شما اگر در همین مزرعه هسته و بذر خوب و مناسب داشته باشید می توانید میوه خوب به عمل آورید. بنابراین ژن هم همین گونه است و ژن های خوب و باهوش را افراد باهوش تولید می کنند.
در اداره های مهاجرت کشورهای توسعه یافته مجموعه ای از افراد روانشناس، جامعه شناس و متخصص ژنتیک حضور دارند که تشخیص می دهند چه کسانی وارد کشور شوند. مگر ما در تاریخ مان نداشتیم که ابن سینا را می خواستند بدزدند و به دربار خود ببرند. بنابراین فرار مغزها یک امری بود که در طول تاریخ جریان داشته است اما باید بگویم که زیرکی ما کجاست که نتوانستیم نخبگان را در کشور خود جای دهیم تا آنها متواری نشوند.
پرسش: آیا بنیاد نخبگان تا به حال از شما به عنوان متخصص ژنتیک دعوت کرده که در این مورد راهنمایی کنید؟
پاسخ: البته در فرهنگستان علوم صحبتی کردم؛ اما این که از این حرفها به صورت کاربردی استفاده کنند تا به حال نبوده است. ما متأسفانه دقت درستی نسبت به این مسئله نداریم.
پرسش: آیا با چنین ایده ای ما در آینده ای نه چندان دور شاهد خواهیم بود که در کشور، افراد متوسط و رو به پایین از نظر سطح هوشی خواهیم داشت؟
پاسخ: البته این نگاه این قدر هم تلخ و سیاه نیست. بالاخره نخبگان در هر کشوری ظهور می کنند. اما به تدریج ما شاهدیم که ظهور نخبگان بسیار کم رونق می شود و با چنین فضایی کشور در دست افراد کم هوش و سطحی می افتد و کشور در فضای خلاء فکری قرار می گیرد. ما دیگر شاهد ظهور اختراعات و اکتشافات و فعالیت های علمی نیستیم و هر آنچه تولید می شود به عبارتی مونتاژکاری است.
پرسش: سرانجام کسانی که در کشور مبداء هستند، چگونه خواهد بود؟
پاسخ: آنها با وضعیت چندان رو به رشدی مواجه نیستند و تا مدت ها افراد نخبه و باهوش به عرصه عمومی نمی رسند و ما شاهد فروافتادن هستیم. مانند کسی که ناگهان فشار خونش می افتد. بنابراین کشوری که دچار فروافتادن شود در آن مقطع افراد پوپولیست جایی برای خود نمایی می یابند. در موج اول فروافتادن افراد متفکر خارج می شوند سپس موج مهاجرت اقتصادی که پولشان را می برند و در موج سوم افرادی که کار سیاسی می کردند و پناهندگی سیاسی می گیرند. به هر حال باید تأکید کنم که در فرار ژن ها ما شاهد گسترش و تکثیر ژن های باهوش در مناطق توسعه یافته هستیم و تکثیر چنین ژن هایی می تواند باعث رشد افراد باهوش در آن منطقه شود.