اجازه بدهید اول بپرسم چه کسی از ناامن شدن بصره بهره میبرد؟
درپاسخ به ادعاهای ایرانیها باید گفت، کشورهای خلیج از جمله سعودی، سودی از این وضع نمیبرند. گذشته از اینکه بصره استان هم مرز آنهاست و امنیتش به طور مستقیم برامنیت خلیج اثرمیگذارد. همچنین بصره منطقهای نفتخیزاست و اگر آشوب مانع از جریان تولید نفتش بشود، قیمت نفت در بازارهای جهانی بالا میرود و این ضد سیاست کشورهایی است که به دنبال ثبات قیمت در بازارهای نفتاند. امریکاییها نیز اگر آشوب منجر به افزایش قیمت نفت بشود، ضررمیبینند چرا که اقتصادشان باید هزینه آن را بپردازد. تنها متهم حکومت ایران است. به صراحت اعلام میکند خواهان بالا رفتن قیمت نفت و رکورد شکنی آن است و آشوب بربازارهای جهانی نفت حاکم شود. ایران بالا رفتن قیمت نفت را برگه فشار خود میبیند تا غرب ناچار شود به او اجازه صادرات نفت بدهد و طبق شرایط دلخواهش با او مذاکره کند. همچنین ماه گذشته شرکتهای رسمی نفت عراق، قرارداد بزرگی با شرکت شفرون امریکایی برای توسعه میادین نفتی استان بستند، اتفاقی که موجب خشم تهران شد.
اگر همه سرگرم داستان ادلب نبودند و جنگ بزرگ آن در سوریه، حوادث بصره توجه کامل جهان را به خود جلب میکرد. ۱۲ نفر از شهروندان کشته شدند، تنها به این دلیل که به وضعیت آب معترض بودند؛ کمبود و شوری آب. اعتراضات اهالی به شکل عادی، انفجاری طبیعی بود. آنها سالهاست که از آشوب و وجود گسترده و جولان دادن گروههای مسلح و خشونت و بیکاری و حالا هم آب مینالند. آبی که چنان شورشده که نمیتوان برای مصرف چارپایان از آن استفاده کرد. ازهمه اینها گذشته، اهالی بصره به علت قطع برق، تابستان گرم وحشتناکی را سپری کردند. در نتیجه این اوضاع، اعتراضات اخیر که به شکلی بد و وحشیانه به آن پاسخ داده شد، آغاز و به اعتراض علیه گروههای مسلح عراقی وابسته به ایران کشیده شد. مردم، مراکز احزاب را به آتش کشیدند، به کنسولگری ایران که نماد همه شرارتها در استان محسوب میشد هجوم بردند. آنها اعتقاد داشتند، بحران آب نتیجه فعالیتهای سدکردن و انحراف مسیرآبهای مشترک از هورها و مناطق مرزی است تا جایی که آب چنان کم شد که دیگر قابل مصرف برای انسانها نیست. ولی چرا کنسولگری ایران؟ چون وجود رسمی ایران دربصره نسبت به بقیه مناطق عراق، بسیار آشکار است.
آب شور و آلوده احساسات مردم را که از قدیم در ضدیت با احزاب دینی و ایران معروف بودند، شعلهور ساخت. این که احساس دشمنی با این دو قطب به ویژه در بصره بروز کند، خیلی اتفاق جدیدی نیست. بصره دومین شهر مهم عراق است. این شهر بود که این احزاب را برشانههایش بلند کرد و برقدرت نشاند. شهری بود که بیشترین وعدهها درباره آرزوی آینده بهتررا شنید، اما از زمان خروج امریکاییها اوضاع بصره بد و بدتر شد. مشکل آب کاهی بود ازکوه گلایهها. ازاین گذشته، مردم بصره جانشان از گروههای مسلح ایرانی به لبشان رسیده بود. شهر به مزرعه منافع آنها بدل شده بود و برآن شهر با آهن و آتش حکمرانی کردند. یادمان نرود دربصره که دشتهای عراق به آخرمیرسند، درروزگاری نه چندان دور معدن “برنج و گندم و ارزن ” همه منطقه بود و حالا براثر تغییرات آبی نمیتوان آبش را نوشید.
آب نیز مثل همه خدمات بد دیگر، مشکل فراگیر در عراق است و تنها بصره گرفتارش نیست، اما این استان قلک مالی و تنها بندر کشور است. آشوب دولت را به هراس و تکاپو انداخت مبادا اتفاقی که درمنطقه هلال نفتی لیبی افتاد اینجا تکرارشود. منطقهای که جنگ و ویرانی رابرای سراسر لیبی به ارمغان آورد. کشورهای همسایه به خصوص کویت و سعودی هممرز نگرانند.
به دور از ملامت و تهمت افکنی، دولت عراق و نظام سیاسی در بغداد باید تلاش کنند منطقه بصره، عاری از وجود گروههای مسلح و سلاح و دخالتهای ایرانی بشود. میدانیم که ایران کوتاه نمیآید و دربرابر بیرون آمدن از بصره مقاومت میکند. بااین آشوب و اعتراضات، حکومت باید به این وضع کهنه پایان بدهد و شهر و استان را به مرکز پشتیبانی بغداد تبدیل کند نه فقط مرکزنفت.