نادر ابراهیمی نویسنده فعالی بود که وجه بارز آثارش کار کردن در زمینه های مختلف ادبیات بود. او در سال های نویسندگی اش که از دهه چهل آغاز شده بود؛ در زمینه های گوناگون و به ویژه برای کودکان کارهای مختلفی انجام داد.
هرچند در حوزه ادبیات کودک از او آثار ارزشمندی در زمینه های مختلف مثل داستان های کودک، شیوه های قصه نویسی، نقاشی و آثار فنی و تلویزیونی منتشر شده و جایزههای مهمی در این زمینه را نصیب خالق آنها کرده، اما آثاری که برای بزرگسالان نوشته هم در سطح و اندازه کاری است که در ادبیات کودکان ارائه داده است. از سویی او به جز داستانهای بسیار، کتاب های نقد و تحلیل، ابزارهای داستان نویسی، ترجمه نمایشنامه و اتوبیوگرافی منتشر کرده است.
او را برخی به معنی واقعی کلمه “پرنویس” می دانند. آنچنان که شاید کمتر نویسنده ای از هم نسلانش و حتی بعد از او بتواند با او برابری کند.
از سویی نادر ابراهیمی، در عین پرکاری همیشه با وسواس نوشته است. توجه به درست نویسی و زبان شسته رفته و سالم در همه نوشته های او بارز و مشخص است، آنچنان که به گفته برخی حتی اگر نامش را پای نوشته هایش نمی گذاشت، با وسواسی که به خرج می داد، قلمش قابل شناسایی بود.
نادر ابراهیمی از نویسندگانی بود که در دهه چهل شروع به نویسندگی کرد؛ درست زمانی که نویسندگانی مانند صادق هدایت، بزرگ علوی، صادق چوبک و بعد از آن جلال آل احمد و سیمین دانشور آثار قابل تاملی در حوزه داستان پیش از او منتشر کرده بودند.
اما نادر ابراهیمی با نثر خاص خود و همچنین تسلط بر ادبیات کهن داستان هایی تمثیلی و نمادین گردآورده که بر داستان های کلاسیک فارسی تکیه دارد. از جمله این آثار می توان، داستان های «خانهای برای شب»، «آرش در قلمرو تردید»، «مصابا و رویای گجرات» و «افسانه باران» را نام برد.
به اعتقاد عبدالعلی دستغیب، نویسنده دهه چهل، چند نفر از نویسندگان کوشش هایی در تغییر فرم و محتوای داستانی به عمل آوردند که از میان آنها غلامحسین ساعدی، بهرام صادقی، جمال میرصادقی، احمد محمود، محمود دولت آبادی و نادر ابراهیمی شاخص تر هستند.
ابراهیمی هم در آن زمان با همین دیدگاه ، داستان های کوتاهی نوشته و منتشر کرد که مورد توجه نویسندگان هم نسلش قرار گرفت. دهه چهل و وقایع کودتا و بعد از آن همچنان که بر اغلب نویسندگان آن دوره تاثیرگذار بود؛ بر نادر ابراهیمی هم بی تاثیر نبود. برخی داستان های او از جمله «انسان، جنایت و احتمال» با الهام از وقایع آن دوره نوشته شده است.
بعد از آن هم اثر ماندگار هفت جلدی خود « آتش بدون دود» را با تجربه زندگی در ترکمن صحرا نوشت؛ و به عنوان نویسنده ای جدی درخشید. اما به گفته برخی از اهالی ادبیات این درخشش با وجود ادامه کار در همین زمینه تداوم نیافت؛ چرا که در سال های بعد بیشتر به کار نویسندگی روزنامه نگارانه پرداخت و همین شاید او را از نوشتن داستان های کوتاه زیبا غافل کرد.
در واقع شاید نویسندگی نادر ابراهیمی را بتوان به دوره اول یعنی دهه چهل تا شصت و دوره دوم از دهه شصت تا وقتی که به دلیل بیماری دیگر نتوانست بنویسد؛ تقسیم کرد. بهترین آثار ابراهیمی هم در همان دوره اول منتشر شده است.
آثار نادر ابراهیمی ویژگی بارز نوشتن از تجربه های نویسنده بارز است. اگر کسی آثار او را از داستان ها و زندگی نامه دو جلدی اش به نام « ابوالمشاغل» و ابن مشغله» را خوانده باشد؛ نویسنده را در بسیاری از آثارش می یابد. نادر ابراهیمی همان گیله مرد داستان « یک عاشقانه آرام» است. هر دو تجربه های شبیه یکدیگر دارند و نویسنده حرف هایش را در دهان او و شخصیت های دیگر داستان هایش می گذارد. در «چهل نامه کوتاه به همسرم» همان چیزی را از نویسنده می شنویم که گیله مرد یا راوی «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» می گوید.
همچنان که در زندگینامه اش می نویسد؛ شغل های بسیاری را تجربه کرده است که همین زمینه نوشتن آثارش شده است. مشاغلی چون کمک کارگری تعمیرگاه سیار در ترکمن صحرا، کارگری چاپخانه، حسابداری و تحویلداری بانک، صفحه بندی روزنامه و مجله، میرزایی حجره فرش در بازار، مترجمی و ویراستاری، ایران شناسی عملی و چاپ مقاله در این زمینه، فیلمسازی، تصویرسازی کتاب کودک. مدیریت کتابفروشی، خطاطی، نقاشی، طراحی روی روسری و لباس و حتی تدریس در دانشگاه.
اما در همه این سالها و در کنار همه این فعالیت ها نوشتن را به طور جدی ادامه می داد، آنچنان که می توان گفت آنچه برای نادر ابراهیمی در همه این سالها جدی باقی ماند، همان ادبیات است.