
ماکن ها برای لاغر بودن دست از خوردن می کشند
چندین سال پیش وقتی داشتم مجله قدیمی سپید و سیاه را ورق میزدم، جمله ای از قول یکی از شخصیت های هنری (سلبریتیهای) معروف آن روزها، “سوفیا لورن”، به نظرم عجیب رسید تا حدی که این جمله بعد از گذر این همه سال در ذهنم باقی مانده است. از او پرسیده بودند بزرگترین آرزویت چیست و او پاسخ داده بود: «خوردن یک بشقاب پر ماکارونی چرب و چیلی بدون احساس گناه».
بعدها وقتی در تب و تاب کم کردن وزنم با معیار مانکنهایی بودم که سرمایه داری آنها را با روشهای پیدا و پنهانی مثل تولید عروسکهای محبوب، نازک اندام و کمر باریک کودکی یا خلق قهرمانان زندگیمان در قالب زنان زیبا و باریک اندام و مردانی متناسب و عضلانی تبلیغ میکرد، در مورد زندگی مدلها چیزهایی خواندم که به نظرم دردناک و سوال برانگیز آمد.
این سوال که آیا واقعا اراده ای هست که میخواهد ما فکر کنیم فقط با اندامهای کشیده و باریک است که قابل تحمل تریم؟
کریستی کلمانت، نویسنده سابق مجلات مد که برای خلق نوشته ها و پروراندن قدرت خلاقه اش، روزها را در کنار مدلهای معروف میگذارنده، بعدها در کتاب خود فاش کرد که برخی از تاپ مدلهای معروف برای اینکه چاق نشوند نه تنها غذا نمیخورند بلکه معده خود را از فیبرهای حجیم و بیارزش پر میکنند.
او درباره مدل مشهوری که سه روز کامل را با او گذرانده، در انتهای روز آخر این طور مینویسد: «او دیگر از شدت گرسنگی حتی نای باز نگه داشتن چشمهایش را نداشت.»

شو زنده لباس و فشن در توکیو-آزانس عکس اروپا
کار تب و تاب لاغری همزمان با صنعت ستاره سازی سینما آنقدر بالا گرفت که برخی از موسسههای مد همچون “پاسارلا سیبلز”، موسسه نمایش دهنده شوهای لباس اسپانیایی، تصمیم گرفتند از نمایش مدلهایی که نسبت وزن به قد آنها زیر نمره ۱۸ باشد، خودداری کنند.
دکتر سوزان مونرئو که به همراه دو پزشک دیگر مسئول ارزیابی مدلها در موسسه پاسارلا سیبلز بود، گفت که یکی از مدلهایی که در آزمون این موسسه رد شده است، به نسبت ۱۶رسیده بود، یعنی تقریبا یک متر و ۷۵ سانتی مر قد با وزنی تقریبا ۴۹ کیلوگرم.
اما، آیا این درجه از لاغری، معیار درستی برای زیبایی و سلامتی است؟ در ارزیابی علمی، متوسطها طبیعی تر هستند یا لاغرها؟ اساسا چاقها به سلامت روانی نزدیک تر هستند یا لاغرها؟
اگر سایزهای متوسط بهتر هستند پس مردان قوی هیکل و عضلانی با بازوهای در هم پیچیده و درشت اندام و زنان لاغر و باربی گونهای که در تصاویر معجزه گر و متحرک تلویزیون، سالم قوی و خوشحال و موفق به نظر میرسند، چه میگویند؟
این در حالی است که همان جعبه جادویی به ما می گوید که چاقها با مشکلاتی نظیر دیابت، گرفتگی عروق، سکته، بیماریهای مفصلی و استخوانی، مرگ زود هنگام، توقفهای تنفسی، بیحوصلگی و شکستهای پیاپی روبرو هستند. آنها زیبا و خوش لباس نیستند و در معرض انواع سرطان ها و بیماری ها قرار دارند و چه بسا ممکن است به مرگ زودهنگام مبتلا شوند.

فشن در اسپانیا-عروسک های باربی-آژانس عکس اروپا
آیا همه اینها نشان دهنده پذیرش عمومی لاغری مفرط است؟
پژوهشهای جدید نشان می دهد که به همان اندازه که انباشت چربیها در بدن منجر به گرفتگی عروق و سکته میشود، تلاش زنان برای لاغری مفرط و غیر علمی گاهی به شدت به سلامتی فیزیکی آنها آسیب وارد می کند. میل به لاغر شدن و رژیمهای متعدد غذایی در نهایت به تجربه بولیمیا یا پرخوری همراه با احساس گناه و ایجاد تهوع خودخواسته یا بیاشتهاییهای عصبی، انورکسیا، میانجامد.
امروزه رژیمهای غذایی متنوع جزیی از برنامههای عادی روزمره زنانه و حتی وسیلهای برای کسب درآمد کاسب کارها و پزشکان متخصص تغذیه واقعی و غیر واقعی شده است. وحشت از چاق شدن و ترس از اضافه وزن همراه با نفرت و تصور اشتباهی که ممکن است از اندام خودمان در مقابل آینه داشته باشیم و میل به هماهنگی با معیارهای زیبایی روزآمد شده ما را به وادی رژیمهای سخت و طاقت فرسای غیر علمی میاندازد، بدون اینکه به این نکته توجه کنیم که کاهش بیش از حد وزن بدن میتواند سلامت عمومی را به مخاطره بیاندازد و فرد را در معرض پوکی استخوان و ضعف عمومی قرار دهد.

بسیاری از دختران برای لاغر بودن سلامت خود را به خطر می اندازند-آزانس عکس اروپا
به کرات، زنان یا دخترانی را میبینیم که به شدت لاغر هستند، اما هنوز هم برای حفظ رژیمهای غذایی خود اصرار میکنند.
تبلیغات دو سویه و سردرگمی نوع بشر
اندی روفی مدل معروف استرالیایی جمله جالبی دارد که میگوید: «در هر کتاب فروشی، پرفروشترین کتابها، کتابهای آشپزی و کتابهای رژیم لاغری است! اولی به شما میگوید چگونه انواع خوراکی را تهیه کنید و دومی میگوید که چگونه به این غذاها اصلا لب نزنید.»
انسان امروزی مابین این تبلیغات دو سویه سردرگم مانده است. بالاخره اینکه فست فود بخورد؟ یا رژیمهای سخت بگیرد؟
مامک گنجوری، کارشناس بدنسازی و آمادگی جسمانی در این باره میگوید: «از یک طرف شرکت های مختلف تهیه فرآوردههای غذایی و رستورانهای تهیه غذاهای فست فودی و سریع با فرآوردههای چرب و شیرین خود به تغذیه و تشویق کردن مردم به استفاده هرچه بیشتر از محصولاتشان میپردازند و هم زمان، پزشکان، متخصصان امور تغذیه، موسسات کاهش وزن، شبکههای مختلف تلویزیونی و ماهوارهای، وب سایتها و در یک کلام تمام وسایل ارتباط جمعی به همراه مزونها و طراحان مد و شرکتهای تهیه محصولات لاغری، مردم را به کم کردن وزن برای داشتن ظاهر بهتر و جسمی سالم تر ترغیب میکنند».
به راستی در چنین فضایی یافتن پاسخی درست برای این پرسش که آیا وزن کمتر و ظاهر بهتر لزوما ضامن جسم سالم تر و زندگی طولانی تر است، آسان است؟
گنجوری تاکید میکند «پاسخ همه این سوالات در حفظ تعادل است. علم راه تعادل را پیشنهاد میکند».
او توصیه می کند برای دستیابی به پاسخ درست همه این پرسشها و در قدم اول لازم است با تیپهای مختلف بدنی و آمادگی هر کدام از این تیپها برای اضافه وزن لازم آشنا شویم. باید بدانیم خودمان جزو کدام یک از سه دستهٔ تیپهای مشخص شده هستیم؟
این کارشناس اشاره میکند که «انسانها به لحاظ علمی از نظر تیپ بدنی به سه دسته “اکتومورف، یا همان لاغر قد بلند”، “مزومورف، بدنهای عضله ساز” و “اندومورف، چاق و قد کوتاه” تقسیم میشوند. اکتومورفها بلند بالا، لاغر و کشیده همراه با دست و پا و گردنی بلند و شانههایی کم عرض هستند».
او میافزاید: «مزومورفها، عضلانیها، جمعیت بسیار بیشتری از اکتومورفها (لاغرها) و اندومورف ها (چاق و کوتاه) دارند، دارای شانههای پهن تر، سینه ای فراختر، بدنی عضلانی تر هستند و اندومورفها با دست و پاهایی نسبتا کوتاه و ظاهری گرد و گلابی شکل شناخته میشوند».

چاقی بیماری نگران کننده در آمریکا-آسوشیتدپرس
گنجوری میگوید: «جایی که سوخت و ساز بدن یک اکتومورف، بالا و افزایش وزن به هر شکلی برای او دشوار به نظر میرسد، تیپ بدنی مزومورف در جایگاه دوم قرار دارد و به آسانی به وزنش میافزاید و اندومورف به سادگی دچار اضافه وزن و در ادامه گرفتار چاقی مفرط میشود».
به گفته این کارشناس «در این میان مزومورفها یا همان عضلانیها شاید از دو گروه دیگر خوشبخت تر باشند، چرا که رهایی از وزن اضافه برای آن ها راحت تر است، در حالی که اندومورفها برای کاهش اضافه وزن نیاز به تلاش و مبارزه ای جدی تر و سخت تر دارند. افراد دارای تیپ بدنی مزومورف در صورت نیاز به افزایش وزن، با اندکی تغییر در رژیم غذایی روزانه به هدفشان دست مییابند. آن هم در زمانی که برای اکتومورفها افزایش وزن مشکل و گاهی غیرممکن به نظر میرسد».
این کارشناس که در یک رشته تحصیلی مرتبط در دانشگاه کانادا تحصیل میکند، در این باره تاکید میکند: «هر فردی برای داشتن بدنی سالم و زندگی طولانی تر باید تیپ بدنی خود را شناخته و از وارد کردن فشارهای اضافی مثل رژیمهای سخت و کوتاه لاغری همراه با ورزش شدید برای کاهش وزن، یا پیروی از برنامههای غذایی و ورزشی برای افزایش وزن، دوری کند. در عین حال برای سهولت افزایش یا کاهش وزن، فاکتورهای پیشینه فامیلی و ژنتیک را نباید از نظر دور داشت».
کارشناسان علوم تغذیه بر این باور هستند که عوامل بسیاری همچون ژنها و وراثت، عادتهای غذایی روزمره و فرهنگ و نگاه خانواده به مقوله برنامه غذایی، سوخت و ساز بدن، ویژگیهای فردی، بافت چربیها و جنسیت افراد در چاقی و لاغری سهم به سزایی دارند.
توزیع چربی و عضله در زنان و مردان متفاوت است. در بدن مردان ۴۰ درصد عضله و ۱۵ درصد چربی وجود دارد در حالی که زنان ۲۳ درصد عضله و ۲۵ درصد چربی دارند.
به همین دلیل است که نمیتوان بدون توجه به هر کدام از فاکتورهای ذکر شده نسبت به کم کردن اضافه وزن موجود اقدام کرد.
شاید به همین دلایل علمی است که اخیرا صنعت مدلینگ و برندهای معروفی همچون «دبن هامس» نسبت به مانکنهایی با اضافه وزن بیشتر یا مدلهای چاقتر اقبال خوشایندی از خودشان نشان دادهاند.