شاید خوانندگان ساکن منطقه خاورمیانه صدای فریادهایی را که مقامات و تحلیلگران امریکایی در واشنگتن از شنیدن تصمیم رئیس جمهوری دونالد ترامپ برای عقب کشیدن سربازان امریکایی از شرق سوریه راه انداختند، شنیدهاند. اینجا باید از دستگاه امنیت ملی کشورم عذرخواهی کنم، مسئولان وزارت خارجه و دفاع وقتی از این تصمیم خبردار شدند که توئیت رئیس درباره این تصمیم را روز ۱۹ دسامبر دیدند. خوانندگان حق دارند بپرسند: همآهنگی درون مجموعه مسئول سیاست خارجه امریکا کجاست؟ در حقیقت، این همآهنگی جزء وظایف مشاور امنیت ملی جان بولتون و ده کارمند اوست که در شورای امنیت ملی کاخ سفید با او همکاری میکنند. این جمع مسئولیت دارند تصمیمات رئیس جمهوری را با دو وزارت دفاع و خارجه در میان بگذارند.
اما اینکه دو وزارتخانه تصمیم رئیس جمهوری را از طریق توئیت بفهمند، باور کردن این مسئله اندکی دشوار است. مسئلهای که دست کمی از این شگفتی ندارد، اینکه متحدان کرد و عرب در نیروهای سوریه دموکراتیک بی خبر بودهاند و به احتمال زیاد این تصمیم از آنها قربانیانی خواهد گرفت. کردهای سوریه نیاز داشتند یک توافق سیاسی خوب با اسد را به سرانجام برسانند پیش از آنکه تصمیم به عقب نشینی رو بشود.
این امر گویای این حقیقت است که میادین نفتی اهمیت چندانی برای اسد ندارند، چرا که پول چندانی برای بازسازی سوریه به ارمغان نمیآورند. گفتنی است که براساس ارزیابیهای صندوق بینالمللی پول، درآمدهای نفت سوریه در سال ۲۰۰۹ یعنی قبل از انقلاب به میزان ۳٫۲ میلیارد دلار رسید. حالا سوریه براساس ارزیابیهای بانک جهانی برای بازسازی دستکم به ۳۰۰ میلیارد دلارپول نیاز دارد. اسد به پولهای کلانی از کشورهای خلیج، آسیا و اروپا نیاز دارد. از همه اینها مهمتر، اسد و مقامات عالیرتبه اساسا نگران عملیات بازسازی سوریه نیستند و به آن اهمیتی نمیدهند و تنها به چند منطقه محدود که برایشان اهمیت سیاسی دارد تمرکز میکنند و اعتراضات در مناطق دیگر کشور را سرکوب میکنند.
شاید ترامپ رئیس جمهوری امریکا باهوشترین نباشد، اما او تفاوت میان رؤیاهای غیر واقعی امریکایی و نتایج احتمالی عملیات نظامی طولانی مدت در محیطی سخت را دریافت. همچنانکه او متوجه آثار منفی بر فضای سیاسی داخلی شده، وقتی به نیروهای امریکایی در شرق سوریه حمله شود و تعداد زیادی قربانی بگیرد درست مانند آنچه بر سر تفنگداران نیروی دریایی در بیروت سال ۱۹۸۳ آمد. آیا کسی لحظهای در این شک میکند که بشار اسد و نیروهای سپاه پاسداران ایران با گروه «داعش» همکاری کنند تا به نیروهای امریکایی در شرق سوریه حمله کند؟
برخی مقامات امریکایی که استعفا کردند یا انتقاداتی را به سمت رسانهها روانه کردند، پیش بینی میکنند که «داعش» جان تازهای میگیرد. این احتمال واقعا وجود دارد، به خصوص که مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که به «داعش» کمک کرد هنوز وجود دارند. همچنین ایدئولوژی این جماعت دست نخورده باقی مانده است. وزارت دفاع یا خارجه نمیتوانند تفسیر کنند، چطور ۲۰۰۰ سرباز و تعدادی دیپلمات امریکایی میتوانند مشکلات سوریه را سامان بدهند و دولتهای دمشق و آنکارا را قانع کنند که با وجود منطقه خودمختار کردی در سوریه کنار بیایند تا نیروهای سوریه دموکراتیک بتوانند عملیات نظامیشان را علیه «داعش» ادامه دهند. این به نظر رؤیای لطیفی میآید، اما ابلهانه است که خیال کنیم در آینده نزدیک محقق شود.
من بسیار سبعیت دولت اسد را مورد انتقاد قرار دادهام و جنایاتی که مرتکب میشود، اما بسیار اندهگینم که اعتراف کنم در نهایت امر و در دراز مدت، این فقط دولت سوریه است که میتواند مسئولیت هر نابودی در غرب و شرق کشور را بپذیرد.
اکنون پرسش این است که اگر دولت سوریه موفق به رویارویی با «داعش» بشود چطور؟ بسیار بهتر خواهد بود اگر دولت اسد در کنار نیروهای سوریه دموکراتیک بایستد، اما واشنگتن سیطرهای بر دمشق ندارد. ترامپ دستور داد برای مواجهه با «داعش» با اسد همکاری شود و تلاش شود از طریق همسایههای نزدیک براو تأثیر بگذارند. این کشورها سوریه و «داعش» را بهتر از امریکاییها میفهمند که بعد از ۱۰ سال هنوز دغدغه آنها عراق و نه سوریه امروز است. در نتیجه میبینیم، نتیجهای که ترامپ به آن رسید شاید خیلی به آن آسانی که اول مینمود نباشد.