این جشنواره کارِ موفقیت آمیز خود را بر دوش استعدادهای جوان گذاشت. از این مکان بود که الکساندر ماکوین سر بر آورد و دیزاینر معروف جان گالینو و ماریا کاترانزوا و امیلی ویکستید از اولین طرح های خود رونمایی کردند. جایی که هرگز آنان را دلسرد نکرد و هیچ گاه از کسانی که درونشان استعداد ذاتی یافت پشتیبانی خود را دریغ نکرد. از این رو باید گفت: هفته لندن از هر جای دیگری در جهان جوان گرا تر است و با آغوش باز همه را می پذیرد، بسیار بیش از جشنواره های نیویورک و میلان و پاریس.
نکته زیبا اینکه این جشنواره علی رغم اتکای کامل به جوانان هرگز از ارزش و منزلت پیش کسوتان نمی کاهد. پیش کسوتان سنگ بنای تاریخ این هفته هنری هستند و کسانی که نشان دهنده استمرار و پیش رفت آن به شمار می روند. آنها بودند که این هفته را با تلاش بسیار خود از یک جشنواره ای با امکانات بسیار محدود به جشنواره ای با شهرت و وضعیت کنونی تبدیل کردند.
جای هیچ تردیدی نیست که این “هفته” بسیار پرتردد و هیجان انگیز بود؛ و شگفتی های خود را داشت: از ویکتوریا گرفته که اولین نمایش خود را به مناسبت دهمین سال برند خود عرضه کرد، تا ریکاردو چایتی که اولین نمایش “بیربری”؟ را اجرا کرد. البته دور از انتظار هم نبود که همگان به کارهای او توجه زاید الوصفی کنند. توجه به او سوای اینکه این غرفه طراحی مشهور دارای امکانات تجاری بزرگی هست، به این خاطر بود که همه می خواستند ببینند که چگونه یک ایتالیایی، میراث یک غرفه طراحی انگلیسی را که یک قرن قدمت دارد اداره می کند. او جواب همه پرسش ها را با مجموعه طراحی های خود داد که بیش از ۱۳۳ طراحی بود و برای همه سلیقه ها تهیه شده بود. او می گفت هدف اش از این کار این بود که چون در بریتانیا انواع گوناگون شیوه های زندگی و طبقات مختلف- از ملکه تا کارگر- وجود دارد به هیمن خاطر می خواست برای همگان طرحی بریزد.
روز نمایش همه چیز به نفع او بود از شرایط آب و هوا گرفته تا آمادگی همه حضار برای تشویق و خوش آمد گویی به او. البته بیشترِ حضور افراد خانواده و دوستان خود او بودند. هرچند او شخصیت های مشهور بسیاری را می شناخت که اگر دعوت شان می کرد دعوت او را قبول می کردند اما او می گفت: چنین کاری نکرد چون می خواست تمرکز همه روی طراحی باشد و با حضور افراد مشهور توجه به آنها کاسته نشود.
مجموعه متنوع او بازتابی است از همه زیبایی و شادی ها و هر آنچه بریتانیایی است. آمیزشی است از شیوه فرانسوی نزدیک به غرفه طراحی “هرمس” و شیوه بریتانیایی. نکته جالب اینکه این طراح ها برای تمام نسل ها بود، هم برای پدران هم برای پسران و هم برای دختران\ برای همه و همه. گویی می خواست با طراحی خود جریان زندگی را به واسطه کاری هایش یادآور شود.
او تلاشی کرد که هم هدف هنری را حفظ کند و هم هدف تجاری را تحقق بخشد و عده زیادی از مشتریان را جلب کند و به رقابت با دیگر رقبا بپردازد. همه این اهداف از مجموعه متنوع او قابل برداشت بود: از پالتو ضدآب گرفته که همیشه یادآور “بیربری” بوده مانند پالتو توید که شانل را به یاد می آورد و یا کیف دیبیرکن که یادآور هرمس هست، یا چارخانه های که پس از سالیان دراز هنوز هم تاثیر گزار هستند. او پالتو را گاهی با رنگ سبز می آراست و با پوست تمساح طرح هایی به آن می افزود و گاهی او را با یک کمربند پهن تناسب می داد تا بیشتر امروزی به نظر برسد.
در خصوص پیشنهادهای او برای مردان وجه غالب دقیق بودن و حساب شدگی بود، سبکی که یادآور شیوه “سافیل رو” مشهور بود؛ و کت شلوارهایی راه راه و رنگ های کلاسیکی مانند خاکستری و بیج را شامل می شد. بدون تردید او این طرح ها را برای پدران کشیده بود زیرا بلا فاصله طرح هایی وجود داشت که با توجه به رنگ و طراحی آنها به نظر می آمد برای جوانان بود: بلوزهای ضخیم و گشاد با طرحی های که انگار یادآور گذشته بود. نکته مهم این است که او می خواست بگوید که چه مقدار سبک او با سبک کریستوفر بایلی متفاوت است. بایلی یک چند نام این غرفه طراحی را به شهرت بزرگی رسانده بود و شیوه او بر گرایش رمانتیک استوار بود، البته بعدها استعداد او افول کرد و از ابتکار باز ایستاد. واضح بود که ریکاردو چیچی می خواست سبک او منحصر به فرد و بی مانند باشد.
جو نمایش ویکتوریا بیکهام نیز فوق العاده بود. بچه ها و همسر او، دیوید بازیکن سابق فوتبال، روی صندلی های نخست نشسته بودند در اولین نمایش که در لندن برپا می کرد. او جشن ده سالگی شروع به کار خود را می گرفت. هرچند همیشه نمایشگاه های او یک موج گسترده ژورنالیستی ایجاد می کرد اما این بار جریان فرق داشت. پس از آنکه از عرصه آواز کنار رفت و گروه “سپیس گیلرز” از هم پاشید، کسی تصور نمی کرد که او دو سال دوام آورد چه رسد به اینکه دهسال ادامه کار دهد، بعدها همگان متوجه شدند که نه تنها مستعد است بلکه دارای پشتکار فراوانی است. سبک او بسیار تحول و تغییر به خود دیده که یک بار موفقیت آمیز بود و برخی اوقات بی فایده؛ اما بهرحال او اکنون یکی از دیزاینرهای موفق جهانی است. طرح های او برای این نیست که اندام زن را کشیده جلوه دهد تا توجه را جلب کند بلکه شلوارهای بلند و گشاد او زیبایی متفاوتی را نشان می دهد. تونیک های که برای زنان شاغل طراحی شده و برای زنان مرفه نیز در نظر گرفه شده بود.
جو غرفه دیلبوزو بیشتر شادمانه و هیجان انگیز بود. دیزاینر جوزیب فونت برای فصل بهار و تابستان ۲۰۱۹ پارچه هایی را در نظر گرفته بود که براحتی بر روی بدن می نشیند و رنگ هایی که انگار رنگ های یک تابلوی نقاشی بود که می گفت الهام بخش انتخاب آنها شکوفایی گلهای الوستاری بود. و همین الهام گرفتن توضیح می دهد که چرا رنگ ها از رنگ سفید و صورتی کم رنگ به رنگ آبی کم رنگ و قرمز تبدیل می شد. الهام بخش دیگر او آثار فولفیو بیانکونی بود که از مواد بلورین تشکیل شده بود. این هنرمند که کار خود را با ساختن شیشه های عطر آغاز کرده بود به زودی به ساختن آثار فنی گرانبها به شکل گلدان و غیره تبدیل گرایش داد. البته این غرفه غافلگیر کننده بود زیرا انتظار می رفت با توجه به اینکه طراح آنها مهندس معماری بود طراح های او متاثر از معماری باشد اما برخلاف انتظار چنین نبود. او از سال ۲۰۱۲ که به عضویت این غرفه درآمده تاکید می کرد که در زمینه طراحی نیز بسیار مستعد است تا جایی که این استعداد او باعث شد از سوی لاشومپر ساندیکال که اجرای جشنواره هوت موتیر را برعهده دارد دعوت شود. حال و هوای این جشنواره در کل بسیار هیجان انگیز بود.