چند روز مانده به انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران، وقتی برخی هنوز برای شرکت در این انتخابات ابراز تردید و دلزدگی میکردند، عدهای از نویسندگان و نخبگان فرهنگی میگفتند که برای تصمیمگیری در این زمینه، کافی است «دستاورهای» فرهنگی دولتهای نهم و دهم را به یاد بیاوریم.
این عده میگفتند اتفاقهایی مثل لغو مجوز نشر چشمه و چند نشر دیگر، کشاندن صنعت نشر به ورشکستگی و رساندن شمارگان کتابها به ۵۰۰ نسخه، سنگاندازی بر سر راه جوایز خصوصی ادبیات، تشدید بیسابقه سانسور کتاب و غیره ثمره هشت سال ریاست جمهوری محمود احمدینژاد در حوزه نشر و کتاب است.
همان زمان، یعنی پیش از انتخابات، حسن روحانی به عنوان تنها نماینده جریانهای اصلاحطلب و اعتدالگرا، بسیاری از مشکلات حوزه نشر را به زبان آورد.
روحانی دو سه روز قبل از برگزاری انتخابات، در دیدار با جمعی از فعالان حوزه نشر با اشاره به مشکلات مختلف نشر در کشور، بخشی از این مشکلات را ناشی از «عدم اقبال جامعه به کتاب»، به عنوان یک ضرورت زندگی روزمره دانست و بخش مهمی را نیز ناشی از «عدم توجه کافی و برنامهریزی در سطح سیاستگذاری» خواند.
اما پس از پیروزی حسن روحانی و انتخاب وی به عنوان جانشین محمود احمدینژاد، این بار خود نویسندگان و شاعران بودند که در اظهارنظرهای مختلف، بر اهمیت پیگیری مطالبات خود در دوره جدید تأکید کردند.
به عنوان نمونه، مهدی غبرایی، مترجم، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران، از تغییرات سیاسی به وجود آمده در ایران استقبال کرد و از دولت جدید خواست که «از اهالی فن در سمتهای مختلف بهره بگیرند و راه را برای تعامل و گفتوگو باز کنند.»
همچنین اسدالله امرایی نویسنده و مترجم، درباره انتظاراتش از دولت با اشاره به اینکه «در هیچ دولتی نباید نسبت به فعالیت حوزه نشر و کتاب برخورد سلیقهای صورت گیرد»، گفت: «همه ناشران در چارچوب قواننن جاری مجوز گرفته و کتاب چاپ میکنند، در نتیجه باید مجوز نشر به این ناشران بازگردانده شود.»
اما در این شرایط، برخی از نویسندگان، شاعران و ناشران ایرانی مقیم خارج از کشور نیز از دولت جدید جمهوری اسلامی ایران انتظاراتی دارند.
علیاصغر رمضانپور، معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دوران اصلاحات که اکنون مقیم لندن است، در گفتوگو با الشرق الاوسط فارسی با یادآوری سخنان حسن روحانی پیش از انتخابات، مبنی بر تقویت نهادهای صنفی در حوزه نشر میگوید: «مهمترین این نهادها، اتحادیه ناشران تهران و کانون نویسندگان ایران است که باید به طور دموکراتیک و بدون دخالت دولت تقویت شوند.»
رمضانپور همچنین با اشاره به توصیه روحانی درباره عدم ورود دولت به حوزههای پرسود در بخش نشر، میگوید که «نباید دولت خود نقش ناشر بزرگ را ایفا کند. باید به سنت سانسور و پاکسازی کتاب که در این چند سال کتابخانههای عمومی کشور را شخم زده است پایان داد و کتابهای پاکسازی شده را به کتابخوانان باز گردانیم.»
این فعال عرصه نشر و کتاب تأکید میکند: «بسیار خوشحالم که آقای روحانی و مشاورانش دیدگاهی چنین روشن و کارشناسانه از نشر دارند. من فقط امیدوارم او و همراهانش در زیر هجوم متحجران و ناآگاهانی که از جانب گروههای فشار حمایت میشوند این یافتهها را فراموش نکنند.»
معاون پیشین وزیر ارشاد اضافه میکند: «برای رسیدن به این شرایط آقای روحانی باید بتواند پیش از هرچیز به فضای امنیتی و احضار و تهدید ناشران و نویسندگان از طریق گفت و گو با دستگاه قضایی و وزارت اطلاعات پایان دهد.»
اما نویسندگان و ناشران خارج از کشور، کمی با احتیاط و تردید به دولت حسن روحانی نگاه میکنند و به عقیده برخی از آنها، تمامی حرفها در این زمینه به «حذف سانسور» خلاصه میشود که بعید است در دولت آینده به طور کامل عملی شود.
ناصر زراعتی، نویسنده و ناشر ایرانی مقیم سوئد به الشرق الاوسط فارسی میگوید: «من در خارج از ایران چه میکنم؟ نویسنده و ناشر ایرانی باید در ایران باشد و آنجا زندگی و کار کند تا بتواند توقعی از دولت آنجا داشته باشد. اگرچه یادم که به سالهای دور میافتد، میبینم آن زمانها هم که در ایران بودم از اینها توقعی نداشتم. دلایلش زیاد است…»
زراعتی ادامه میدهد: «متأسفم که اینقدر بدبینم و خوشحالم که مردم ایران توقعات و خواستههایشان را مطرح میکنند و امیدواری پیدا شده است. امیدوارم این حاج آقا که به هر حال با رای اکثریت مردم رییس جمهور شده، مردم را مأیوس نکند.»
منصور کوشان، دیگر نویسنده ایرانی مقیم نروژ نیز به الشرق الاسط فارسی میگوید: «وقتی من با بنیاد و کل یک نظام مخالفم، چه گونه میتوانم در مورد جزیی از آن نظر بدهم. از نظر من در این بازی، شطرنجباز، بدون این که مهارتی در شطرنج داشته باشد، به خاطر نداشتن حریف قوی، مدام در حال جابهجایی مهرههایی است که بخشی از آن در اراده و انتخاب اوست و بخشی از آن ناشی از ناگزیریها.»
کوشان ادامه میدهد: «پس همان گونه که محمد خاتمی هشت سال نمایش ویترینی داشت و سبب خودکامگی هر چه بیشتر علی خامنهای گشت و روی کار آمدن عقبافتادهترین دولت ممکن، یعنی محمود احمدینژاد، حسن روحانی نیز کاری بیشتر از محمد خاتمی نمیتواند بکند. چون مهرههای اصلی این شطرنج از اختیار او نیز خارج است.»
این نویسنده در پایان تأکید میکند که «نهایت، همان گونه که محمد خاتمی کمی فضای فرهنگی، فرهنگ وابسته، را باز کرد، حسن روحانی هم کمی فضای اقتصادی، سرمایهگذاری آزاد یا ناوابسته (بیرون سپاه) را باز میکند.»
اما در این میان، برخی مثل مسعود کدخدایی، کارشناس حوزه کتاب مقیم دانمارک، نگاهی طنزآلود به ماجرا دارند. او در این زمینه برای الشرق الاوسط فارسی نوشته که: «بر همگان بسی واضح و مُبرهن است که نویسندگان و سایر دستاندرکاران حوزه نشر بیتوقعترین قشر از اقشار مختلف و متوقع جامعه میباشند. به این وسیله به سمع آن مقام معظم [رییس جمهور منتخب] میرسانم که این قشر مظلوم هیچ توقعی از آن عالیجناب ندارند.»
کدخدایی اضافه میکند: «آنان چون همه افکارشان را یا در قلم میریزند و یا بر دکمههای تختهکلیدِ کامپیوترها میکوبند، لذا دیگر فکری برایشان باقی نمیماند تا صرفِ اظهار توقع از آن دولتِ محترم بنمایند. از آنجهت که این بندیانِ حوزه قلم فقط یک کار را خوب بلدند و آنهم بصری نمودن افکارشان میباشد، لهذا از آن جانب نه توقع، بلکه استدعا دارند تا قبول بفرمایند که اگر کسی رفت و به آثار بصری ایشان نظر افکند، دیگر از این پس صاحبقلم را مقصر قلمداد نفرمایند.»
کدخدایی خطاب به حسن روحانی مینویسند: «البته در مقام مشاورت و نه به عنوان انتقاد که خدای ناکرده انتقامی را بهدنبال آوَرَد، وظیفه خود میدانم تا به عرض برسانم چنانچه جنابعالی مبالغی را که صرف وزارت قیچی و خریدِ فیلتر برای اینترنت و تهیه لباس و آلات و تزیینات و تبلیغات از برای درهم شکنندگانِ قلم و اهلِ قلم میگردد، مستقیمأ به بینندگان آثار اهل قلم مرحمت فرمایید، یحتمل خودشان میروند و نه تنها قلم، بلکه گردن قلمبهدستان را هم یکجورهایی قلم میکنند. پس من از جانب قلمبهدستان از شما استدعا دارم که از صمیم قلب قبول بفرمایید که آنان بهواقع هیچ توقعی از آن عالیجناب نداشته، و تنها آرزو دارند چنان عمل نمایید که توقع نداشته باشید که اگر آنان از شما توقع ندارند، شما از آنان توقع داشته باشید.»