در پاسخ به تهدید احتمالی ناشی از آشتی و اتحاد فلسطینی ها، دولت اسرائیل “مذاکره” با سازمان آزادیبخش فلسطین را در ۲۴ آوریل لغو کرد. دفتر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل ، بیانیه ای صادر کرد و گفت: «ابومازن، به جای اینکه به دنبال صلح باشد با سازمانی تروریستی و جنایتکار متحد می شود که به دنبال نابودی اسرائیل است.»
در پی این اتفاق، نتانیاهو در مصاحبه های متعدد بارها به موضوع «نابودی اسرائیل» تاکید کرد و فلسطین را به خاطر شکست قابل پیش بینی در آخرین دور مذاکرات «روند صلح» به اصطلاح دائمی مقصر دانست.
همه می دانند که واژه «تروریست» معنای دقیقی ندارد. به همین علت اغلب دولت ها از آن برای نامیدن هرکسی یا هرچیزی که مورد تنفر آن ها است، سوء استفاده می کنند به این امید که مخالفان خود را بدنام کرده و از این طریق راه هرگونه تفکر و مباحثه منطقی را سد کنند و رفتار غیرقانونی و غیراخلاقی خود را توجیه کنند.
تلاش نتانیاهو برای القای این مسئله که حماس «به دنبال نابودی اسرائیل» است، نیازمند تحلیل مستدل است.
البته او به تنهایی مقصر نیست؛ رسانه های جریان اصلی در غرب، طبق عادت هر زمان که می خواهند به نام حماس اشاره کنند بلافاصله از عبارت «که خود را به نابودی اسرائیل متعهد کرده» هم استفاده می کنند، گویی این عبارت هم بخشی از نام حماس است.
اما در دنیای واقعی، «نابودی اسرائیل» عملا به چه معنا است؟ نابودی زمین های اسرائیل؟ مردم اسرائیل؟ رژیم اسرائیل که خود را از نظر قومی و مذهبی برتر می بیند؟
شکی نیست که همه فلسطینی ها مثل هر ملت دیگری در طول تاریخ استعمارگری، آرزو دارند که ای کاش استعمارگران خارجی هیچ گاه وارد سرزمین آن ها نمی شدند تا دست به پاکسازی قومیتی بزنند و سرزمین آنها را تصاحب کنند. بدون شک هستند کسانی که شب ها خواب به چشمانشان نمی رود و به این فکر می کنند که کاش می توانستند زمان را به عقب برگردانند و تاریخ را از نو بنویسند.
اما در دنیای واقعی، حماس به هیچ وجه در شرایطی نیست که بتواند کاری کند که منطقه تحت کنترل اسرائیل در دریای مدیترانه غرق شود، یا مردم آن را از روی زمین محو کند یا حتی رژیم اسرائیل را مجبور کند به یک دولت دموکراتیک تبدیل شود و برای همه ساکنان این سرزمین حقوق و جایگاه برابر در نظر بگیرد.
حتی اگر جنبه تبلیغاتی مسئله را هم در نظر بگیریم، «نابودی» در برابر «دموکراسی» کمتر مورد پسند است.
باز هم در دنیای واقعی، حماس سال ها است اعلام کرده مخالف توافق بین سازمان آزادی بخش فلسطین و اسرائیل برای ایجاد دو دولت نیست. این موضع حماس علی رغم وجود این دیدگاه در میان اعضای این گروه که ادامه مذاکرات در چارچوب «روند صلح» تحت کنترل ایالات متحده بی فایده و وقت تلف کردن است، مطرح می شود. تنها شرط حماس برای پذیرش چنین توافقی این بوده که موافقتنامه نهایی باید در چارچوب یک رفراندوم به رای مردم فلسطین گذاشته شود.
در دنیای واقعی، دیدگاه حماس (مانند دیدگاه فتح) در مورد همزیستی مسالمت آمیز اسرائیل و فلسطین، در مقایسه با دیدگاه اسرائیل، به «اجماع بین المللی» در مورد شرایط صلح دائمی، حقوق بین الملل و قطعنامه های سازمان ملل بسیار نزدیک تر است. فهم دیدگاه اسرائیل بسیار سخت است – البته اگر اساسا دیدگاهی از سوی آن ها وجود داشته باشد – چرا که هیچ یک از دولت های اسرائیلی به صورت علنی اعلام نکرده اند رویکردشان برای عبور از وضع موجود چیست.
در حالی که دیدگاه های حماس و فتح طی سال های اخیر بسیار به هم نزدیک شده، تنها عامل واگرایی بین این دو اصرار حماس به عقب نشینی کامل اسرائیل از سرزمین های دولت فلسطین است – نکته ای که با حقوق بین الملل و قطعنامه های سازمان ملل کاملا انطباق دارد. دولت فلسطین در قطعنامه ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲ مجمع عمومی سازمان ملل تعریف شده است.
این قطعنامه در شناسایی وضعیت دولت فلسطین از عبارت «سرزمین فلسطین که از سال ۱۹۶۷ اشغال شده است» (the Palestinian Territory occupied since 1967) استفاده می کند که درآن از حرف تعریف «the» استفاده شده، در حالی که در قطعنامه مبهم شماره ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل، حرف the در عبارت «عقب نشینی از سرزمین ها» (withdraw from territories)، استفاده نشده بود. در مقابل، فتح انعطاف بیشتری نشان می دهد و به تبادل زمین با ارزش و وسعت برابر راضی است.
حماس پس از پیروزی در آخرین انتخابات فلسطین و پس از هفت سال اداره نوار غزه در شرایط سخت، اکنون به حزبی «میانه رو» تبدیل شده است. حماس تلاش کرده مانع شلیک راکت به جنوب اسرائیل از سوی گروه های رادیکال فلسطینی شود؛ حرکتی که دولت اسرائیل در برابر عموم آن را محکوم اما به صورت پنهانی از آن استقبال می کند. اسرائیل از این اقدام فلسطینی ها به عنوان مدرکی دال بر جنگ طلبی آنها و ابزاری برای توجیه اقدامات خود بهره می برد.
ذکر «نابودی اسرائیل» نتانیاهو نباید جدی گرفته شود، نه از سوی کشورهای غربی نه از سوی هر انسان عاقلی. رسانه های جریان اصلی در غرب باید زودتر از اینها دست از پروپاگاندای فکرنشده خود بر می داشتند و گزارش های خود را بر اساس واقعیت منتشر می کردند. دولت های غربی باید به جای ایجاد هراس از حماس، در راستای پایان دادن به اشغالی وحشیانه که اکنون ۴۷ سال است ادامه دارد، دست به اقدامی سازنده بزنند.