روزچهارشنبه ۲۹ آذر (۱۹ دسامبر) محمود عباس رئیس جمهور فلسطینیها از جامعه بین الملل خواست تا شرایطی را فراهم کنند که فلسطینیهایی که در درگیریهای اخیر سوریه آواره شدهاند بتوانند وارد کرانه باختری و نوار غزه شوند. عباس در نامه خود خطاب به بان کی مون دبیرکل سازمان ملل نوشته بود که هزاران فلسطینی آواره ساکن در اردوگاههای سوریه در معرض خطرات ناشی از جنگ خونین داخلی این کشور قرار گرفتهاند.
به فاصله چهار روز پس از ارائه این درخواست، سازمان آزادی بخش فلسطین – ساف – اعلام کرد که در فاصله ۲۱ ماهی که از آغاز درگیریهای سوریه میگذرد، ۷۰۰ فلسطینی جان خود را از دست دادهاند. در روزهای اخیر درگیریهای گروههای مسلح مخالف و نیروهای ارتش وفادار مانده به رژیم اسد به حومه شهر دمشق و یرموک، اردوگاه فلسطینی واقع در این منطقه کشیده شده است. درگیریهایی که آوارگی دوباره هزاران فلسطینی را با خود به همراه آورده است.
دولت محمود عباس که قلمرو حکومتش محدود به کرانه باختری است از مداخله در امور داخلی کشورهای عربی خودداری میکند و بر اساس همین سیاست، در جریان جنگ داخلی سوریه نیز طرف هیچ کدام را نگرفته است. در مقابل اما جنبش حماس قرار دارد. گروهی که در نوار غزه حکومت میکند و برای سالها متحد بشار اسد به شمار میرفت. این جنبش، ظرف ماههای گذشته انتقادات تندی را متوجه بشار اسد کرده و مقامات آن نیز دفاتر خود در دمشق را ترک کرده و ساکن قطر شدهاند. در پاسخ به این انتقادات، دولت سوریه نیز دفاتر جنبش حماس در شهر دمشق را پلمپ کرده است.
در اردوگاه یرموک اما، جایی که حدود ۱۰۰ هزار آواره را در خود جای داده است، فلسطینیها به شکل دیگری تقسیم شدهاند. برخی از آنها از مخالفان مسلح اسد پشتیبانی میکنند و برخی دیگر همچون «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» همچنان حامی دولت بشار اسد هستند.
اختلافات این دو گروه زمانی به رویارویی مسلحانه کشید که مخالفان نظامی اسد به کمک بخشی از فلسطینیهای ساکن در این اردوگاه تصمیم گرفتند تا نیروهای فلسطینی حامی اسد را از این مناطق بیرون کنند. بالاگرفتن درگیری ها در این منطقه و موفقیت های مخالفین موجب شد تا ارتش سوریه نیز وارد عمل شود واقدام به بمباران هوایی این اردوگاه کند.
این مجموعه درگیری ها که همچنان نیز ادامه دارد هزاران فلسطینی ساکن این اردوگاه را ناچار به ترک خانه های خود و آوارگی کرده است. موضوعی که نگرانی مقامات فلسطینی و نهادهای بین المللی را به همراه داشته است.
این اما اولین باری نیست که فلسطینیان پناهنده در یک کشور عربی طعم آوارگی دوباره را می چشند.
آغاز آوارگی
در هنگامه برپائی اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و بر اثر برخوردهای خونین گروههای مسلح اسرائیلی و فلسطینی و همچنین جنگهای اعراب و اسرائیل در حدود ۷۶۰ هزار نفر فلسطینی ناچار به فرار از سرزمینهای خود شدند، پس از آن نیز صدها هزارتن دیگر در طول جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ زمانی که اسرائیل کرانه باختری، نوار غزه و شرق بیت المقدس را تصرف کرد بوده ناچار به ترک خانههای خود شدند و راه پناهندگی را در پیش گرفتند.
باتوجه به آمارهای آژانس پناهندگان فلسطینی UNRWA که زیر نظر سازمان ملل فعالیت میکند، حدود ۵ میلیون فلسطینی در کشورهای خاورمیانه آواره هستند. جمعیت این آوارگان در کرانه باختری به ۸۵۰ هزارتن میرسد، در غزه یک میلیون نفر، دو میلیون نفر در اردن، ۵۲۰ هزار نفر در سوریه و ۴۵۰ هزار نفر در لبنان به سر میبرند.
شرایط زندگی و حقوق این آوارگان در هر کشوری متفاوت است. مثلا در اردن به بسیاری از آوارگان حقوقی در حد و اندازه تابعیت داده شده است، موضوعی که مواردی مانند مسافرت و تجارت را برای این آوارگان سهلتر کرده است و یا آنکه در این کشور و همچنین در سوریه، دانش آموزان فلسطینی میتوانند از مدارس دولتی این کشورها استفاده کنند و نیاز چندانی برای استفاده از مدارس تحت نظر سازمان ملل ندارند.
در لبنان اما شرایط برای فلسطینیها دشوار است و محدودیتهای بسیاری بر آنها اعمال میشود. آنها اجازه فعالیت در بیش از ۷۰ شغل و حرفه از جمله مهندسی، پزشکی و حقوق را ندارند. برای خروج از اردوگاههای خود نیاز به مجوز دارند و برخلاف دیگر خارجیهای ساکن لبنان به سیستم بهداشتی این کشور دسترسی ندارند. مواردی که موجب شد تا در سال ۲۰۰۷ سازمان ملل دولت لبنان را به خاطر «شرایط وحشتناک اجتماعی و اقتصادی» آوارگان فلسطینی در این کشور محکوم کند. لبنان البته در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی به حدود ۵۰ هزار آواره فلسطینی مسیحی حق شهروندی اعطا کرد. جمعیت مارونی ساکن لبنان اما بارها تقاضا کرده است که به تمام فلسطینیهای مسیحی آواره در لبنان تابعیت لبنانی داده شود.
سپتامبر سیاه اردن
روز ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۰ یکی از تاریکترین روزهای تقویم روابط آوارگان فلسطینی رقم خورد. در این روز مقامات اردنی با برخی فلسطینی های مستقر در اردوگاههای شهر امان و دیگر اردوگاههای فلسطینی مستقر در خاک این کشور برخورد کردند.
برخوردی که موجب شد تا دهها هزار تن از این آوارگان دوباره آواره شوند و این بار راه لبنان را در پیش بگیرند. سیاهی سپتامبر از آنجایی آغاز شد که گروههای نظامی فلسطینی ساف به رهبری یاسر عرفات و گروه جبهه خلق برای آزادی فلسطین به رهبری جورج حبش و نزدیک به حکومت سوریه، خاک اردن را به عرصهای برای حمله به اسرائیل تبدیل کرده بودند.
فلسطینیها در آن زمان یک سوم جمعیت اردن را تشکیل میدادند. نه تنها اهمیت چندانی به دولت اردن و دغدغههای این کشور نمیدادند بلکه شماری از افسران اردنی نیز با گروههای مسلح فلسطینی همکاری میکردند. این چنین بود که مقامات اردنی دست به حملهای خونین به آوارگان فلسطینی زد، موضوعی که خشم دولت سوریه را برانگیخت و این کشور در روز ۱۸ سپتامبر و در دفاع از فلسطینیها به سمت مرزهای اردن لشکر کشی کرد.
این اقدام دولت سوریه موجب شد تا دولت اردن از دولتهای آمریکا و بریتانیا تقاضای کمک کند. ارتش شوروی نیز در واکنش و جهت حمایت از سوریه ناوگان خود با به سمت بنادر سوریه روانه کرد. وقوع جنگ قدرت در سوریه و مخالفت حافظ اسد وزیردفاع وقت سوریه با این جنگ، موجب شد تا از وقوع یک جنگ بزرگتر جلوگیری شود. نهایتا با دخالت جمال عبدالناصر رهبر وقت مصر سپتامبر سیاه به پایان رسید.
جمال عبدالناصر رهبران اتحادیه عرب را در قاهره جمع کرد و از اردن خواست تا پیمان صلحی با یاسر عرفات منعقد کند. تنها ساعتی پس از این نشست اتحادیه عرب و بدرقه سران بود که جمال عبدالناصر درگذشت.
صبرا و شتیلای لبنان
پس از استقرار کشور اسرائیل و جنگی که میان کشورهای عربی و اسرئیل واقع شد لبنان به خانه ۱۱۰ هزار آواره فلسطینی تبدیل شد. جمعیتی که بر اثر جنگهای دیگر اعراب و اسرائیل از جمله جنگ ۶ روزه همچنان بر تعداد آنها افزوده می شد. اما واقعه «سپتامبر سیاه» در اردن و برخورد خونین برخی مقامات اردنی با فلسطینیها موجب شد تا جمعیت زیادی از فلسطینیها و تشکیلات اصلی گروههای مبارز فلسطینی به لبنان منتقل شود.
در سال ۱۹۷۵ جمعیت فلسطینیهای ساکن لبنان به رقم ۳۰۰ هزار تن رسیده بود و به طور چشمگیری ترکیب جمعیتی لبنان را دستخوش تغییر کرده بودند. جنبش ساف نیروی قدرتمند فلسطینی نیز عملا تبدیل به دولت در درون دولت لبنان شده بود و کنترل بخشیهای عظیمی از خاک لبنان را در دست داشت.
در این میان برخی گروههای لبنانی از جمله مسیحیان مارونی که به فلسطینیها به چشم رقیب و مزاحم مینگریستند میلیشیاهایی دست راستی به نام «کتائب»، «احرار» و… تشکیل دادند و تلاش کردند تا موازنه قدرت را به نفع مسیحیان برگردانند.
در واقع سوء ظنی که مقامات اردنی نسبت به عرفات و فلسطینیها پیدا کرده بود اکنون به برخی گروههای لبنانی سرایت کرده بود و نتیجه آن تشکیل گروههای مسلح نظامی همچون کتائب (فالانژها) بود. این گروه تمام مشکلات لبنان را به حضور آوارگان و گروههای مسلح فلسطینی نسبت دادند و خود را آماده رویارویی نظامی کردند.
جنگهای ویرانگر داخلی لبنان در سال ۱۹۷۵ میان گروههای فلسطینی و حامیان آنها از یکسو و گروه کتائب و حامیان آنها در سوی دیگر آغاز شد. در ادامه این جنگها، در سال ۱۹۸۲ اسرائیل برای حمایت از کتائب و کمک به روی کار آوردن یک دولت مسیحی به لبنان لشکر کشید و تا دروازهای بیروت پیش رفت.
مارونیهای لبنان در این فرصت و با تکیه بر تانکهای اسرائیلی که بیروت را در محاصره داشتند بشیر جمایل (جمیل) را به عنوان نخست وزیر برگزیدند، جمایل به اسرائیلها وعده داده بود که با اسرائیل صلح کند و فلسطینیها را از لبنان بیرون کند. گروههای مسلح فلسطینی نیز دست به ترور جمایل زدند.
واکنش و انتقامی که کتائب از فلسطینیها گرفتند بسیار هولناک بود، آنها دو روز پس از این ترور با حمله به اردوگاههای صبرا و شتیلا که تحت کنترل ارتش اسرائیل بودند هزاران زن و کودک ومردان و زنان سالخورده را به قتل رساندند. فاجعهای که جهان را در شوک فرو برد.
حمله اسرائیل به لبنان و اشغال سرزمینهای جنوبی این کشور موجب شد تا فلسطینیها در جامعه لبنان اندک اندک منزوی شوند و رهبران ساف نیز تشکیلات و چریکهای خود را که پیش از این از اردن وارد لبنان کرده بودند این بار از لبنان خارج کنند. بخشی از تشکیلات و چریکهای فلسطینی بیرون رانده شده از بیروت این بار رهسپار بغداد شدند، جایی که صدام حسین در حال مبارزه با همسایه بزرگ غربیاش – ایران – بود.
خروج دسته جمعی از کویت
در دهه ۱۹۶۰ بسیاری از فلسطینیها برای کار به سمت کشورهای حوزه خلیج فارس از جمله کویت روانه شدند. بیشتر این افراد را آوارگان فلسطینی ساکن اردن تشکیل میداد.
در سال ۱۹۹۰ این کشور کوچک و ثروتمند توسط ارتش صدام حسین به اشغال درآمد. عراق اعلام کرد در صورتی ارتش خود را از کویت خارج میکند که اسرائیل ارتش خود را از سرزمینهای اشغالی نوارغزه، کرانه غربی و بلندی های جولان بیرون بکشد. رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین از آن جمله یاسر عرفات که پیش از آن و در پی جنگهای داخلی لبنان بخش عظیمی از تشکیلات خود را به عراق منتقل کرده بودند، در این درگیری جانب صدام حسین را گرفتند. ارتش امریکا به همراه ائتلافی از نیروهای چند کشور دیگر وارد کارزار شدند و در عملیات موسوم به طوفان صحرا، نیروهای صدام را کویت بیرون راندند.
بعد از جنگ خلیج فارس و شرایط به وجود آمده در کویت فلسطینی ها ناچار شدند به صورت دسته جمعی کویت را ترک کنند. حدود ۴۵۰ هزار فلسطینی ساکن در این کشور در واقع ۳۰ درصد جمعیت کویت را تشکیل می داد.
در ماه مارس ۹۱ فلسطینیهای ساکن این کشور در عرض یک هفته خاک این کشور را ترک کردند. پس از این خروج بزرگ تنها ۷ هزار تن فلسطینی در خاک کویت باقی ماندند و مابقی اکثرا به کشور اردن بازگشتند، جایی که گذرنامه آنجا در اختیار داشتند.
حق بازگشت آوارگان فلسطینی یکی از مسائل کلیدی در مذاکرات صلح با اسرائیل باقی مانده است. مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه ۱۹۴ خود که در تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۴۸ به تصویب رساند تصریح کرد که «پناهندگانی که مایل به بازگشت به خانههای خود هستند و در صلح با همسایگان خود زندگی کردهاند، باید در اولین فرصت، مجاز به بازگشت به خانههای خود باشند.» این قطعنامه همچنین تاکید میکنند آن دسته از پناهندگانی که تمایل به بازگشت به خانههایشان ندارند باید به آنها غرامت و جبران خسارت اموال داده شود.