چند روز پیش رو، آکنده از تشنج و هیجان، ابهام و سرسختی خواهد بود. از روز دوشنبه تاثیر تحریمهای جدید امریکا نمایان میشود. روز سهشنبه رأی دهندگان امریکایی در انتخابات میان دورهای شرکت میکنند که این عملا نظرسنجی درباره سیاستهای رئیس جمهوری دونالد ترامپ و مواجههاش با قضایای سیاسی و اقتصادی جهانی است.
دراین بین وضعیت ما به عنوان عرب-مثل همیشه-از دوحال خارج نیست؛ تماشاگر و آرزوکننده. چون در طول دهههای بسیار ناتوان از ایجاد«لابی عربی» حقیقی بودیم که اشراف داشته باشد و کنش و واکنش.
منصفانه اینکه باید برخی بهانهها را گفت تا کمی از شدت درد کاسته شود. سخت بلکه محال است رسیدن به چشمانداز عربی واحدی در سرزمینی تکه پاره شده و پراکنده، که تلاشها در آن متباینند و منافع متناقض. درآن فریب بر دیدگاه غلبه دارد و قطبنما میان استراتژی «حداقل لازم» و تاکتیک«حاشیههای پذیرفته اختلاف» گم میشود.
از طرفی دیگر، وقتی نمیتوانیم در کشورهای خودمان مانع از فروپاشی شویم و زبان منافع مشترک را حاکم کنیم… چگونه میتوانیم به مرحله متبلور ساختن تفاهمها و طرحها به عنوان مقدمه گفتوگو با دیگران منتقل بشویم؟
برعکس ما، میبینیم قدرتهایی که با ما برسر تسلط برمنطقه خاورمیانه جنگیدند چگونه تلاش میکنند و مانور میدهند و گاهی مانورهای خطرناکشان آنها را تا لبه پرتگاه میرساند، اما درنهایت امر خود را از سقوط نجات میدهند. شاید به دو دلیل مهم از سقوط میجهند:
اول اینکه این قدرتها با تصمیمی واحد، آگاهانه و دارای انسجام درونی حرکت میکنند که این زمینهای محکم برای رساندن پیامشان مهیا میسازد. بعد هم نوبت به چانهزنی و تحت فشار قراردادن میرسد به گونهای که جایی که نمیتوانند به سود برسند حداقل مانع از وارد شدن زیان میشوند.
دوم اینکه آنها با نقاط قوت و ضعف دموکراسی آشنایی دارند. برهمین اساس خوب میدانند چطور در رسانههای عمومی و روابط عمومی و دیگر ابزار«نیروی نرم»سرمایهگذاری کنند. از طرفی دیگر خوب میدانند چطور منتظر بمانند و کی مطالبه کنند، چه زمان تندی پیشه کنند و کی نرم شوند و عقب نشینی کنند. چون احزاب حاکم در دموکراسیهای غربی را میشناسند. میدانند چطور قدرت میان آنها منتقل میشود، برای همین هم برای مدتی تغییرمیکند.
اسرائیل زاده فرهنگ و آداب غربی است. این واقعیت را به خوبی فهمید و برهمین اساس از زمان تأسیس با موفقیتی چشمگیر عمل کرد.
همچنین نهاد قدرت درایران، علیرغم گفتمان محافظهکار و «پهلوان پنبهای» تحریکآمیزش- بگذریم از سیاستهای دشمنانهاش- «درس اسرائیلی» را فوت آب شد و آن را با موفقیت به آمیزه«تقیقه فرهنگی» سنتی درآمیخت. امروز گفتمانی دارد مخصوص جامعه ایرانی، گفتمانی دیگر برای جهان عرب و سومی برای آن قدرتهای بیگانهای که با آنها مشغول داد و ستد است. اگر با مسائل داخلی از طریق سیستم«حکومت پلیسی» عمیق برخورد میکند، باعربها به وسیله ملیشیای فرقهگرا و حامیان افراطگری و تروریسم و نظامیگری تجزیهخواه زیر شعارهای مبارزه طلبانه نخنما شده، «معتدلهایش» را اما به سمت غرب روانه میکند؛ فارغ التحصیلان دانشگاهها و مراکز علمی برای «ارسال» تصویر لطیف ودرخشان مورد نظر.
ترکیه حتی احساس میکند حق دارد بخشی از نفوذ منطقهایش را که بعد از پایان جنگ جهانی اول از دست داد، برگرداند. به تدریج از خطاهایش در سخن گفتن با غرب میآموزد. هماکنون رفتارش با روسیه، دشمن ملی و دینیشان را میان نرمی و تندی تنظیم میکند. با اروپای غربی، جایی که «مه» تاریخ و پیامدهای «مهاجرت» نیز… واخیراً با امریکا، متحد دوران «جنگ سرد» و «شریک متلون» در روزهای صعود اسلام سیاسی و پوپولیسم غربی.
سیاستهای خاورمیانهای دولت رئیس جمهوری دموکرات سابق باراک اوباما بدون شک برای عربها کاملا فاجعهبار بود. آن سیاستها دست ایران را باز گذاشت و همزمان با وعدههای «رؤیایی» فریبنده، شروع به ویران کردن چند کشور عربی کرد. برای منافعی که با ارزشهای اخلاقی بسیار فاصله داشت. خارج از فضای راضی نگهداشتن ایران و تقویت همکاری با آن به ضرر ملتهای عرب، درعراق، سوریه، لبنان و یمن دولت اوباما چیز ملموسی به فلسطینیها تقدیم نکرد.
پس از آن، وقتی که جمهوریخواهان مبارزه انتخاباتی ریاست جمهوری را دوسال پیش بردند و رئیس دونالد ترامپ اعلام کرد تصمیم قاطع گرفته سیاست واشنگتن در برابر منطقه را تغییردهد، بسیاری از عربها نفس راحتی کشیدند. با اینکه رئیس جدید دربرابر عرب تباران ومسلمانان داخل ایالات متحده از زبان تندی استفاده میکرد، اما آنها احساس آسایش کردند. خیلی زود عملیات سختگیرانه شروع شد. پس از آن تصمیم به انتقال دادن سفارت امریکا از تلاویو به قدس پیش آمد تا به افراطیگری اسرائیلی خدمت کند… بلکه بهانهای ساختگی به دست ایران بدهد برای دخالت در منطقه.
این درست است که گفتمان ترامپ علیه «ملاهای» تهران محکم و دشمنانه است. به تحریمها رسید که اثرش را برایران از امروز میگذارد، اما نکته درست دیگر نیز صداهایی هستند که از درون همین دولت طی دو سال تکرار کردند که«آنها برای براندازی نظام تهران تلاش نمیکنند، بلکه هدف تغییررفتار نظام است». طی همین چند ساعت اخیر علیرغم تکرار خواستههای ۱۲گانه که وزیرخارجه پمپئو به عنوان شرط پایان دادن به اختلافات با ایرانیها پیش کشید، استثنا کردن تعدادی از کشورهای بزرگ وارد کننده نفت از ایران از تحریمها، اثر تحریمها را تا حد زیای کاست.
به انتخابات میان دورهای امریکا برگردیم. رئیس ترامپ دیروز از امکان کسب اکثریت کرسیهای مجلس نمایندگان توسط دموکراتها سخن گفت. و این یعنی تضعیف سیاستهایش در برابر ایران و نابود کردن اثر هر تصمیم جدی علیه آن است. اگر به یاد داشته باشیم که موضع اروپاییها اصلا ضد تحریمهاست… لازم است منتظر مرحلهای سخت در سطح منطقه باشیم که شامل فصل جدیدی از جنگ روانی و تحریک آمیز میشود.
باید نسبت به همراهی و مشارکت آشکار بینالمللی با سیطره «نیروهای واقعیت» بر عراق و سوریه و لبنان آگاه باشیم و چشمپوشی آگاهانه بر نقش مستقیم تهران در کودتای یمن و مصیبتهای آن.