زمینلرزه ۷/۴ ریشتری رودبار و منجیل در سال ۱۳۶۹ دست کم ۴۰ هزار کشته بر جای گذاشت. در سال ۱۳۷۶ قائنات زمین لرزه ای به قدرت ۷/۳ ریشتر جان بیش از هزار و ۵۰۰ نفر را گرفت. سال ۱۳۸۲ در بم دست کم ۳۰ هزار نفر جان خود را در زمین لرزه ۶/۶ ریشتری از دست دادند. در هفته جاری اهر و ورزقان با زمین لرزه ای به شدت ۶/۴ درجه در مقیاس ریشتر جان بیش از ۳۵۰ نفر را گرفت.
وجه تشابه همه این زمین لرزه ها عدم اعتماد مردم به دولت برای کمک به آسیب دیده ها است. کاربران ایرانی با به اشتراک گذاشتن لینک های مختلف دست به دست هم دادند و در صفحات فیسبوک و وبلاگ های خود موسسه های خیریه یا افراد معتمد را به دیگران معرفی می کنند.
این حس بی اعتمادی تنها مختص شهروندان نیست. عباس فلاح باباجان نماینده اهر و هریس در گفتگویی تلفنی با مسیح علی نژاد این حس عدم اعتماد را به هلال احمر هم تعمیم داد. وی در پاسخ به این پرسش که مردم از چه طریقی می توانید کمک کنند، گفت: «اگر کمک ها را به هلال احمر بدهند، هلال احمر این کمک ها را چون نگه می دارد، خراب می کند، خواهش می کنم خودشان به صورت خودجوش به صورت اکیپ های اهدایی بیاورند به روستا ها. اینجا که منطقه جنگی نیست خواهش می کنم کمک ها را بیاورند به دست روستاییان برسانند.»
این بار چیزی که بیشتر از مفهوم اعتماد به دولت برای ارسال کمک های نقدی و غیرنقدی میان مردم صدا کرد، صدا و سیما بود. صدا و سیما نه تنها تلاش نکرد ظاهر ماجرا را به شکل کلیشه ای و فرمالیته کاور کند، بلکه برنامه های طنز خود را هم طبق برنامه اولیه خود پخش کرد. شاید کمتر کسی انتظار نوار مشکی تسلیت در گوشه تصویر را داشت. اما پخش مستند اخبار به طور برنامه زنده و ویژه انتظار به جایی بود که تقریبا همه از رسانه ملی داشتند.
ایرانیان که از رسانه ملی ناامید شده بودند، خود تصمیم گرفتند اطلاع رسانی کنند. توییتر، فیسبوک و بالاترین این بار عمده خبرهای زمین لرزه را منتشر می کردند.
این بی اعتنایی صدا و سیما به جایی رسید که صدای نمایندگان مجلس هم درآمد. فلاح باباجان ضمن انتقاد به عملکرد ضعیف صدا و سیما و نحوه انعکاس اخبار مرتبط با این واقعه از استان های دیگر طلب کمک کرد.
این نماینده مجلس در گفتگویی تلفنی با مسیح علی نژاد اظهار داشت: «خبرنگارهای خبرگزاری های رسمی اینجا در این روستا ها نیامدند فقط گاهی می آیند به صورت نمایشی فیلمی تهیه می کنند و می روند. هیچ کمکی از بیرون به منطقه ما صورت نگرفته. از اردبیل کمک های محدودی رسیده که کفاف مشکلات ما را نمی کند.»
این که آمار مرگ و میر مردم در ایران پس از هر زمین لرزه بسیار بالا است و تنها یک دلیل عمده دارد: خانه ها و بافت های قدیمی. خانه های کاهگلی یا معماری های غیر استاندارد عمده دلیل حبس مردم زیر آوار و بالا رفتن آمار مرگ و میر به شمار می رود.
در زمان زمین لرزه بم هم این دلیل بزرگترین دلیل آمار ۳۰ هزار کشته در محل بود. خوشبختانه زمین لرزه اهر و ورزقان در ساعت ۵ بعد از ظهر رخ داد که بیشتر مردم خارج از خانه های خود بودند. اگر این زمین لرزه هم مثل زمین لرزه بم ساعت ۵ صبح یا مانند زمین لرزه رودبار و منجیل ساعت ۱ صبح اتفاق می افتاد که تقریبا همه در خانه های خود بودند، چه؟
و امروز ایران مات و مبهوت است که تا کی این قصه ادامه خواهد داشت؟