
کاخ سلطان زنگبار
تا حدود نیم قرن پیش مردم بوشهر با لنج به جزیرهای در آفریقا رفت و آمد میکردند که اصل و نسب گروهی از آنها قرنها است که با ایرانیها پیوند خورده است. در آن سالها زنگبار و کشور تانزانیا مستعمره پرتغال و زنگبار یکی از پررونقترین مناطق آفریقا در زمینه تجارت برده بود.
واژه زنگبار ترکیبی است از کلمه زنگ که در فارسی به معنی تیرهرنگ و سیاه است، و کلمه بار که به منای ساحل است. بنابراین زنگبار به معنای «ساحل سیاهان» است.
داستان حضور ایرانیان در این بندر آفریقایی اگرچه به دوره هخامنشیان برمیگردد، اما حضور قابل توجه و پررنگ ایرانیها مربوط به حدود هزار سال پیش یعنی سال ۹۶۲ میلادی در زمان حکومت سلسله آل بویه میشود. در این سال حاکم ایالت شیراز به نام علیبن سلطان حسن با هفت پسر و هفت کشتی و ۷۰۰ همراه رهسپار آفریقا شد. آنها پس از رسیدن به کرانه های شرقی آفریقا در جزیره زنگبار ساکن شدند.
حکایت کوچ عدهای از ایرانیان به زنگبار با قصه تلخ تبعیض نژادی علیه سیاهپوستان گره خورده است. در واقع چون مادر علیبن حسن، حبشی بود، او دو رگه و رنگ پوستش تیره بود و به همین دلیل برادرش او را مسخره میکرد. در نتیجه شاهزاده دیلمی رنجیده خاطر جلای وطن کرد و به آفریقا رفت. اکثر ایرانیهایی که در زنگبار حکومت برپا کردند، شیرازی بودند. البته تاجرانی از شوشتر و بندر سیراف (بندری در نزدیکی بوشهر که اکنون بندر ظاهری نام دارد) نیز حاکم شیراز را همراهی میکردند.
سلسله شیرازیها
تاریخ آفریقا سرشار از یورش بیگانگان به نقاط مختلف این سرزمین و استعمار سیاهپوستان است، اما نقش ایرانیان در این بین شاید منحصر بفرد باشد. شیرازیهای که به زنگبار رفتند در آنجا امپراتوری زنج یا سلسله شیرازیها را تاسیس کردند که تا پنج قرن ادامه داشت. در این مدت پیوندهای فرهنگی بین ایرانیان و مردم زنگبار (زنجبار) گسترش یافت. امپراتوری زنج در سال ۱۵۰۲ میلادی شهر کیلرا، پایتخت امپراتوری زنج به دست پرتغالیها فتح شد و پس از آن شیرازیها موظف شدند سالی هزار لیره به سلطان فضیل، خراجگذار پادشاهی پرتغال پرداخت کنند. در سال ۱۶۹۸، اعراب آفریقایی به کمک سلاطین عمانی پرتغالیها را شکست داده و از زنگبار بیرون راندند.

زنگبار (رنجبار) روی نقشه
روابط بین ایرانیها و زنگبار اگرچه پس از اشغال این جزیره به دست پرتغال محدود شد، تا حدود چهل سال پیش ادامه داشت. در سال ۱۳۴۹ شمسی (دهه ۶۰ قرن بیستم) دولت کمونیستی تانزانیا، به بهانه برخی از ناآرامیها، شمار زیادی از ایرانی تبارها زنگبار را اخراج و اموالشان را ضبط کرد. ماجرا از این قرار بود که بعضی از مقامات حاکم جزیره بر ازدواج تحمیلی با چهار دختر ایرانیالاصل اصرارکردند. البته دولت وقت ایران به این اقدام اعتراض کرد، اما دولت تانزانیا، اعتراض ایران را مداخله در امور داخلی تانزانیا دانست.
البته درباره زمان و چگونگی ورود شیرازیها به زنگبار اسناد متعددی وجود دارد که این باعث میشود نتوان به طور دقیق در اینباره اظهارنظر کرد. در یکی از اسناد تاریخی زنگبار آمده که در قرن هشتم و نهم میلادی یکی از حاکمان شیراز به همراه شش فرزند خود به جزیره پمبا از توابع زنگبار مهاجرت کردند. در یک کتاب تاریخی معتبر نیز آمده که در سال ۱۲۰۰میلادی شیرازیهای وارد زنگبار شدند.
مورخی انگلیسی به نام داوید سون نوشته که مسافران هفت کشتی در سواحل شرق آفریقا مانداکها، کوشو، پانبو، مومباسا، پمبا، کیلوا و آنژوان ساکن شدند.
مورخ مشهور، ابن مسعود نیز اشاره کرده که سلطان علی بن سلیمان ازساکنان شیراز با دختر یکی از حکمرانان بومی در شهر کیلوا ازدواج کرده و نسل شیرازیهای حاکم را به جا گذاشت.
حزب آفروشیرازیها
حضور شیرازیها چنان در زنگبار ریشه دوانده که در سال ۱۹۵۷ حزبی با نام اتحادیه آفروشیرازی در زنگبار تاسیس شد.
شیخ عبید امانی کرومی، با هدف دفاع از قوم شیرازیها و بانتو در زنگبار و پمبا این حزب را بنیاد گذاشت. این حزب نتیجهای اتحاد حزب ایرانی شیرازی و حزب آفریقا بود. آفرو شیرازی سال ۱۹۶۴ توانست حزب ائتلافی قدرتمند اعراب را شکست دهد. حزب آفروشیرازی در سال ۱۹۷۷ در حزب تازه تاسیس ایالات انقلابی ادغام شد.

شادی یکی از ساکنان زنگبار در ساحل -خبرگزاری فرانسه
با این حال هنوز شمار زیادی از اهالی زنگبار خود را شیرازی الاصل میدانند و به این موضوع افتخار هم میکنند.
از آنجایی که آل بویه، یکی از سلسلههای شیعی مذهب در ایران بود، مهاجران ایرانی نیز با خود این مذهب را به زنگبار بردند. در سال ۱۹۱۷ میلادی سیدعبدالحسین مرعشی از علمای نجف برای تبلیغ اسلام به زنگبار رفت. طبق آخرین برآوردها در حال حاضر بیش از ۵۰ هزار نفر از ساکنان زنگبار شیعه هستند.
از مساجد متعدد تا شراب شیراز
پیوندهای فرهنگی بین مردم زنگبار و ایرانیان متنوع و گسترده بوده است. حضور شیرازیها در زنگبار بر زبان مردم این ناحیه نیز تاثیر گذاشته است. بعضی از مورخین معتقد هستند پس از کوچ ایرانیان به زنگبار، ۲۰ درصد کلمات زبان سواحیلی فارسی شد. برخی دیگر از مورخین این رقم را اغراقآمیز دانسته و معتقد هستند تنها ۳۰۰ کلمه فارسی در زبان سواحیلی وجود دارد. سواحیلی، زبان مردم تمدنی به همین نام در شرق آفریقا است.
از آثار تاریخی برجسته مربوط به ایرانیان در زنگبار، یکی حمام حمامنی است که به دست حاجی غلامحسین ساخته شد. این حمام در قرن ۱۲ هجری قمری ۱۷۹۸ میلادی پس از انتقال شاهزاده ایرانی شهرزاد بیگم نوه دختری فتحعلی شاه قاجار به زنگبار احداث شد. وزارت فرهنگ دولت انقلابی زنگبار در سال ۱۹۷۹ میلادی این حمام را به عنوان اثری تاریخی ثبت کرد.
بنابر اسناد موجود حمام دیگری به نام حمام سلطنتی فردزانی، به شهرازده، دختر بزرگ شاه ایران محمدشاه قاجار تعلق داشته که ۱۷۰ سال پیش به عقد سلطان عمانی زنگبار درآمده بود.
در زنگبار مساجد زیادی به دست ایرانیان ساخته شده که بسیاری از آنها از سوی دولت کمونیستی در نیمه اول قرن بیستم تخریب شدند.
یکی از قدیمیترین مساجد زنگبار، مسجد کیزیم است که به دستور شیخ ابوموسی الحسن بن محمد، از سلاطین شیعهتبار و در سال ۱۷۷۰ میلادی ساخته شد. بر کاشیهای این مسجد نام فاطمه زهرا دختر پیامبر اسلام حک شده است. کتیبه موجود در این مسجد هم به خط کوفی نوشته شده است.
در فرهنگ شفاهی مردم زنگبار چند چهره تاریخی حضوری پررنگ دارند. از جمله فردی به نام کبلعلیخان، سرداری ایرانی در دوران ناصرالدین شاه که از فرماندهان ارتش بود و از سوی حاکمان عمانی به عنوان فرماندهی کل نیروهای نظامی عمان در زنگبار به کار گمارده شده بود. او از جمله چهرههایی بود که در زنگبار مذهب تشیع را تبلیغ میکرد و بر گنجاندن «علی ولی الله» در اذانها اصرار میورزید.
علاوه بر این مردم زنگبار از بخشی از فرهنگ عزاداری ایرانیان سود بردهاند. برای مثال آنها در عزاداری امامان شیعه نوع سینهزنی بوشهری دارند و در میان نوحههایشان جملاتی از جمله «علی اصغر نور چشمهای زینب» وجود دارد.
زنگباریها نوروز نیز دارند، اما آنان آیین نوروز را با عنوان «نیروز» در نیمه دوم تیرماه برگزار میکنند. این موضوع نشان میدهد که فارغ از مسایل مذهبی، برخی آیینهای ملی ایران نیز از طریق شیرازیهای مهاجر به زنگبار رفته است.
جدای از زبان و سنتی همچون نوروز، شیرازیها با خود یک چیز دیگر هم به زنگبار بردهاند؛ شراب معروف شیراز. از زمان کوچ حاکم شیراز به زنگبار، مردم این خطه با لذت سحرآمیز شراب شیراز که زبانزد است آشنا شدند و این آشنایی تاکنون نیز استمرار داشته است، به طوری که شراب شیراز، تحفه گرانبهای هر ایرانی است که به میهمانی شیرازیهای زنگبار میرود.
زنگباریهای ایران
درباره حضور ایرانیان در زنگبار اسناد مکتوب کم نیست که میتوان شماری از آنها را در موزه دارالسلام و زنگبار یافت، اما درباره زنگباریهایی که به واسطه کوچ شیرازیها پایشان به ایران باز شد، منابعی وجود ندارد. گفته میشود تعدادی از زنگباریها که در دوران حاکمیت سلاطین عمانی بر این جزیره آفریقایی به عنوان برده خرید و فروش میشدند، وارد و ساکن ایران شدند و در شهرهایی مثل شیراز، بوشهر، شوشتر و بهبهان ساکن شدند. هنوزهم دراستان های خوزستان، بوشهر و هرمزگان رنگین پوستانی هستند که نه خودشان، بلکه دیگران آنها را از تبار زنگباریها میدانند.
اما محققان موسیقی نواحی جنوبی ایران میگویند تاثیر موسیقی شرق آفریقا بر موسیقی محلی سواحل جنوبی ایران انکارناپذیر است و شاید موسیقی محلی مردم زنگبار در این زمینه بیتاثیر نبوده باشد.
هرچند امروز هم تاجرانی در جنوب ایران هستند که به مقصد زنگبار تجارت میکنند با این حال از آن روزهای پررونق حضور ایرانیان و شیرازیان در زمان حاکمان آل بویه در زنگبار خبری نیست.