کسی که نظاره گر صحنه کنونی خاورمیانه باشد باید دستانش را به هم بزند، زیرا شدت سردرگمی در مورد روند به هم خوردن کارت های حادثه وشرط بندی های کشورها به جایی رسیده، که ممکن است آتش جنگ جهانی سومی را بر افروزد، و اگر یکی از بازیکنان در محاسبات خود یک اشتباه انجام دهد، حداقل یک جنگ نیابتی به راه خواهد افتاد.
پیش بینی غلط در محاسبات ممکن است به راحتی منجر به لغزش در شن های روان بحران سوریه شود که طی چهار سال از یک قیام مردمی که تنها خواستار اصلاحات دموکراتیک و عدالت اجتماعی بودند، به طور عمده ای به کانون تنش بین المللی بین روسیه و ایالات متحده تبدیل شد.
پس از مداخله مستقیم نظامی روسیه در سوریه تحت شعار مبارزه با سازمان داعش، همه چیز بسیار تیره و تار به نظر می رسد، زیرا گزارش های غربی می گوید که روس ها در حقیقت مخالفان اسد را هدف قرار می دهند.
دیدن برخورد مستقیم بین جت های جنگنده آمریکایی و روسی در حریم هوایی سوریه دیوانگی خواهد بود، زیرا چنین چیزی حتی پیش از این در زمان جنگ ویتنام، و یا جنگ بین دو کره نیز دیده نشد. اما قطعاً پس از حادثه نقض حریم هوایی ترکیه توسط یک جنگنده روسی، که وزارت دفاع آمریکا گفت این جنگنده تهدید به سرنگونی شد، کسانی هستند که دستان خود را به هم می زنند. آیا همان گونه که در زمان اتحاد جماهیر شوری سابق در افغانستان اتفاق افتاد، ترکیه به عنوان یک طرف جنگ، برای تضعیف روسیه پوتین وارد عمل خواهد شد؟
اما این سناریو بعید به نظر می رسد، ترکیه هیچ نشانه ای دال بر آمادگی آن جهت خارج شدن از مرزها در بحران کنونی از خود نشان نداد، بلکه برعکس علائمی مانند بی قراری از بار مسؤلیت بحران و هجوم پناهندگان، و تروریسم برون مرزی را نشان می دهد، و برای امضای توافقنامه یک لوله گاز استراتژیک با روسیه آماده می شود.
برخی ها می گویند که علت پیچیدگی شدید بحران، عدم تمایل آمریکا در مسلح کردن مخالفان سوری و آموزش آن ها، و تصریحات ضد و نقیض آمریکایی ها در این خصوص است. در عین حال انتقاداتی از عدم دخالت زود هنگام عربی در این بحران نیز وجود دارد. البته این صحبت واقع گرایانه نیست، چرا که این بدان معنی است که ارتش های عربی با یکدیگر مبارزه کنند، و این کار بدون فراهم شدن اراده ای سیاسی ممکن نیست.
آن چه در این بحران عجیب و غریب است، شک و تردیدهای بسیاری است که در موضع گیری ایالات متحده وجود دارد. همین امر درب را برای پوتین باز کرد. زیرا به طور یقین باید هماهنگی نظامی وجود داشته باشد تا از برخورد هوایی جلوگیری شود. آمریکایی ها تنها در حریم هوایی عراق کار خواهند کرد در حالی که دولت بغداد با روس ها در زمنیه تبادل اطلاعاتی، همکاری خواهد کرد.
روس ها از نظر استراتژیکی، چه چیزی از سوریه می خواهند؟ آیا آن ها واقعاً برای حمایت از اسدی آمدند که در صورت هر گونه حل و فصل سیاسی نخواهد توانست در سلطه باقی بماند؟ مسکو این را به خوبی می داند. یا این که مداخله آن ها برای حضور استراتژیک در دریای مدیترانه است؟
این سؤال بزرگی است که تا کنون هیچ پاسخ روشنی برای آن وجود نداشته است. اگر یک مرحله انتقالی وجود داشته باشد، چه کسی سلطه را به دست خواهد گرفت؟ هیچ کس قبول نخواهد کرد که دست در دست تروریست های «داعش» بگذارد، یا بپذیرد که سلطه یکی از کشورهای کلیدی عربی به افراط گرایان تحویل داده شود. با این حال ایده تقسیم سوریه به مناطق نفوذی برای قدرت های منطقه ای، همان گونه که در حال حاضر اتفاق افتاده است، منبعی دائمی برای تنش خواهد بود.
این گونه است که بحران سوریه مانند شن های روان شده است که هر از گاهی تغییر جهت می دهد و هر کسی بر روی آن راه برود را می بلعد.
آنچه سوریه حقیقتاً به آن نیازمند است، نشستی بین المللی است که بازیگران اصلی قدرت های جهانی و منطقه ای در آن گرد هم آیند تا قواعد بازی را تنظیم کنند و بر آینده سیاسی سوریه توافق کنند…
بسیاری از بحران های بین المللی یا کانون های تنش، که تهدیدی بودند برای برخورد بین قدرت های بزرگ ، بدین شکل حل و فصل شدند.