به تازگی یکی از مقامات حوزه علم و فناوری ایران مشکل “تحصیل کردگان بیکار” در این کشور را سونامی پیش روی ایران دانسته و در این زمینه هشدار داده است.
بهزاد سلطانی رییس هیئت عامل صندوق نوآوری و شکوفایی در روز دوشنبه دوازدهم اسفند در همایش نقش و کارکردهای فن بازار در ایجاد و توسعه بازار فناوری ایران با اشاره به مشکل بیکاری تحصیل کرده ها در ایران گفت: «کشور ایران در حال حاضر سونامی تحصیل کردگان بیکار را پیش رو دارد.»
بر اساس نتایج تفضیلی آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۰ مرکز آمار ایران که اوایل شهریور ۹۲ منتشر شد؛ در مجموع ۷۶۸ هزار و ۵۱ نفر بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی در این کشور وجود دارد که از این تعداد ۲۰۷ هزار و ۳۱۰ نفر دارای مدرک فوق دیپلم، ۵۰۵ هزار و ۱۰ نفر دارای مدرک لیسانس، ۵۲ هزار و ۱۶۹ نفر فوق لیسانس و دکترای حرفه ای و ۳ هزار و ۳۸۸ نفر نیز دارای مدرک دکترای تخصصی هستند.
رقم ۷۶۸ هزار بیکار تحصیلکرده را پیش از این حسن روحانی در دوران رقابت انتخاباتی بر زبان آورده بود.
این در حالی است که کارشناسان معتقد هستند وضعیت اشتغال در این کشور و به ویژه اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی به مراتب نگران کننده تر از آماری است که منتشر شده است. آنها به آمارهای دیگری در این زمینه که به وسیله مسئولان و مدیران دستگاههای دولتی منتشر شده است و عدم انطباق آن با این آمار اشاره میکنند.
برای مثال در بخش فارغ التحصیلان گروه بهداشت و رفاه با مدرک فوق لیسانس و دکترای حرفهای که میتواند شامل پزشکان عمومی نیز بشود، در آمار فقط ۱۰۴۴ نفر بیکار قید شده است در حالی که علیرضا زالی رییس سازمان نظام پزشکی ایران در اردیبهشت سال ۹۲ اعلام کرده بود که «طبق آمارهای خود وزارت بهداشت هماکنون بیش از هشتهزار پزشک عمومی در کشور بیکار هستند و چیزی حدود ۱۰هزارو۵۰۰ پزشک عمومی در نظام آماری ما ثبت نشدهاند. این تعداد کسانی هستند که درس دانشگاهی و پزشکی آنها به پایان رسیده است اما برای دریافت شماره نظام پزشکی و دریافت پروانه مطب به سازمان نظام پزشکی و وزارت بهداشت مراجعه نکردهاند.»
دغدغه ورود به دانشگاه یکی از دغدغه های اصلی جوانان ایرانی به ویژه جوانان نسل دهه ۵۰ و ۶۰ هجری بوده است. ظرفیت محدود دانشگاه ها در دهه ۷۰ و تعداد زیاد متقاضیان برای ورود به دانشگاه و وجود سدی به نام کنکور، مشکلات بسیاری را برای خانواده های ایرانی ایجاد کرده بود.
از این رو برنامه ریزی زیادی در آموزش عالی ایران برای افزایش ظرفیت کمی دانشگاه ها انجام شد تا حدی از استرس و فشارهای ورود به دانشگاه از خانواده های ایرانی کم کنند. این گسترش ظرفیت بدون توجه به کیفیت و نیاز جامعه انجام شد، به طوری که سبب شده تا از سویی بسیاری از رشته ها ظرفیت آموزش عالی خالی بماند و برخی از دانشگاه ها و موسسات آموزشی متضرر شوند، و از سوی دیگر فارغ التحصیلان بسیاری بیکار بمانند.