از سرنگونی مبارک، قدافی و علی عبدالله صالح – به گونه های متفاوت متناسب با مقاومت صورت گرفته از سوی رژیم های در قدرت و حامیان منطقه ای و بین المللی، همچنین نحوه مبارزه مخالفان- تا اعتراضات گسترده مردمی در بسیاری از کشورها، ولی بدون تردید خونین ترین و طولانی ترین و شکل مواجهه ، از زمان آغاز تحولات منطقه در سوریه جریان دارد.
شاید بتوان همین وضعیت ویژه سوریه را بعنوان قرینه ای بر خروج وجه تسمیه تحولات سوریه از زیرمجموعه “بهار عربی ” و تلقی آن بعنوان جنگی تمام عیار دانست؛ جنگی که هم جنگ داخلی بین نیروهای رقیب موافق و مخالف رژیم بشار اسد تلقی می شود و هم نمادی از مداخله خارجی، با این تفاوت که اگر در لیبی ناتو اعلام مداخله کرد، در سوریه بدون اعلام رسمی مداخله نیروهای خارجی، جنگی همه جانبه در جریان است.
حاصل تحولات سوریه از شروع اعتراضات مردم در ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ تا به امروز بیش از بیست هزار کشته، دهها هزار زخمی و معلول، آوارگی و هجرت درون سرزمینی و بیرونی بیش از دو میلیون سوری به همراه داشته است. صدها هزار آواره و پناهجوی سوری در اردوگاههایی در کشورهای همسایه با کمترین امکانات زندگی به سر می برند، تخریب بخشهای زیادی از کشور اعم از مناطق مسکونی، مراکز دولتی – اداری و نقاط تجاری- اقتصادی و از همه مهمتر تعمیق شکاف های مذهبی، طایفه ای و جمعیتی بین مردمی که سالیان سال در کنار هم زندگی کرده و امروز براحتی بر روی هم اسلحه می کشند، دستاورد دیگر این تقابل خونین است. از همه اینها گذشته آینده ای نامعلوم که چه اسد باشد و چه نباشد، وحدت ملی سوریه را در درجه اول، امنیت همسایگان را در درجه دوم و منافع منطقه و جهان را در نهایت تهدید می کند. علاوه بر آن سوریه شاهد نابودی میراث تاریخی و تمدنی خویش هم هست. مساجد و کلیساها و بناهای تاریخی و قلعه حلب هر کدام در این ویرانسازی بی سابقه آسیب دیده اند.
محلی برای تسویه حساب
اعتراضات درسوریه که در ابتدا متاثر از فضای منطقه و در ادامه خیزشهای مردمی دومینووار منجر به سقوط حاکمان به شکل تظاهرات مردمی خودجوش عمدتا در حمص، حما و چند شهر دیگر در قالب شعارهایی در جهت سرنگونی اسد بود، طی یک ماه گذشته به جنگی خشونت بار تبدیل و به محلی برای منازعه و تسویه حساب قدرت¬های بین المللی و منطقه¬ای تبدیل شده است. حمایت اقتصادی عربستان، قطر؛ پشتیبانی سیاسی- نظامی ترکیه، امریکا و سایر کشورهای غربی؛ پوشش رسانه¬ای گسترده جانبدارانه از جنگجویانی که با معترضین ماههای نخست بسیار متفاوتند و با حضور نیروهای تندرو سلفی و القاعده تقویت شده اند،
رکن اصلی حامیان مخالفین متنوع سوری را شامل می شود. متقابلا حمایت ایران و حزب الله از یکسو و روسیه و چین ازسوی دیگر از دولت اسد، کفه ترازو را در این بخش موافقین سنگین کرده است. ورود همین عوامل منطقه ای و بین المللی موجب شده که سوریه نه فقط محل منازعه داخلی مخالفان و موافقان اسد باشد، بلکه به محل زورآزمایی قدرتهای منطقه ای و بین المللی تبدیل شود و به همین دلیل نیز پیروزی یا شکست هر طرفی در داخل سوریه ، پیروزی یا شکست حیثیتی برای حامیان منطقه ای و بین المللی آن خواهد بود. یکی از دلایل طولانی شدن بحران سوریه نیز به خاطر تعدد بازیگران منطقه ای و بین المللی در صحنه است که هر کدام منافعی در سوریه دنبال می کنند و حاضر به عقب نشینی از مواضع خود نیستند. سوریه امروز محل نزاع اتحادهای منطقه ای و بین المللی رسمی و غیر رسمی، اعلام شده و اعلام نشده است. متحدین منطقه ای و بین المللی نیز در این نبرد سرنوشت ساز سنگ تمام گذاشته اند؛ چرا که منافع استراتژیک متحدین در گرو پیروزی در عرصه نبرد داخلی سوریه است.
بحران فرسایشی؛ یک تیر و چند نشان
یکی از دلایل طولانی شدن بحران سوریه، تلاش برای فرسایشی کردن بحران در این کشور است. آمریکا با توجه به شرائط اقتصادی و سیاسی داخلی خود از یک طرف و اوضاع منطقه ای و بین المللی از طرف دیگر، و نیز برنامه ریزی برای تضعیف طولانی مدت سوریه، در حل و فصل بحران فعلا بظاهر نقش تماشاچی را ایفا می کند و در پس صحنه متحدان استراتزیک او نقش آفرینی می کنند.
جنگ فرسایشی بتدریج تمامی زیر ساخت های سوریه را به دست خود سوریها اعم از ارتش سوریه و مخالفین و با حمایتهای خارجی از بین می برد. بنابراین هدف جنگ فرسایشی در جهت تخریب کامل سوریه و تبدیل آن به کشوری ویران است که برای بازسازی محتاج و وابسته به کمکهای آینده خواهد بود و ازین طریق وابستگی سیاسی نیز به دنبال وابستگی اقتصادی خواهد آمد.
از طرف دیگر امریکا می خواهد سوریه را به عرصه ای برای تضعیف رقبای خود ومتحدین آنها تبدیل کند.
به نظر می رسد به هم خوردن معادلات منطقه ای توسط ایران یکی از دلایل اصلی فشاری است که امروزه سوریه با آن مواجه است. سوریه مهمترین دوست و متحد ایران در منطقه است. توانایی ایران در حوزه تکنولوژی هسته ای باعث شده برای تضعیف و بازدارندگی ایران، حلقه متحدان آن بتدریج تضعیف یا نابود شوند. گام مهم در این راه تضعیف سوریه است. با این اقدام نه فقط سوریه، بلکه مقاومت در لبنان و ایران در معرض فشار قرار خواهند گرفت.
تضعیف ارتش سوریه یکی دیگر از اهداف اصلی فرسایشی شدن بحران در این کشور است. سالها قبل وقتی جنگ خونین بین عراق و ایران ادامه داشت و سرمایه های ملی، اقتصادی و انسانی هر دو سو نابود می شد، کی سینجر سیاستگذار استراتزیک امریکایی نوشت: در بهترین حالت این جنگ بایستی مثل جنگ خروس های مکزیکی ادامه یابد تا هر دو طرف زخمی و ناتوان و خون آلود بر خاک بیفتند.
گسترش اهداف تخریبی این جنگ فرسایشی به کشورهای همسایه از طریق نیروهای القاعده طی روزهای اخیر بدنبال تشدید بمب گذاریها در عراق از سوی مقامات این کشور اعلام شده است. پیش ازین در لبنان نیز نگرانیهایی در این زمینه ابراز شده بود.
به این ترتیب به نظر می رسد با ادامه جنگ فرسایشی، خونریزی و کشتار در سوریه، برنده اصلی این نبرد سوریها اعم از موافق یا مخالف رژیم اسد نخواهند بود و حکومت کردن بر سرزمینی سوخته بر آواری از ویرانی و کشته های بی شمار در آینده برای طرفین این ماجرا افتخاری نخواهد بود .