نام کتاب: درآمدی بر زیبایی شناسی اسلامی
نویسنده: الیور لیمن
مترجمان: نازنین اردوبازارچی، جواد فندرسکی
نشر علم، ۱۳۹۲
تعداد صفحات: ۲۹۵
بحث درباره چیستی و ماهیت زیبایی و هنر اسلامی سالها است که ذهن و ضمیر بسیاری از اهالی فلسفه و هنر را به خود مشغول کرده است، اما اینکه می توانیم هنر اسلامی یا زیبایی شناسی اسلامی را ذیل بحث فلسفه هنر قرار دهیم موضوعی جدی و قابل بررسی است.
زیبایی یکی از عناصر مبنایی در فلسفه هنر است. حکمای اسلامی معتقدند زیبایی های موجود در این عالم جلوه های مهمی از زیبایی مطلق یعنی خداوند هستند، لذا منشا هنر و زیبایی در جهان اسلام را برخی اسماء و صفات الهی از قبیل خالقیت خداوند دانسته اند. بنابراین هنرمندان با خلق آثاری در توان خود جلوه گر این اسماء و صفات هستند.
الیور لیمن استاد فلسفه دانشگاه جان مورز لیورپول است که تخصص اصلى اش در فلسفه اسلامى قرون میانه است. وى در کنار دکتر نصر ویراستارى مجموعه دو جلدى تاریخ فلسفه اسلامى را انجام داده است. لیمن از فکر و معرفت اسلامی دور نیست و یکی از دلمشغولی های او همین موضوع است.
در کتاب حاضر اعتقاد بر این است که در شکل گیری هنر اسلامی نوع بسیار خاصی از شعور و آگاهی به کار رفته است، به طوری که هنر اسلامی از هنرهای دیگر تفاوت بسیاری دارد و مسلمانان در هنر به تجسم و ترسیم انسان مجاز نیستند.
اولیور لیمن این اندیشهها را به چالش می کشد و معتقد است که آنها نادرست هستند. از سوی دیگر، او می گوید معیارهایی که در هنر اسلامی به کار گرفته می شوند، باید با معیارهای به کار رفته در هنر به مفهوم کلی یکسان باشند و تلاش در جهت این که هنر اسلامی در مقوله ای خاص قرار گیرد، ناشی از شرق شناسی است.
اگرچه لیمن نقدهای جدی بر شرق شناسی وارد کرده است، اما وی بر این باور است که هنر اسلامی یک هنر است؛ هنری بسیار متعالی و ما می بایستی رفتاری زیباشناسانه در برابر آن اتخاذ کنیم.
لیمن می گوید: «بسیاری از منتقدین هنر اسلامی آن را هنر حقیقی نمی دانند. مسلما آن را جالب و حیرت آور می دانند و حتی عمرشان را صرف آن می کنند، اما آن را هنر نمی دانند. این ادعایی تکان دهنده است، چرا که در مقام هنر و در کتاب هایی با عنوان هنر اسلامی درباب آن می نویسند.
به این نتیجه خواهیم رسید که این ادعا برای کسانی که هنر اسلامی را به طرقی غیر زیباشناسانه و هنری وصف می کنند، ادعایی اثبات شده است. گاهی از زبان زیباشناسانه اجتناب می کنند و گاهی به جای اصلاحات زیباشناسانه از اصطلاحات دینی و اجتماعی برای توصیف آن استفاده می کنند. هدف این کتاب به چالش کشیدن این رویکرد است.»
لیمن پس از بررسی یازده اشتباه رایج درباره هنر اسلامی که مثلا برخی معقتقد هستند زیبایی شناسی اسلامی وجود ندارد، اسلام فرم های هنری خاصی دارد، هنر اسلامی ذاتا دینی است و … به بررسی مسایلی مانند نقاشی، خوشنویسی، معماری، باغ ها، ادبیات و موسیقی در هنر اسلامی می پردازد.
او همچنین به آموزههای قرآن کریم نیز توجه ویژه ای دارد. به خصوص از معنا و مفهوم آفرینش ادبی و معجزه وار قرآن بحث می کند و دو بخش از آن را مورد تامل قرار می دهد، یعنی حضرت یوسف و زلیخا و حضرت سلیمان و ملکه سبا. مباحث او از مثاله ای تاریخی، هنری، فلسفی، کلامی و آثار هنری جهان اسلام کمک می گیرد و الگوی موجود و مقبول در تحلیل هنر اسلامی را با دشواری ها و موانع زیادی رو به رو می سازد.
مولف در یکی از بخش های کتاب به شکلی جامع به بررسی خوشنویسی می پردازد و آن را برترین هنر اسلامی معرفی می کند. چرا که در خوشنویسی اسلامی هیچ اشتیاقی برای تقدیس محض وجود ندارد، هر آنچه هست لذت از زیبایی اشکال و خطوطی است که بر روی کاغذ پدید آمده اند.
لیمن همچنین درباره موسیقی نیز به بحث و بررسی می پردازد. وی معتقد است که نظریه های محوری موسیقی در خلال فلسفه اسلامی رشد کرده اند. دو نظریه اصلی در موسیقی وجود دارد: یکی متعلق به فارابی و این سینا و دیگری به اخوان الصفا و ابویوسف کندی. مولف پس از بررسی جایگاه فلسفه موسیقی به موسیقی دینی هم می پردازد و می نویسد که گونه هایی از موسیقی، آوازها و قطعات، ذاتا دینی هستند؛ مانند اذان و قرائت قرآن.
کتاب حاضر را می توان نگاهی جدید از یک فیلسوف غربی به جهان اسلام دانست که بر اساس آن وی توانسته برخی از مفاهیم سنتی در هنر اسلامی را بازشناسی کند و مفاهیم آن را به بحث و بررسی بگذارد.