دکتر عباس زریاب خویی یکی از چهره های فرهنگی معاصر ایران است که طی دوران حیات علمی خود آثار معنوی و مکتوب بسیاری از خود به جای گذاشت. بیست سال از مرگ این اندیشمندان معاصر می گذرد و به همت برخی از همکاران و دوستانش و به پایمردی علی دهباشی صد و پنجاه و چهارمین شب از شبهای مجله بخارا به شب “عباس زریاب خویی” اختصاص داشت.
در این مراسم که چهره های فرهنگی و دوستان زریاب خویی شرکت داشتند هر یک سعی کردند بخشی از زوایای علمی و فرهنگی زریاب خویی را مورد بررسی قرار دهند.
در آغاز این مراسم دکتر صادق سجادی پیام سید کاظم موسوی بجنوردی، ریاست مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی را برای حاضران قرائت کرد.
در بخشی از این پیام آمده است : “استاد زریاب بی گمان یکی از معدود دانشمندان معاصر روزگار ما بود که از حیث جامعیت در انواع و اقسام دانش ها، می باید یاد او را در کنار بزرگان و سرآمدان تاریخ و فرهنگ میهن ما گرامی داشت. وجود استاد زریاب آمیزه ای شکوهمند از هوش شگفت انگیز و حافظۀ سرشار و ذوق سلیم بود و گستره ای عظیم از علم و اطلاع عمیق در تاریخ و فلسفه و کلام و ادبیات و کتابشناسی و نسخه شناسی”.
ریاست مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی با اشاره به این نکته که کمتر کسی مانند او می توانست درباره سیره نبوی (ص) و تاریخ اسلام و تاریخ ایران، و شرح خاقانی و شرح مشکلات شعر حافظ شیرازی، یا دقائق فلسفه کانت مقاله و کتاب بنویسد گفت : ” نوشته های موجود زریاب همچنان حاکی از اطلاعات و دانش وسیع او نیست و کسانی که توفیق درک محضر استاد را داشتند، بی گمان نمونه های بسیاری از وسعت علم او، در کنار ذکاوت و سرعت انتقال بی نظیر وی در خاطر دارند”.
در ادامه این مراسم دکتر محمد علی موحد دبه ذکر خاطراتی درباره نامه نگاری های دکتر زریاب خویی و به تعبیری آیینه نامه هایش پرداخت.
عباس زریاب خویی در ۲۰ مرداد ۱۲۹۸ هجری خورشیدی در شهر خوی به دنیا آمد. در سال ۱۳۱۶ به قم رفت و شش سال نزد علمای تراز اول حوزه به تحصیل مشغول بود. در شهریور ۱۳۲۴ هم زمان با نآرامی های ناشی از ادامه اشغال آذربایجان، ناچار به ترک خوی شد و به تهران آمد تا اینکه به کار در کتابخانه مجلس شورای ملی مشغول شد. هم زمان دوره لیسانس را در دانشکده معقول و منقول (الهیات) دانشگاه تهران گذراند. در کتابخانه مجلس شورای ملی بود که با سید حسن تقی زاده آشنا شد و مورد توجه خاص او قرار گرفت. بدین گونه بود که پس از تاسیس مجلس سنا به این کتابخانه منتقل شد و چندی بعد به عنوان مدیر کتابخانه مجلس سنا معرفی شد.
در بخش بعدی مراسم علی دهباشی بخش هایی از متن دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی را با عنوان «دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی» خواند. در بخشی از این متن آمده است: “دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی! جز این چه می توانم گفت، در این راسته بازار مدرک فروشان با ارز شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو. سیاهی لشگری از خیل دانشجویان و استادان چیزی برابر تمام دانشگاه های فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور پیشرفته دیگر و جهل مرکب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری از برای زمانه خویش می دانند. چه می توانم گفت، جز اینکه بگویم: دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی”.
در ادامه این مراسم کامران فانی درباره ترجمه های دکتر زریاب خویی سخنرانی کرد. وی با اشاره به این نکته که دو کتاب “تاریخ فلسفه” و “لذات فلسفه” از ویل دورانت از پرفروش ترین کتاب های فلسفه اند گفت : زریاب در ترجمه هایش به خوبی نثر و طنزدلنشین مولف را در کتاب منعکس کرده است. زریاب در ۱۳۵۴ و یا ۵۵ بود که به آلمان رفت و این کتابها را در آنجا ترجمه کرد و به تهران فرستاد. تاریخ فلسفه ویل دورانت در کنار سیر حکمت در اروپا دو کتاب فلسفی هستند که بیشترین چاپ را داشتند و به نظر من بیشترین افراد را شیفته فلسفه کردند”.
به گفته فانی “کتاب “تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان” اثر کریستن سن تنها کتاب مهمی است که راجع به ساسانیان داریم. کسی که میخواهد این کتاب را ترجمه کند باید عربی بداند، آلمانی خوب بداند و دکتر زریاب این ویژگی ها را داشت. ولی این کتاب درست در اوج انقلاب ۱۳۵۷ منتشر و به دست فراموشی سپرده شد”.
فانی به کتاب فریدریش ماینکه، مورخ و فلیسوف آلمانی در قرن بیستم، با عنوان”ظهور تاریخ بنیادی” و همینطور کتاب”انحطاط یا افول غرب” اثر اشپلنگر اشاره کرد که هنوز منتشر نشده است.
زریاب خویی در سال ۱۳۳۴ بورس مطالعاتی بنیاد هومبولت در آلمان غربی را دریافت کرد. عباس زریاب خویی به مدت پنج سال در شهر های ماینز و فرانکفورت و مونیخ به تحصیل و مطالعه در رشته های تاریخ، علوم و معارف اسلامی، فلسفه و فرهنگ تطبیقی پرداخت. در سال ۱۳۳۹ از دانشگاه یوهانس گوتنبرگ شهر ماینز در رشته های تاریخ و فلسفه درجه دکتری گرفت. عنوان رساله دکتری او “گزارش درباره جانشینان تیمور برگرفته از کتاب تاریخ کبیر جعفری” تألیف ابن محمد حسینی بود که زیر نظر هانس روبرت رویمر و پرفسور شل از ایران شناسان مشهور آلمانی تهیه شد.
در بخشی دیگر از این شب، علی دهباشی بخشهایی از متن دکتر باستانی پاریزی را با عنوان “زرناب زرگران” برای حاضران خواند. در بخشی این متن درباره زریاب خویی آمده است: “دوست بزرگوار ما، استاد زریاب، از معدود کسانی است که علم و فضیلت را در وجود خویش به حد کمال جمع آورده، آب و آتش را به هم پیوند داده، قول «معلم معلم اول» را برای شاگردان خود مصداق و واقعیت بخشیده است”.
دکتر زریاب خویی در سال ۱۳۴۱ به دعوت والتر هنینگ که آن زمان کرسی استادی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا داشت به برکلی رفت و به مدت دو سال در آن دانشگاه به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول بود. دکتر زریاب از سال ۱۳۴۴ استاد تاریخ در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود، و از آنجا که در رشته های دیگر مانند ادبیات فارسی، ادبیات عرب، فلسفه، زبان شناسی و معارف اسلامی صاحبنظر بود، تا سال ۱۳۵۷ که در دانشگاه تهران اشتغال داشت، در اغلب این رشته ها تدریس و سخنرانی می کرد.
دکتر صادق سجادی نیز درباره همکاری دکتر زریاب خویی با دایره المعارف بزرگ اسلامی سخن گفت: “در سال ۱۳۶۳ طرح دایره المعارف بزرگ اسلامی منتشر شد که به منزله اعلامیه فعالیت این دایره المعارف بود. گرچه برخی از محققان و استادان با بعضی از دیدگاه های این طرح موافق نبودند، اما غالبا، و مخصوصا کسانی که با دانشنامه مصاحب و دایره المعارف اسلام چاپ اروپا و نقایص آن، و کوشش های احسان یارشاطر برای ترجمه و تکمیل آن دانشنامه و افزودن مدخل های مهم در باره ایران به آن، آشنایی کافی داشتند، این نظر را که ایرانیان خود دانشنامه ای مستقل پدید آورند، می پسندیدند”.
وی در ادامه گفت : “پس از ایجاد بخش تاریخ به مدیریت شادروان استاد عباس زریاب خویی که روز های سه شنبه استاد به دفتر می آمدند، از خوش ترین روزهای ما بود. افزون بر آنکه محضر پرفایده زریاب استفاده ها می بردیم، به عنوان دستیار، پرسشهایی را که در باره حوادث تاریخی و منابع و مندرجات مقالات طی یک هفته نوشته بودیم، مطرح می کردیم و پاسخهای محققانه و عالمانه ایشان را می نوشتیم و معمولاً با نویسندگان در میان می گذاشتیم و در مقالات اعمال می کردیم. وجود زریاب سبب شد که بسیاری از جوانان فاضل خواهان همکاری با بخش تاریخ شوند.
سرانجام در پایان این مراسم حسین زریاب چند کلمه ای از پدر و سجایای اخلاقی و زندگی شخصی وی گفت.
دکتر عباس زریاب خویی در ۱۴ بهمن ۱۳۷۳ در تهران درگذشت. از وی آثاری مانند : ” اطلس تاریخی ایران”، “تاریخ ساسانیان”، بزم آورد”، “آئینه جام، شرح مشکلات دیوان حافظ”، “سیره رسول الله، از آغاز تا هجرت”، “الصیدنه فی الطب، نوشته ابوریحان بیرونی”، “شط شیرین پر شوکت، منتخبی از مقالات استاد عباس زریاب خویی” به جای مانده است.
یکی دیگر از بخشهای این بزرگداشت پخش فیلمی مستند از دکتر زریاب خویی بود که در این فیلم به شرح و توضیح شاهنامه فردوسی و کارکرد آن در دنیای امروز می پرداخت.
این مراسم عصر چهارشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۲ با همکاری بنیاد فرهنگی هنری ملت، دایره العمارف بزرگ اسلامی، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار و گنجینه پژوهشی ایرج افشار در محل کانون زبان فارسی در شمال تهران برگزار شد.