از چند ماه پیش، کرملین در جاده ای مستقیم به سوی سوریه و عراق حرکت می کند، و پس از امضای توافق نامه هسته ای بین غرب و ایران که به رفع تحریم های بین المللی بر آن منتهی می شود، گام های خود را تند تر کرد. اما این که چرا، این امر ناشناخته باقی ماند، برای این است که تحولات اخیر تصویر شفافی از ساختار نظامی بزرگ روس ها و ایرانی ها در سوریه و عراق ارائه می دهد.
می توان فعالیت های روسیه در کشور بین النهرین را، از زمان اظهارات مسکو درباره بدهی های دمشق، و به دنبال آن دعوت به مذاکرات سوری – سوری در مسکو و تلاش برای تحمیل یک راه حل سیاسی که بشار اسد را رئیس جمهور باقی می گذارد، دنبال کرد. روسیه تلاش کرد که این راه حل را بر مخالفان سوری تحمیل کند اما آن ها حاضر به اعمال فشار نشدند و خشمگین بر گشتند. پس از آن با ارسال سلاح روسی به سوریه، که ادعا می کرد فروش تسلیحات نظامی از قبل با دولت اسد به امضا رسیده بود، این امر دچار تحول شد. این روایت چند هفته بیشتر طول نکشید که مشخصات مختلفی از محموله های هوایی و دریایی منتقل شده ظاهر شد که نشان می داد حاوی خانه های پیش ساخته، و توسعه فرودگاهی هستند. مسکو آن را به عنوان امکاناتی برای تیم آموزشی و مشاوران روس توجیه کرد. سپس دو هفته پیش فاش شد که تعداد درخواست های اجازه عبور به پروازهای نظامی روسیه به سوی سوریه بسیار زیاد است که نشان می دهد این پروازها حاوی مهمات جنگی برای ارتش روسیه است. پس از آن که فیل اتاق را پر کرد، و انکار دیگر فایده ای نداشت، اولین اعتراف روسیه صادر شد. «بله ما برای کمک به دولت سوریه برای مبارزه با «داعش» و بقیه تروریست ها نیروهای رزمی ارسال می کنیم». تصاویر ماهواره ای از فرودگاه باسل اسد در لاذقیه، طرطوس، و دمشق یکی پس از دیگری نمایان شد که جنگنده های «سوخو» و تانک های «تی- ۹۰ اس» و هلیکوپتر های تهاجمی، و سیستم موشکی را نشان می داد. مقامات آمریکایی تعجب زده و نگران، به صحبت های ساده لوحانه خود در مورد امکان همکاری با روسیه برای مبارزه با «داعش» ادامه دادند. در هفته گذشته، و با وجود شک و تردید در مورد اهداف روس ها، آمریکایی ها یک امتیاز خطرناک دیگر دادند، و اعلام کردند که با راه حل سیاسی روسیه، مبنی بر این که «اسد رئیس جمهور باقی می ماند اما تعهد می دهد که در آینده از حکومت کناره گیری کند» موافقت کردند.
داستان هنوز به پایان نرسیده است، زیرا مشخص شد که سرویس های اطلاعاتی روسیه، یک دفتر هم در قلب پایتخت عراق، در منطقه سبز و در ساختمان مقابل ساختمان وزارت دفاع، باز کرده اند!
آمریکایی ها، مانند کسی که خیانت همسر خود را کشف کرده باشد، شوکه شدند. آن ها دریافتند که روس ها وارد عراق نیز شده اند، نه فقط سوریه! دولت عراق برای توجیه خیانت خود به شریک آمریکایی اش، و اجازه دادن به روس ها برای فعالیت در مناطق تحت نفوذ استراتژیک آمریکا، اعتراف کرد که با دولت های ایران و روسیه توافق کرده است که داده های اطلاعاتی خود را درباره «داعش» به اشتراک بگذارند!
از یاد نبریم که کاخ سفید از دو سال پیش تکرار می کند که به سوریه اهمیت نمی دهد زیرا آن را بر خلاف عراق، دارای ارزش استراتژیک نمی بیند، و اهمیت دادن به سوریه، در پاسخ به موردی صرفا انسان دوستانه است. این نشان می دهد که دولت فعلی، از درسی که دولت جورج دبلیو بوش دیر یاد گرفت، عبرت نگرفته است، و آن این است که سوریه منبع اصلی خطر برای عراق است و سوریه پشت شکست آن قرار داشت. سوریه مکان تجمع مبارزان «القاعده»، یا به اصطلاح مقاومت عراق بود و به گذرگاهی تبدیل شد که بعد از سال ۲۰۰۴ از آن به عراق عبور کردند. آن سال ها ثابت کرد که نمی توان بدون بیمه کردن سوریه، بر عراق حکومت کرد. به همین دلیل است که ایرانی ها در آن جا مبارزه می کنند، زیرا می دانند که کسی که در دمشق حکومت می کند، می تواند بغداد را تهدید کند و یا از آن حمایت کند.
به نظر من، روس ها به سوی سوریه و سپس عراق حرکت نکردند تا زمانی که متحد آن ها، ایران، از جعبه خارج شد، یعنی پس از آن که توافق هسته ای به امضا رسید و تحریم های بین المللی علیه آن پایان یافت. به نظر می رسد که ایرانی ها موفق به فریب مذاکره کنندگان آمریکایی شدند، و آن ها را متقاعد کردند که توقف برنامه هسته ای شان، دستاوردی است که ارزش این همه امتیازات از سوی غرب را دارد که از آن جمله ، سکوت در مورد فعالیت های ایران و مداخله نظامی آن ها در عراق و سوریه است.
روس ها نیز تصمیم گرفتند فوراً به جلو پیش بروند، و حضور خود را در کشور بین النهرین محکم کنند. در حالی که برای ایران،و همچنین روسیه، اهمیتی ندارد و آن ها قصد ندارند که تراژدی انسانی مردم سوریه و عراق را حل و فصل کنند. زیرا تمامی تلاش های هر دو کشور، تحکیم قدرت اسد است، که تنها به جبهه ای برای رژیم ایران، و تکمیل تسلط کامل بر عراق تبدیل شده است.
مبارزه با داعش به یک مشکل برای غرب تبدیل شده است، و چتری است برای مشروعیت بخشیدن به نیروهای ایرانی و شبه نظامیان لبنانی، عراقی و افغانی برای حضور نظامی آن ها به بهانه همکاری با ائتلاف بین المللی، به رهبری ایالات متحده، برای مبارزه با تروریسمی که راه را برای تسلط بر این دو کشور مهم، در تنش ژئوپولیتیک در خاورمیانه هموار کرد.