در انتظار دور دوم تحریمهای امریکا علیه تهران که آثار ویرانگرتری خواهد داشت به خصوص بخش مربوط به توقف صادرات نفت و قطع یکباره معاملات بانکی بانکهای امریکایی و اروپایی با ایران، سریالی از دروغهای ایرانی بالا میزند. دروغهایی که از یک طرف به قصد تأثیربر افکار عمومی ایرانی و یکدست نشان دادن نظام آخوندی از داخل گفته میشود و از طرف دیگر برای ایجاد فضای عمومی درجهان به منظور حمایت از بقای توافق هستهای و توجیه سیاستهای ایران. در زمانی که انگشت اتهام برای حمایت از تروریسم بینالمللی و تأثیرمنفیاش بر امنیت و منطقه و جهان به سمت آنها گرفته شده است… چه انگیزههایی پشت این حرفها خوابیده؟
در حقیقت دو انگیزه میتوان دید: انگیزه اول که مربوط به سخنان ظهرشنبه گذشته حسن روحانی است که از تلویزیون پخش شد و مخاطبانش داخلی بودند. در این سخنان اشارهای بود مبنی براینکه ایالات متحده دایما درحال ارسال پیامهای خصوصی به وسیله واسطهها برای شروع گفتوگو بین دوکشور است.
آیا ممکن است ایرانیها دروغهای روحانی را قبول کنند؟ یا از خودشان میپرسند… چه عاملی موجب میشود واشنگتن، قدرت برتر و دارای دست بالا در نزاع با ایران، دست گدایی پیش آخوندها ببرد تا با او وارد گفتوگو و مذاکره شوند؟ انگار ایران است که به اعمال تحریمها برایالات متحده تهدید میکند و نه برعکس.
باند حاکمان در ایران درآستانه ورود به مرحله خطرناکی از بیماری هستند معروف به “انکار”. در این مرحله کار بیمار به جایی میرسد که بیماری را تکذیب میکند از راه نفی آن. این نفی البته فقط در مخیلهاش میگذرد و از واقعیت بدور است. از اینجا میتوان انگیزه اول و بعد دوم را هم فهمید. میفهمید چرا این همه پارازیت از مراکز وابسته به سپاه ارسال میشود؟ هدف خلق تصویری متفاوت از ایران و واقعیتی که مردم آن زندگی میکنند. خیلی سخت نیست سایتها و حسابها و صفحههای شبکههای اجتماعی فضای مجازی از جمله فیسبوک و تویتر را جستجوکرد و دید چه بخش عظیمی از آنها مخفیانه برای خلق تصویری متفاوت از ایران و برای تاثیر بر افکار عمومی دیگر کشورها فعالند. هدف واژگونه نشان دادن حقایق و ترویج ایدئولوژی و منافع نظام در تهران است.
چه چیزی روحانی و بقیه ارکان نظام ایرانی را در روزهای اخیر به انکار و فرار روبه جلو با چنین سرعتی وامیدارد؟
به نظرمیرسد اعلام این خبر در چند روز اخیر که دونالد ترامپ ریاست جلسهای درشورای امنیت درباره ایران را به عهده خواهد گرفت، مایه خشم ایرانیان شده است. این جلسه در حاشیه اجلاس عمومی سازمان ملل درماه کنونی برگزارمیشود. چرا که آنها خودشان را رودررو و بی پرده میبینند که از آنها خواسته میشود حساب و کتاب کاملی از رفتارشان برای به هم ریختن امنیت خلیج و خاورمیانه و جهان ارائه کنند.
بیشک جلسه به ریاست ترامپ، آخرین دایره طنابی خواهد بود که دورگردن نظام دگماتیک پیچانده میشود و آخرین روزنهای که درهای رحمت را به رویش خواهد بست، پیش از آنکه پتک نوامبر براقتصاد ایران فرود بیاید. پتکی که بدون تردید عامه مردم ایران آن را تاب نخواهند آورد و فاجعه و نه حادثه اینجاست.
میتوان به جلسه ترامپ به عنوان محاکمه بینالمللی نگاه کرد هرچند نمادین. برای همه کارهایی که نظام ایران دراین چهاردهه مرتکب شده. شاید به قول نماینده امریکا در سازمان ملل نیکی هیلی سخت بتوانی جایی را پیدا کنی که ایران درآن درگیرنباشد. اجازه بدهید به این قصیده بیتی ضمیمه کنیم؛ ایران مایه ناامنی روبه افزایش جهانی از طریق حمایت از تروریسم جهانی است و گروههای ترورش سراسراروپا را فراگرفتهاند. موشکهای بالستیکش تهدید کننده صلح جهانی است و حمایتش از گروهها و ملیشیایی همچون حوثی در یمن، به زیرپاگذاشتن مصوبات سازمان ملل کمک میکند.
دروغهای روحانی درباره تلاش بی وقفه امریکا و اصرار هرروزه امریکاییها برای مذاکره، دلیلش بی شک این است که جامعه جهانی عمق فاجعهبار تهدیدهای ایران را درک کرده و ایران نمیتواند پاسخی بدهد که مایه آرامش جهان از شرق تا غرب شود.
روح ایران در داخل تکه تکه شده است برای همین هم حقیقت امرآنجا گم میشود، معلوم نیست قدرت در دست کیست.
رهبرانقلاب ایران علی خامنهای به صراحت میگوید:” من نسبت به اجرای هرگونه مذاکره با امریکا هشدار میدهم” اما رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس حشمت الله فلاحت پیشه میگوید:” نباید مذاکره به امری حرام و ممنوع در روابط میان ایران و امریکا تبدیل شود”.
دیپلمات سابق مشهورامریکایی دنیس روس چندی پیش با عنوان “ایران وحشت میآفریند و مایل به عقد توافق است” از ولع ایران برای انجام مذاکرات مینویسد. این امر نشان میدهد آنها سعی میکنند باچنگ زدن به گذشته از هر توانی برای مذاکره استفاده کنند تا وضع بدتر از بد نشود.
نظام ایران هروقت فشارحقیقی را حس میکند، پاسخ تاریخی تغییر سلوک میآید. روس میافزاید رهبر سابق خمینی ادعا کرد تا شکست عراق جنگ را ادامه میدهد اما با این حال جنگ را در آگوست ۱۹۸۸ به پایان برد.
اختلاف بزرگ که بهتان در سخنان روحانی را به ما نشان میدهد به سال ۲۰۰۳ برمیگردد، وقتی ایالات متحده ارتش صدام را تار و مار کرد و آن زمان ایران ازترس اینکه مبادا نوبت بعدی اوست، واسطهها دست به کارشدند تا ایران به دولت بوش امتیازاتی بدهد از جمله دست کشیدن از برنامه هستهای و حمایت حزب الله و حماس.
بازیهای ایران در برابر فشارهای اروپا وامریکا چندان دوام نمیآورند. به طور منطقی شاهد تلاش ایران و تقلاهایش برای مذاکره و تن دادن خواهیم بود نه دراز شدن دست گدایی امریکا برای مذاکره که روحانی با فراغ بال از آن سخنها گفت.