
نمایشگاه کتاب تهران – عکس از نسیم آنلاین
در جریان نمایشگاه بین المللی کتاب در تهران با بسیاری از اهالی فرهنگ از جمله نویسندگان، شعرا، مترجمین، ناشران و روزنامه نگاران گفتگو کردم و باید گفت اغلب آنها درباره وضعیت کتاب و نشر در ایران ابراز ناامیدی می کردند.
بسیاری از آنها معتقد بودند، زمین سوخته ای که حاصل عملکرد دو وزیر ارشاد کابینه محمود احمدینژاد رییس جمهور سابق ایران است، نه تنها با گذشت هشت ماه بلکه با گذشت هشت سال نیز آباد نمیشود و عمق خرابیها به اندازهای است که در کوتاه مدت قابل بازسازی نیست، حتی برای بازگشت به شرایط پیش از سال هشتاد و چهار.
اگرچه تصمیم گیری برای حوزه های سیاستگذاری در بخشی از عرصهی کتاب و نشر در جایی بیرون از وزارت ارشاد یعنی در شورای عالی انقلاب فرهنگی و زیر نظر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی دیکته میشود، اما در عرصه اجرا هنوز هم تا حدودی دست وزارت ارشاد و مدیران بهارستان نشین برای تعدیل سیاستهای محافظه کارانه این نهاد باز است.
در واقع، اگرچه تعیین خط مشی و سیاستها با آن شورا است اما در دیوانسالاری اداری در ایران از قانون نوشته شده در کتاب تا آنچه که در عمل اتفاق میافتد فاصله بسیاری وجود دارد به گونهای که اگر مدیران دولتی ارشاد بخواهند و تصمیم بگیرند میتوانند با همین قوانین سختگیرانه و بسته نیز، اندکی از فشار سانسور امروزی بر سر ناشران بخش خصوصی را بکاهند.
در این میان تکلیف ناشران بخش دولتی و نهادهایی که زیر نظر رهبری اداره میشوند جدا است چرا که سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیه قم، صدا و سیمای جمهوری اسلامی و یک دو جین دیگر ناشر در نهادهای زیر نظر رهبری، برای انتشار کتاب از رانت دولتی بهره میبرند و همچنین جاپ کتابهایشان مستلزم بررسی پیش از انتشار نیست.
علی جنتی در هشت ماه گذشته تجربه زیادی کسب کرده است. او همانند روزهای نخست به دست گیری کلید فرهنگ، نا پخته و بیتجربه ظاهر نمیشود، و اینک میداند که از ‘حرف’ تا عمل در عرصه فرهنگ راه زیادی است.
از سوی دیگر، چینش مدیران در معاونت فرهنگی وزارت ارشاد که یکی از بخشهای تعیین کننده و حساس ارشاد است، چراغ امیدی را در دل اهل فرهنگ روشن نکرده است. انتخاب معاون فرهنگی و رییس اداره کتاب از خارج از دایره چهرههای فرهنگی اصلاح طلب یا معتدل، و گماردن مهرههایی از میان نیروهای نزدیک به محافظهکاران، عملا راه را بر شکل گیری هر امیدی برای حل فوری مشکلات این هشت سال در بخش کتاب بست.
سید عباس صالحی معاون فرهنگی وزارت فرهنگی و ارشاد اسلامی، و علی شجاعیصائین مدیر اداره کتاب به اعتقاد بسیاری از ناشران و دست اندرکاران عرصه نشر، کسانی نیستند که حتی در مقایسه با بیاثر ترین مدیران عطاءالله مهاجرانی و یا احمد مسجد جامعی، وزیران ارشد دوران محمد خاتمی، برش و تاثیرگذاری از خود نشان دهند.
در مجموع باید گفت، اگرچه امروز دیگر مانند دورههای پیش، سیر بررسی کتاب یک سال و بیشتر به درازا نمیکشد اما همچنان بسیاری “ممنوع”ها همچنان ممنوع هستند و بسیاری از محدودیتها همچنان به قوت خود باقی است.
جهانگیر هدایت برادر زاده صادق هدایت به عنوان مسئول نظارت بر چاپ آثار وی به من گفت: «آثار صادق هدایت همچنان در ایران ممنوع هستند و ما برای نشر مجموعه آثار این نویسنده به سراغ ناشری بیرون از ایران رفتیم. اگرچه آقای وزیر ارشاد اعلام کرده که صادق هدایت ممنوع نیست و برای دادن مجوز کتاب بررسی میشود و نام نویسنده تاثیری در دریافت مجوز ندارد، اما الان سالها است که هیچ کتابی از آثار صادق هدایت مجوز نشر نگرفته است. به تازگی ما شاهد صدور دو مجوز برای خیام صادق هدایت و فواید گیاهخواری او بودیم. ولی آثار داستانی همچنان مجوز نمیگیرند».
پوران فرخزاد، خواهر شاعره نامدار معاصر فروغ فرخزاد نیز از محدویت در انتشار مجموعه آثار و حتی پوسترهای تصویر این شاعر معاصر ایرانی خبر میدهد.
از دیگر سو، همچنان راه برای انتشار کتاب ‘کلنل’ محمود دولت آبادی به عنوان یکی از معروفترین آثار ادبیات معاصر ایران که در جهان نیز شناخته شده است و به زبانهای انگلیسی، آلمانی و حتی عربی نیز ترجمه شده هموار نیست.
امروز میتوانیم از الگویی صحبت کنیم که بر اساس تجربه هشت ماه گذشته آغاز به کار علی جنتی در وزارت ارشاد، دستور کار محافظهکاران پا بر جا است، شیوهای که تکرار همان روش به کار گرفته شده از سوی آنان و جریان فکریشان در مقابل دو دولت اصلاح طلب محمد خاتمی است.
محافظهکاران و به طور کلی جریانهای مخالف آزاد سازی در عرصهی فرهنگ، هر زمان که دولت را به دست میگیرد با شدت بخشیدن به برخوردهای دولتی و استفاده از رانتهای دولتی، عرصه را برای فعالیت ناشران و اهالی مستقل فرهنگ تنگ میکنند، هر زمان نیز که دولت را وامیگذارند از طریق اهرمهای فشار خود یعنی قوه قضائیه، سازمان بازرسی کل کشور، شورای عالی انقلاب فرهنگ ، تریبونهای نماز جمعه و رسانههای وابسته، به وارد آوردن فشار به عرصهی فرهنگ میپردازند.
وقتی زمزمه احتمال دریافت مجوز برای رمان محمود دولت آبادی شنیده میشود، به سرعت معاون فرهنگی سپاه به میدان میآید، یک سخنرانی تند میکند، خبرگزاری فارس و تسنیم هم آن را پوشش میدهند و اگر لازم باشد خطیب نماز جمعه را نیز تهییج میکنند که درباره آن سخن بگوید.
این الگو و شیوهای است که محافظه کاران مدام میآزمایند و اهالی فرهنگ نیز مدام آنرا تجربه میکنند.
به جز این البته، با نگاه به یکی از آخرین تصمیمها در رابطه با انتصاب اعضای شورای نظارت بر چاپ کتاب، حضور چهرههای محافظه کار و به شدت بسته در ترکیب این شورا که وزن بسیار سنگینی در تصمیم گیریها خواهند داشت، میبینیم که دولت برای انجام تغییرات در این عرصه چندان قدرت عملی ندارد یا اگر دست کم فعلا تصمیمی مبنی بر اعمال قدرت خود نگرفته است.
در نتیجهگیری از این بحث اعتقاد دارم که اگرچه گفتمان مدیران جدید ارشاد با هشت سال پست سر تفاوت زیادی دارد اما مدیران جدید همچنان از توان لازم برای اعمال سلایق خود برخوردار نیستند و حداقل در چهار سال پیش رو نباید انتظار تغییر چندانی در عرصهی کتاب و نشر را داشت.
بازگشت به شرایط سال هشتاد و چهار شاید رویایی بیش نباشد. هنگامی که محمدحسین صفارهرندی معاون فرهنگی امروز سپاه، در سال هشتاد و چهار وزیر ارشاد شد تعداد عاوین کتابهای منتشره در سال – بر اساس آمار اعلام شده از سوی موسسهی خانه کتاب ایران – شصت هزار عنوان در سال بود، و در پایان دولت احمدینژاد به پایینترین رقم در ده سال گذشته سقوط کرد.
روشن است که وقتی ناشر و نویسنده از زمین سوخته فرهنگی صحبت میکنند از چه صحبت میکنند!