بسیار عجیب است، وقتی یک سازمان تروریستی ایدئولوژی افراط گرایی خود را وامدار سازمانی چون القاعده بوده و مسئول خونریز یهای بسیار شده، اما سازمان تروریستی القاعده از انجام خشونت ها و بی رحمی های این سازمان به قدری شرمنده شده که آن را تقبیح می داند و خود را از اقدامات آن مبرا می کند. سازمان تروریستی مورد بحث دولت اسلامی عراق و شام ( داعش) است که ظهور ناگهانیش در منطقه همچنان اسرارآمیز باقی مانده است. در حقیقت دو گروه اسلام گرا درگیر مبارزه ای برای تسلط در عرصه تروریسم شده اند و هرکدام تلاش می کند تا ثابت کند که می تواند بر دیگری در تعداد سرهایی که از بدن انسان ها جدا می کنند، برتری پیدا کند.
رهبران القاعده به نسل سالخورده تر تعلق دارند و تلاش می کنند، هر از گاهی با انجام یک عملیات حضور خود را همچنان در صحنه حفظ کنند. شخصیت های اصلی داعش متعلق به نسل جوانتر هستند که از مکتب القاعده فارغ التحصیل شده اند، ایدئولوژی تروریستی خود را در جهت خشن تر و وحشتناکتری رشد داده و ذهنیتی رادیکالتر دارند، آنها با چیزی کمتر از قطع سر و نابودی کسانی که دارای اندیشه های مخالف دارند، راضی نمی شوند. سربازان منتسب به داعش از شیوه کارتل مواد مخدر آمریکای لاتین بهره گرفته اند.
هیچ کس انتظار نداشت که گروهی رادیکال تر از القاعده در صحنه ظاهر شود و بعد مشخص شود که این ایدئولوژی در رابطه با روش های خونینی که استفاده می کند، هیچ محدودیت ندارد. در غیر این صورت چگونه می توان تصاویری را که نشان می دهد یک افراط گرای تبعه استرالیا سر قطع شده یک انسان را به دست فرزند هفت ساله خود می دهد، توصیف کرد؟ تصاویر این مرد موجب ایجاد خشم در جامعه استرالیا شد و سطح بی سابقه از انحطاط اخلاقی را نشان داد. در حقیقت این رویداد باعث شد این سوال را مطرح کنیم که چگونه چنین ایدئولوژی پستی از سوی عده ای حمایت و توجیه می شود.
اگر به تاریخ افراط گرایی و سازمان های تروریستی از تمام اقشار رجوع کنیم، درمی یابیم که اگر چه این ایدولوژی از ابتدا ریشه کن شده، اما با گذشت زمان نسخه ای افراط گرایانه تر از آن تولید می شود. آنهایی که به این روند تعلق دارند با یکدیگر رقابت می کنند، گویی که می خواهند ثابت کنند افراط گراتر از اسلاف و رقبای خود هستند. این همان شرایطی است که امروز در رابطه با القاعده و داعش وجود دارد.
این دو سازمان از خلا به وجود نیامده اند. روندهای فکری وسیعتری وجود داشت که زمینه پرورش و ظهور افرادی موسوم به جهادگرایان را فراهم کرد. برای مثال ایدئولوژی اخوان المسلمین زمینه پرورش سازمان هایی چون جماعت اسلامی و جهاد اسلامی را فراهم کرد که بعدها جهاد اسلامی با اسامه بن لادن در افغانستان ائتلاف تشکیل داد. افغانستان اولین مکتب جهادگرایان محسوب می شود. در حقیقت افغانستان چیزی بیش از ابزار در درگیری بین المللی بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق نبود. وقتی که جنگ تمام شد، تروریست ها هواپیماها را ربوده و منفجر کردند و در راستای ترساندن جوامع خود تلاش کردند. اما، محاصره بین المللی که علیه آنها اعمال شد، آنها را در معرض خطر قرار داد.
اکنون در پی ایجاد تغییراتی، تهدید این گروه های رادیکال جدی تر شده است. آنها از خلائی که به دنبال طوفان سیاسی منطقه در سال ۲۰۱۱ ایجاد شده و بی ثباتی که در پی آن آمده سوء استفاده کرده اند. آنها در شکلی جدید به منطقه آمده اند و بین عراق و سوریه پخش شده اند. این افراد همچنین در مناطقی از لیبی و شمال آفریقا ظاهر شده اند که فقدان اقتدار دولت احساس می شود و سرانجام به یک واقعیت تبدیل شده، گسترش و اسکان یافتند. به رغم نام های متفاوت، همه این گروه ها دارای ایدئولوژی و شیوه های داعش هستند.
صرف نظر از پرسش های مشروعی درباره شیوه ظهور این گروه ها، منابع مالی و نظامی که در اختیار دارند و موفقیت آنها در توسعه نفوذشان به شیوه ای غیرقابل انتظار موجب می شود که هر ناظر منطقی، به این نتیجه برسد که این افراد تنها پدیده موقتی هستند که از خلا سیاسی و ضعف منطقه و رهبران سیاسی آن استفاده کرده اند. به سختی می توان تصور کرد که این گروه ها برای مدت زیادی دوام بیاورند و بتوانند موقعیت امروزشان را حفظ کنند. مردم نمی توانند آنها را تحمل کنند و دنیا هم نمی تواند با تهدید ترور همزیستی داشته باشد، موضوعی که امروز کاملا روشن و ساده بیان شده است.
این پدیده به رغم ماهیت خشن و خونین خود، ارائه کننده فرصتی برای ریشه کن کردن ایدئولوژی بیمار تروریسم یک بار برای همیشه است. یکی از دلایل رشد این ایدئولوژی در دهه گذشته مانور برخی از بازیکنانی بوده است که این اقدامات رادیکال را صرفا برای اهداف سیاسی توجیه کرده اند، آنهم زمانی که هیچ عاملی نمی تواند بمباران، کشتن بیگناهان، قطع سر و قطع اعضای بدن را توجیه کند، حتی اگر عاملان چنین اقداماتی در مقابل نیروهای اشغالگر مقاومت کنند. حتی جنگ نیز دارای قوانین خاص خود است.