طولانی شدن بحران افغانستان بسیاری ها را خسته و ناامید کرده است. نیروهای خارجی قرار است تا پایان سال جاری میلادی افغانستان را ترک کنند، اما هنوز چشم انداز صلح روشن نیست.
در فضای عدم ابتکار و بی ثمری جنگ بود که برهان الدین ربانی رئیس جمهور سابق افغانستان پیشنهاد گفتگوهای صلح با شورشیان مسلح را ارائه کرد. او خود مسئول “شورای عالی صلح” شد و کار گفتگو با طالبان و گروههای ناراضی را آغاز کرد اما هنوز زمان زیادی نگذشته بود که یک مهاجم انتحاری در پوشش قاصد صلح او را ترور کرد. برای مردم افغانستان ربانی یک شهید است، شهید راه صلح.
در کابل با فرزند او “صلاح الدین ربانی” دیدار و در زمینه روند صلح در افغانستان گفتگو کردم.
صلاح الدین ربانی که تحصیل کرده دانشگاههای بریتانیا و آمریکاست، چندماهی پس از کشته شدن پدر، جایگزین او در رهبری شورای عالی صلح شد. او می گوید که هیچ کس به اندازه خود او نمی داند راهی که برگزیده تا چه انداز خطر دارد.
شرق پارسی: پدر شما قبلا سمتی را داشت که امروز شما دارید. پدر شما بیشترین هزینه قابل پرداخت را داد و در این راه جان خود را از دست داد. چطور پس از این حادثه پذیرفتید که این سمت را بر عهده بگیرید.
صلاح الدین ربانی: شکی نیست که هدف اصلی استاد شهید – برهان الدین ربانی – برای پذیرفتن ریاست “شورای عالی صلح” این بود که باید در افغانستان صلح و امنیت بیاید و ایشان هم آماده پذیرفتن هر گونه هزینه ای شدند. ایشان این دغدغه را داشتند که چرا بخشی از افغانستان باید هر روز شاهد انتحار و انفجار و جنگ باشد، اینگونه بود که پذیرفتند تا چنین سمتی را برعهده بگیرند، پس از شهادت استاد و پیشنهادی که از سوی رئیس جمهوری صورت گرفت و پس ازانجام مشورت این مسئولیت را برعهده گرفتم، البته شما می دانید که این یک امتیاز نیست یک مسئولیت است و وظیفه خطرناکی است و شاید هیچ کس به اندازه من متوجه این خطر نباشد اما چون ادامه راه استاد شهید بود و عقیده دارم که این یک راه خیر است و همچنین مسئولیت ملی در خصوص امنیت و صلح در کشور خود داریم چنین سمتی را بر عهده گرفتم.
شورای صلح قرار است دقیقا صلح را میان چه کسانی برقرار کند؟
ما کوشش داریم که صلح را میان مخالفان مسلح، طالبان، گروههایی مثل حزب اسلامی با دولت برقرار کنیم. ما معتقدیم که مشکل افغانستان راه حل نظامی ندارد، اگر داشت در همان سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ باید این مشکلات به پایان می رسید زیرا ارتش به اندازه کافی قدرت داشت، ناتو و نیروهای آمریکایی نیز در کشور بودند اما صلح برقرار نشد. اما استاد شهید یکی از اولین کسانی بود که از سال ۲۰۰۶ موضوع صلح با مخالفین مسلح را طرح کرد، موضوعی که در آن زمان طرح و بیان آن چندان ساده نبود اما در ادامه بقیه نیز پذیرفتند.
پس این شورا نهادی میان دولت و شورشیان مخالف است؟
بله این شورا از طرف لویی جرگه و مردم افغانستان این ماموریت را گرفته است. البته شورای عالی صلح یک نهاد دولتی محسوب نمی شود، یک نهاد ملی است. نهادی میان دولت و مخالفین.
پس دولت و لویی جرگه نهاد شما را پذیرفته و حمایت می کنند، این یعنی یک طرف مناقشه، اما آیا طالبان به عنوان طرف دیگر این مناقشه، چنین اعتمادی و نقشی را برای این شورا قائل است؟
خب طالبان هم همه یک شکل و یکدست نیستند. برخی از آنها اساسا مشروعیتی برای دولت قائل نیستند، بعضی ها هم نظرات متفاوتی دارند. در رابطه با شورا هم نگاه های خاص خود را دارند اما همه آنها نیز شورا را رد نمی کنند. ما با برخی از اعضای شورای رهبری طالبان تماس داریم، با افراد و گروههایی که خواستار صلح باشند.
مخالفین گفتگو و صلح هم خوشبختانه هر روز کمتر می شوند. همین انتخاباتی که دیروز برگزار شد نشان می دهد که مردم می خواهند به سوی جلو حرکت کنند و نمی خواهند که عقب گرد کنند. من انتخابات روز گذشته ریاست جمهوری را یک پیروزی برای مردم می دانم، رفراندومی که نشان می دهد مردم می خواهند به سمت جلو حرکت کنند.
این گروههایی که اشاره کردید که خواهان صلح هستند، آیا گروههای سیاسی هستند یا شامل گروههایی که شاخه های نظامی دارند هم می شوند؟
نه، گروههای مختلفی هستند. مخالفین شامل سه گروه اصلی ، حزب اسلامی ، گروه حقانی و طالبان است که شورای کویته نیز گفته می شود. شورای کویته هم شاخه نظامی دارد و هم شاخه سیاسی. در میان شورای رهبری و سیاسی شورای کویته افراد زیادی هستند که خواهان صلح هستند. حتی بر اساس خبرهایی که اخیرا به ما رسیده است برخی فرماندهان شاخه نظامی آنها نیز خواهان صلح هستند.
شما خود مستقیما در این گفتگوها شرکت داشتید؟
شخصا تاکنون در این نشست ها حضور نداشتم اما اعضای شورای عالی صلح در چندین کشور نشست ها و گفتگوهایی با گروه های طالبان داشتند. در ژاپن ، نروژ و همین اواخر در دبی نشست هایی برگزار شد.
مهم ترین درخواست گروههای شورشی و مخالف که در مذاکرات صلح شرکت می کنند چیست؟ خواستار تقسیم قدرت هستند یا موارد دیگری را پیگیری می کنند؟
یکی از مهمترین انگیزه های ادامه مبارزات این گروهها حضور نیروهای های خارجی در افغانستان بود که خب با پایان سال ۲۰۱۴ و سپردن وظایف به ارتش افغانستان، طالبان دیگر آن انگیزه و دلیل را ندارند که افراد پائین دست را تشویق کنند تا با نیروهای افغانستانی جنگ کنند زیرا تا دیروز می توانستند برخی از نیروها و سربازها را متقاعد به جنگ با نیروهای خارجی کنند اما وقتی این نیروهای خارجی نباشد توجیه و متقاعد کردن افراد پایین دستی برای انجام عملیات علیه ارتش کاری بسیار دشوار خواهد بود.
پس یکی از دلایل مخالفت انها حضور نیروهای خارجی در کشور و دیگری هم حقوق زنان است. اما ما برای گفتگو و مذاکره برای خود یک سری خطوط قرمز داریم و نمی خواهیم که در خصوص دستاوردهای چند سال اخیر افغانستان مذاکره و تفاهم کنیم.
آنها هم خطوط قرمزی دارند؟
یکی از صحبت های آنها این بود که دولت افغانستان یک حکومت دست نشانده است و اختیاری از خود ندارد و نمی تواند اتباع افغانستان را از دست خارجی ها رها کند. برای همین و برای اعتماد سازی در چندین مرحله تلاش کردیم تا برخی از زندانیان در پاکستان را آزاد کنیم. یعنی با حکومت پاکستان وارد گفتگو شدیم تا برخی از افراد زندانی عضو طالبان آزاد شوند یا اینکه رفع ممنوعیت سفر برخی از آنها را درخواست کردیم و تلاش کردیم تا نام برخی از افراد آنها هم از لیست سیاه سازمان ملل خارج شود.
پس شما موافق آزادی اعضای طالبان هستید که اخیرا و به دستور رئیس جمهور کرزی آزاد شدند؟
نه ، اشتباه نشود، زندانیانی که در بگرام بودند ربطی به شواری صلح ندارند و ما در آن دخیل نبودیم. ما طرفدار رهایی آن عده از طالبان هستیم که طرفدار صلح و مذاکره هستند، کسانی که در زندان های پاکستان هستند. از جمله از پاکستان خواستیم ملا ترابی، ملا برادر، ملا جهانگیر و ملا انور الحق مجاهد را آزاد کنند. شکی نیست که در میان این چهار نفر هنوز ملا برادر آزاد نشده است که ما اعتقاد داریم که آزادی ملا برادر می تواند به پروسه صلح کمک کند. اما دولت پاکستان برای آزادی او بهانه جویی می کند.
از پاکستان نام بردید هم در سخنان شما و هم سخنان رئیس جمهور کرزی پاکستان به عنوان مامن و حامی گروههای شورشی نام برده شده است.
بله، در بحث صلح در افغانستان ، پاکستان نقش اساسی دارد. بدون کمک و همکاری صادقانه پاکستان اوردن صلح و ثبات در افغانستان مشکل است. در این شکی نیست که تمام کسانی که در افغانستان دست به انتحار و انفجار می زنند در پاکستان مغزشویی می شوند و به افغانستان ارسال می شوند. بعد از روی کار آمدن حکومت نواز شریف یکسری خوشبینی ها پیدا شده بود و اشاراتی از پاکستان دریافت کردیم که ما را امیدوار می کرد، حتی از احتمال آزادی ملابرادر خبرهایی شنیدیم، اما خب در ادامه اتفاق خاصی نیفتاد. اکنون امیدواریم پس از انتخابات در افغانستان، پاکستان نقشی سازنده برای آوردن صلح در افغانستان بازی کند.
پاکستان دقیقا از افغانستان چه چیزی می خواهد؟ اسلام آباد در ازای عدم حمایت از گروههای افراطی و طالبان چه امتیازی از دولت کابل می خواهد؟
خوب است که این سوال از پاکستانی ها پرسیده شود، اما چیزی که معمولا بیان می کنند نگرانی از حضور هند در افغانستان است. پاکستان نگران است که حضور هند بر ضد منافع پاکستان شود و یا اینکه هند دستی در حوادث و خرابکاری های درون پاکستان داشته باشد. اما حرف ما به پاکستان این است که نمی خواهیم و اجازه نمی دهیم خاک افغانستان به سرزمینی علیه کشور دیگری تبدیل شود. ما به عنوان کشوری مستقل و آزاد خود انتخاب می کنیم که با کشوری رابطه برقرار کنیم یا خیر. ما معتقدیم که پیشرفت های سیاسی و اقتصادی در همکاری های منطقه ای است.
البته اینها وظائف و کار دولت افغانستان است اما تا آنجایی که به ما ربط پیدا می کند در این زمینه هم تلاشهایی را انجام داده ایم. به جز هند، موضوعات دیگری هم در این میان هست. مثل اختلافات مرزی میان افغانستان و پاکستان. اما معتقدیم که می شود روابط مناسب هم داشت، مثلا ایران و امارات بر سر جزایر مشکلات دارند اما روابط خوب اقتصادی و همکاری با یکدیگر دارند. چرا کابل و اسلام آباد نتوانند به یک همکاری روی بیاورند. پاکستان باید افغانستان را به عنوان کشوری آزاد و مستقل ببیند. ما می خواهیم روابط خوبی با پاکستان داشته باشیم ما یک آمر و دستور دهنده نمی خواهیم.
شما حامی راه اندازی یک دفتر برای طالبان هستنید؟ مثل دفتری که در قطر راه افتاد و سر و صدای زیادی هم بر پا کرد.
افغانستان طرفدار یک دفتر برای انجام مذاکرات با طالبان است. اما نه به عنوان نمایندگی سیاسی طالبان. ما حتی تضمین هایی را از کشورهای بزرگ جهان از جمله آمریکا گرفتیم که راه اندازی یک دفتر تنها با هدف مکانی برای گفتگوهای صلح باشد و نه به عنوان یک سفارت یا دفتر سیاسی برای امارت اسلامی افغانستان، اما متاسفانه اتفاقی که در قطر رخ داد، خلاف موارد تعهد شده بود. روز اول هم پرچم طالبان از یک سو و پرچم قطر از سوی دیگری برافراشته شد و معاون وزیر خارجه قطر هم در مراسم افتتاحیه دفتر شرکت کرد، اینها خلاف تعهدات بود.
حال که صحبت از نقش کشورهای خارجی شد، گاه و بیگاه خبر می رسد که ایران نیز همچون پاکستان در نا آرامی های افغانستان دست دارد. آیا ایران دارای چنین نقش غیر سازنده ای در افغانستان است؟
ایران همواره گفته است که از یک پروسه صلح که به رهبری افغانها باشد حمایت می کند، چندی پیش برای کنفرانس اسلامی در تهران بودم و دیداری با آقای ظریف داشتم و بار دیگر آقای ظریف بر این موضوع پافشاری کرد که ایران آماده است هر نوع کمکی برای برقراری صلح و امنیت در افغانستان انجام دهد، ما نیز از این موضع ایران استقبال می کنیم. تا الان هم موردی ندیدیم که ایران مانع روند صلح باشد، همیشه کمک کرده.
پس شما نقش ایران را سازنده می دانید؟
نه تنها سازنده بلکه کمک کننده هم بوده و آماده همکاری هم بوده.
فکر می کنید شورای شما تاکنون موفق بوده است؟
ببینید شاید شما بگویید اکنون سه و نیم سال، چهار سال از راه اندازی شورای صلح در افغانستان می گذرد اما جنگ همچنان ادامه دارد. اما جنگ و صلح در افغانستان ابعاد بین المللی دارد، دست های خارجی و نهادهایی هستند که در این جا مداخله می کنند وموضوع تنها به افغان ها بر نمی گردد. پیشتر هم گفتم که مامن هایی که افرادی را مغزشویی می کنند و انتحاری ها را می فرستند در مرزهای افغانستان نیست. اما نفس موافقت همه افغانستانی ها بر سر اینکه مشکل افغانستان نظامی نیست واین مشکل راه کار سیاسی دارد، این خود مسئله بزرگی است.
همچنین تشویق همه اقشار جامعه ، جامعه مدنی، زنان و جوانان، علما که خب نقش اساسی و مهمی دارند، جهت پیشبرد صلح دارند بسیار مهم است. ما حتی امیدواریم بتوانیم یک کنفرانس بزرگ علما با حمایت سازمان همکاری های اسلامی در افغانستان یا یک کشور دیگر اسلامی برگزار کنیم تا برای مشکل افغانستان راه حلی پیدا کنیم و علما را برای صلح در افغانستان به کمک بگیریم.
با این سابقه ای که عنوان کردید، دورنمای صلح را چگونه ارزیابی می کنید؟
امیدوارم که با آمدن دولت جدید و انجام برخی اصلاحات، پروسه صلح را تسریع کنیم و پیشرفت های بیشتری را شاهد باشیم. انشاء الله این اتفاق خواهد افتاد و همین انتخاباتی که گذشت، نشان دهنده موارد زیادی بود؛ اینکه مردم رای منفی به کسانی دادند که جان مردم را به گروگان گرفته اند.
ما آماده مذاکره و گفتگو هستیم و امیدواریم مخالفین مسلح هم این فکر را از ذهن خود دور کنند که می توانند با انتحار و جنگ، قدرت را در دست بگیرند.
اگر گزینه مذاکرات صلح موفق نبود، شما موافق هستید که گزینه برخورد نظامی در پیش گرفته شود؟
من فکر می کنم که تا کنون برخی سیاست های ما به نوعی ملتمسانه و همراه با تضرع بوده است و می خواستیم با این شیوه آنها را به مذاکره ترغیب کنیم. گرچه باید تاکید ما بر مذاکره باشد اما باید این نحوه تعامل تغییر کند که رفتار ما اینگونه تعبیر نشود که از سر ضعف می خواهیم صلح کنیم. یکی از اصلاحاتی که پیشتر اشاره کردم و امیدوارم که در دولت جدید مورد نظر قرار بگیرد همین تغییر استراتژی و نحوه تعامل با طالبان و رویکرد صلح است.