«یک اقدام جنگی»… فرانسوا اولاند رئیس جمهور فرانسه حملات تروریستی که دو روز پیش کشورش را هدف قرار داد را این گونه توصیف کرد. قطعاً این توصیف چندان دور از حقیقت نیست، البته نه تنها به این دلیل که تعداد کشته شدگان در تاریخ عملیات تروریستی در جمهوری فرانسه بی سابقه بود، بلکه به علت ترس و وحشتی است که تروریست ها در محافل جامعه فرانسه و همچنین دیگر نقاط جهان به جای گذاشتند، با این عنوان که هر شهروندی در هر نقطه از پنج قاره، هدف بالقوه ای برای تروریسم است. شاید تنها خبر مثبت در این حملات، این بود که تمامی کسانی که این حادثه را پیگیری می کردند، دانستند که چه کسی این عملیات را انجام داد، حتی پیش از آن که به طور رسمی از سوی سازمان داعش اعلام شود. امروزه دشمن اول جهان، سازمان های تروریستی هستند که «داعش» و «القاعده» آن ها را رهبری می کنند و همگی دارای همان ایدئولوژی افراط گرایی هستند، اما جنگ علیه آن ها از یک کشور به کشور دیگر تفاوت دارد.
با شوکی که دو شب پیش به سراسر جهان وارد شد، و با سیل خبرهای بد از پاریس، گمان نمی کنم که کسی تصور چنین حملات خونینی را در این جا و آن جا نداشت. مجله ای را در پاریس هدف قرار می دهد که کسی آن را نمی خواند، و سپس به انفجار مسجدی در عربستان سعودی اقدام می کند، و پس از آن به ترکیه و مصر و یا استرالیا منتقل می شود. بنابراین تمام کشورهای جهان تبدیل به یک هدف برای سازمان های تروریستی شدند. به استثنای ایران که سازمان «داعش» به آن نزدیک نمی شود، همان گونه که پیش از این هم «القاعده» به آن نزدیک نشد. به طور یقین در حال حاضر وقت آن نیست تا کسانی که در مبارزه با تروریسم سهل انگاری کردند و یا آن را مورد بهره برداری سیاسی و اطلاعاتی قرار دادند، و یا گمان کردند که آتش سوزی ها به دور از آن ها شعله ور شده و خاموش می شوند، را مورد سرزنش قرار داد. با این حال تروریست ها به طور صریح و روشن اعلام می کنند که جنایت های آن ها هیچ سقفی ندارد، همانند کسانی که سیاست خود را بر این معادله ترسیم کردند که عرصه تروریسم به مناطق پرتنش، مانند عراق و سوریه محدود خواهد ماند. اما می بینیم که سرزمین فرانسه مجدداً قربانی دیگری از فقدان اراده قاطع بین المللی می شود که جنگ با تروریسم را یک هدف استراتژیک واقعی قرار نداد، و تنها به توصیه ها و سخن رانی های بلند آوایی که در عرصه واقعی منعکس نمی شوند اکتفا کرد و یا به طور مثال مانند بزرگ ترین کشور جهان که تصمیم گرفت برای مبارزه با خطرناک ترین سازمان تروریستی در جهان تنها دهها کارشناس ارسال کند!
شاید در این جا ضرورت داشته باشد که به بدترین چیز، یعنی همزیستی جهان با تفکر خبیث تروریست ها، اعتراف کرد، آن هم تا زمانی که تروریست ها هنوز هم آزادانه تنفس می کنند. زیرا شهروندی که در لندن از قطار استفاده می کند، نمی تواند با وجود این احتمال که ممکن است حادثه ای تروریستی رخ دهد، از استفاده کردن از قطار دست بکشد. همان گونه که حرکت پروازها در فرودگاه های نیویورک، هر چند هم این احتمال افزایش یابد که در معرض خرابکاری قرار گیرند، متوقف نمی شود. متأسفانه بی گناهان این بها را پرداخت می کنند، آن هم به علت این که اولا برخی ساستمداران ارشد هشدار خطر تروریسم را جدی نگرفتند، ثانیاً هنگامی که خطر واقعی تروریست ها بر علیه بشریت روشن شد، پرونده تروریسم به روش انتخابی بسیار بدی مورد استفاده قرار گرفت. به طوری که برخی از سازمان های حقوق بشر، تحت حمایت سازمان های بین المللی و کشورهای قدرتمند، با دوگانگی با این مسئله برخورد می کنند و تروریسم و حقوق بشر را با هم اشتباه می گیرند. تروریستی که در فرانسه بمب گذاری کرد و یا اقدام به تحریک کرد، به هیچ عنوان با فارس آل شویل، تروریست القاعده، و یا نمر النمر، تروریست العوامیه تفاوتی ندارد، همگی آن ها همان کار را کردند، و همگی آن ها، بر اساس قوانین هر کشوری، سزاوار یک پایان هستند، نه بر اساس آن چه این سازمان ها می بینند و به آن معتقدند.
روز گذشته یک هواپیمای عازم فرانسه، پس از دریافت تهدید از طریق «توییتر»، مجبور به فرود اضطراری در آمستردام شد. چه این تهدید درست باشد یا درست نباشد، در نهایت شاید کسی نخواهد توانست بفهمد که چه کسی این تهدید را کرد و باعث سر در گمی جهان شد. با این حال تروریست ها به سوء استفاده از بهترین وسیله ای که آن ها را گرد هم جمع می کند و آن ها را متحد می کند و پیام های آن ها را می رساند ادامه خواهند داد، آن هم بدون هر گونه مداخله کیفی که از سوء استفاده زشت آن ها از یک رسانه خوب ارتباط جمعی جلوگیری کند.
آیا بعد از این همه سهل انگاری، هنوز هم شکی باقی مانده است که جهان در جنگ علیه تروریسم جدی به نظر نرسد؟!