ایران در یک نگاه
سیاست ایرانی و میراث انقلاب
سه دهه پس از اینکه آیت آلله خمینی انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند، خیابان های ایران کماکان صحنه منازعات سیاسی می باشند. با این حال، بر خلاف انقلاب سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷)، احساسات عمومی هم اینک بیش از اینکه حامی و پشتیبان ماهیت اسلامی انقلاب باشند، به مقابله با آن برخاسته اند. بسیاری از تحلیل گران از انقلاب سبز سال گذشته به عنوان پایان جمهوری اسلامی یاد کرده بودند. خروش خشم عمومی متعاقب دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دست کم مشروعیت رژیم آیه الله خامنه ای را زیر سوال برده است.
انقلاب ۱۹۷۹ در ایران تنها انقلاب مردمی در منطقه می باشد. در سال های منتهی به انقلاب، رژیم کم طرفدار و بی رحم شاهنشاهی اعتبار و محبوبیت خود را در میان طیف وسیعی از جامعه از دست داده بود. دانشجویان، محافظه کاران مذهبی و حتی قشر متوسط جامعه از سیاست های شاه به تنگ آمده بودند.
سنت پیروی از شاه که طبق آن طبقه روحانیت از دخالت در مسائل سیاسی باز داشته شده بودند، از میان برداشته شد. علی شریعتی و روح الله خمینی از جمله افرادی بودند که مستقیما از رژیم شاه انتقاد می کردند و به انتشار اسلام به عنوان یک ایدئولوژی جایگزین روی آوردند.
پایتخت : | تهران |
نوع حکومت: | جمهوری اسلامی |
رییس جمهور: | محمود احمدینژاد |
انتقادات پیوسته و تند و تیز خمینی در نهایت سبب تبعید ۱۴ ساله او از ایران شد. با نزدیک شدن به اواخر دهه ۷۰ اعتراضات به خیابان ها کشیده شد، شاه به مصر فرار کرد و خمینی جهت رهبری توده های معترض از عراق به ایران بازگشت.
خمینی و طرفدارانش به سرعت وارد عمل شده و در خلا قدرت حاصل از فرار شاه کشور را در دست گرفتند. آنها دولت موجود را فاقد مشروعیت قانونی اعلام کرده و یک دولت موقت جایگزین بر اساس قوانین اسلامی پیشنهاد دادند. در نتیجه این انقلاب یک نظام سیاسی بسیار پیچیده شکل گرفت که در بردارنده عناصر حکومت اسلامی و اصول دموکراسی بود.
این نظام از دو رکن تشکیل شده است: یک رهبری روحانی غیر انتخابی و یک دولت انتخابی مردمی. تا اواخر دهه ۱۹۹۰، هر دو رکن در اختیار جناح راست (محافظه کار) بود. این وضعیت به خامنه ای و هوادارانش کمک کرد خواست دیرینه پیش از انقلاب خود که طبق آن اسلام نقش غالبی در جامعه ایران بازی کند را تثبیت کنند.
در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل دهه ۲۰۰۰، سیاستمداران ایرانی تا اندازه ای به رقابت با یکدیگر روی آوردند. اصلاح طلبان گوی سبقت را در مجلس از محافظه کاران ربودند و حتی در انتخابات ریاست جمهوری نیز به پیروزی رسیدند.
این اتفاق در سال ۱۹۹۷ رخ داد و طی آن محمد خاتمی اصلاح طلب با رای ۷۰ درصدی مردم به ریاست جمهوری برگزیده شد. پیروزی قاطع اصلاح طلبان در انتخابات مجلس انتظارات مردمی را افزایش داد چراکه بر این عقیده بودند ایران وارد دوره ای از تغییرات سیاسی و اجتماعی شده است.
با این حال، محافظه کاران با در دست داشتن نهادهای سیاسی غیر انتخابی و مذهبی از آنها برای ممانعت از بیش از ۹۰ درصد قوانین به تصویب رسیده در مجلس حائز اکثریت اصلاح طلب استفاده کردند. بن بست سیاسی حاصله بسیاری از ایرانیان را نسبت به روندهای سیاسی ناامید ساخت.
رویای نشاط و سرزندگی سیاسی در سال ۲۰۰۴ و پس از آنکه جناح راست افراطی مجددا کنترل مجلس را به دست گرفت، بر باد رفت. و در سال ۲۰۰۵، با پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری قدرت نسخه اصلاح طلبان به طور کامل پیچیده شد. طی پنج سال گذشته هر دو دسته نهادهای انتخابی و غیرانتخابی در کنترل جناح محافظه کار بوده است.
سالی پر از اغتشاشات در تهران
رئیس جمهور محافظه کار ایران محمود احمدی نژاد در ژوئن ۲۰۰۹ مجددا به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد تا یک دوره چهار ساله دیگر کرسی ریاست جمهوری را در میان اتهامات گسترده مبنی بر تقلب در انتخابات بر عهده گیرد. رهبر معظم انقلاب علی خامنه ای نتایج انتخاباتی که در آن ۴۰ میلیون رای دهنده شرکت داشتند را تنها چند ساعت پس از پایان رای گیری اعلام کرد. به این ترتیب احمدی نژاد در انتخاباتی که اعتراضات زیادی به آن وارد بود، با کسب ۶۳ درصد آرا به پیروزی رسید.
جناح مخالف با رهبری نخست وزیر سابق میرحسین موسوی و سخنگو و رئیس سابق مجلس، مهدی کروبی به سرعت انتخابات را نادرست اعلام کردند. آنها معتقد بودند آیت الله خامنه ای با دخالت در روند انتخابات زمینه پیروزی احمدی نژاد را فراهم ساخته است.
خامنه ای با اظهار اینکه جمهوری اسلامی ایران “نمی تواند تقلب کند” به آنها پاسخ داد و سیاستمداران غربی و رسانه های وابسته – بویژه دولت های آمریکا و انگلیس – را به دلیل طرفداری از شعله های خشم ضددولتی مورد نکوهش قرار داد.
جنبش سبز
در نتیجه انتخابات، یکی از بزرگترین جنبش های اعتراضی که تا کنون ایران به خود دیده است، توجه جهانیان را به خود معطوف ساخت. ادعای پیروزی قاطع احمدی نژاد بلافاصله در خیابان های تهران به چالش کشیده شد. میرحسین موسوی و مهدی کروبی به عنوان رهبران جنبش اعتراضی سراسری که انقلاب سبز نیز شناخته می شود، وارد عمل شدند.
دولت به مقابله سرسختانه با تظاهر کننده گان پرداخت و سخت گیری های شدیدی بر چهره های مخالف، روزنامه نگاران و تظاهر کننده گان عادی اعمال کرد. با این حال، علیرغم تمامی این برخوردها، جنبش سبز شتاب اولیه خود را حفظ کرد. ده ها هزار نفر از حامیان جناح مخالف در روز قدس در ماه سپتامبر ۲۰۰۹، سالگرد تسخیر سفارت آمریکا در تهران در نوامبر و روز دانشجو در آغاز دسامبر به درگیری با نیروهای امنیتی و شبه نظامیان غیردولتی پرداختند.
اقدامات سرکوب گرایانه علنی و وحشی گری صورت گرفته توسط دولت، بویژه نیروهای منفور بسیجی توسط گوشی های تلفن همراه “شهروندان روزنامه نگار” ضبط شد. فیلم ضبط شده مرگ یک زن جوان ایرانی به نام ندا بر روی سایت یوتیوب (Youtube) قرار گرفت و به نماد بارز اعتراضات و سرکوبگری وحشیانه تبدیل شد.
با این حال، ظرف یک سال پس از انتخابات نیروی سرکوب نیروهای دولتی مخالفین را در هم شکست و شبح آرامش به خیابان های تهران بازگشت. هم اکنون دولت مجددا قدرت خود را برقرار ساخته است. در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۰ که سالگرد انتخابات بود حضور گسترده نیروهای امنیتی از برقراری تجمعات جلوگیری کرد و سران مخالف اعتراضات را از ترس خونریزی های بیشتر لغو کردند. پس از یک سال کشمکش، به نظر می رسد انقلاب سبز با شکست مواجه شده است.
برنامه هسته ای ایران
با فروکش کردن ناآرامی های سیاسی داخلی، توجهات به برنامه هسته ای بحث برانگیز ایران معطوف گشت. غرب ایران را متهم ساخته است که طرح های گسترده ای جهت ساختن کارخانجات غنی سازی اورانیوم در دست دارد. ایالات متحده و سایر کشورها معتقدند ممکن است ایران از این فناوری جهت ساخت سلاح های هسته ای استفاده کند. ایران به طور رسمی چنین طرح هایی را رد کرده است. با این حال، سیاست خارجی خصمانه احمدی نژاد و پافشاری وی بر حق ایران در دستیابی به برنامه هسته ای به افزایش تنش ها در جامعه بین المللی دامن زده است.
تازه ترین اقدامات جهت منصرف ساختن ایران از برنامه های هسته ای خود در ماه ژوئن بوقوع پیوست که طی آن شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه های جدیدی بر علیه ایران صادر کرد. طی این قطعنامه ها از کشورهای عضو سازمان ملل خواسته شد کشتی های ایرانی مظنون به حمل کالاهای ممنوعه به ایران و از ایران را مورد بازرسی قرار دهند. ایران که با این قطعنامه ها بیگانه نیست، از زمان گروگانگیری سال ۱۳۷۹ در سفارت آمریکا در تهران بارها شاهد صدور قطعنامه های اقتصادی و سیاسی بر علیه خود بوده است. در ژانویه ۱۹۸۴ و پس از مداخله ایران در بمب گذاری پایگاه نیروی دریایی آمریکا در بیروت پایتخت لبنان تحریم هایی علیه ایران اعمال شد. در دهه ۱۹۹۰ روابط رو به زوال میان واشنگتن و تهران ایالات متحده را بر آن داشت تا صادرات محصولات متعددی از قطعات هواپیما و هلیکوپتر گرفته تا لباس غواصی را به ایران ممنوع اعلام کند.
آینده پیش روی ایران چیست؟
سال گذشته سالی پرتنش برای ایران بود. انتخاب مجدد بحث برانگیز احمدی نژاد عکس العمل های مردمی گسترده ای را به همراه داشت. هرچند ایران بر انقلاب سبز فائق آمده است، اما بی تردید رژیم آسیب پذیر شده است. اعمال خشونت های بی روا علیه مخالفین آنها را به فعالیت های مخفیانه واداشته است. دکتر عبادی، وکیل ایرانی برنده جایزه صلح نوبل اظهار داشته است که “این آتش زیر خاکستر است” و دیر نخواهد پایید که شعله های اعتراض دوباره همه جا را در نوردد. این اظهارنظر اکنون در بوته آزمایش است، چراکه جهان منتظر مشاهده نحوه واکنش ایران به امواج ناآرامی های مدنی در خاورمیانه است.