عراق با اتمام دوران نخست وزیری نوری المالکی فصل جدیدی را می گشاید. مالکی گویی در رقابت برای کسب عنوان «بدترین رهبر عراق» با صدام حسین مسابقه گذاشته بود.
درست است که در بحث فرقه گرایی، دستان مالکی مثل صدام حسین به خون مردم آغشته نیست، اما هر دوی آن ها با مشت آهنین حکومت کردند و مسئول بحران هایی هستند که نه تنها کشورشان را به بی ثبات کشاند بلکه به بی ثباتی منطقه نیز منجر شد. حقیقت این است که هر دوی آن ها دیکتاتور بودند؛ تنها تفاوت میان آن ها این است که یکی از طریق انتخابات به قدرت رسید و دیگری نه.
فکر نمی کنم هیچ نخست وزیر دیگری به اندازه حیدر العبادی خوش شانس باشد؛ نه به خاطر توانایی هایش یا سیاست های زیرکانه اش یا حتی پراگماتیسمی که دارد (او حداقل تا این لحظه به خاطر چنین خصوصیاتی شهرت نداشته است)، بلکه به این دلیل که درست پس از مالکی آمده است. اگر او بزرگ ترین کمپین عمومی را هم اجرا می کرد، نمی توانست حتی یک دهم محبوبیتی که به خاطر جانشینی مالکی به دست آورده است را کسب کند. تا این لحظه، هیچ کس عبادی را به خاطر پیشینه سیاسی که داشته، که خیلی هم با پیشینه سیاسی مالکی متفاوت نیست، بازخواست نکرده، بلکه به عکس او را مورد استقبال گرم هم قرار داده اند. به هر حال این استقبال گرم از عبادی در داخل عراق، در منطقه و در جهان رفته رفته محو خواهد شد و اگر او بلافاصله برای تغییر واقعیت های موجود دست به کار نشود، شرایط کنونی به ایجاد یک خلاء در عراق منجر خواهد شد. نهادهای دولتی در حال فروپاشی هستند و در مناطقی که سنی ها به انزوا کشیده شده اند، فرقه گرایی به حدی گسترش پیدا کرده که پیش از این هیچ گاه سابقه نداشته است، به حدی که رییس جمهور ایالات متحده باراک اوباما نیز در مورد آن هشدار داد (البته که ایالات متحده به همراه ایران مسئول شرایط پیچیده سیاسی حاکم بر عراق هستند.)
پیام تبریک از سوی ملک عبدالله بن عبدالعزیز، خادم حرمین شریفین پادشاه عربستان سعودی به عبادی پس انتصاب به پست نخست وزیری را صرفا نمی توان آنگونه که بسیاری دیده اند، «خوش بینی» ملک عبدالله در نظر گرفت؛ بلکه تاکیدی بود بر این نکته که ریاض قصد دارد برای همکاری با نخست وزیر جدید پیش قدم شود و این درست همان رفتاری است که پیش از این زمانی که مالکی برای اولین بار به نخست وزیری عراق انتخاب شد از سوی عربستان سعودی شاهد بودیم. عربستان سعودی حمایت خود از مالکی را اعلام کرد، اما مالکی کم کم تغییر رویه داد و همه کشورهای همسایه، به جز ایران و سوریه، را با خود دشمن کرد. ادامه این رویکرد مثبت ریاض به سیاست هایی که عبادی در پیش می گیرد بستگی دارد.
تلاش ها برای بهبود شرایط عراق نه تنها از داخل این کشور بلکه از سراسر جهان به دقت زیر نظر گرفته می شود. عبادی سه چیز را باید تغییر دهد، و به اعتقاد من اگر او به اصلاح این ها نپردازد نمی تواند به عنوان نخست وزیر عراق موفق عمل کند: اتحاد مجدد عراقی ها، تثبیت یکپارچگی سرزمینی عراق، بهبود روابط عراق با همسایگان عربش. عبادی بدون پیگیری این مسائل هیچ گاه نمی تواند از زیر سایه مالکی خارج شود.
راه حل موفق برای برون رفت از شرایط فعلی چیست، راه حلی که بتواند دولت جدید را از شرایط هولناکی که در آن قرار گرفته نجات دهد؟ شکی نیست که فضای تحریک آمیزی که مالکی ایجاد کرد به جایی رسید که نهایتا سازمان های عراق مشروعیت خود را زیر کنترل شخص او از دست دادند. عراقی ها قبل از هر چیز خواستار تفکیک قوا و توزیع قدرت در تمام کشور هستند. آن ها همچنین خواستار انجام اصلاحات در ساختار نیروهای امنیتی با توجه به ملاحظات حرفه ای هستند نه فرقه ای؛ مثل آنچه اکنون در جریان است. زمانی که ارتش عراق در برابر دولت اسلامی عراق و شام (داعش) پا به فرار گذاشت، همه جهان بهت زده شد. چه کسی می تواند باور کند که ارتش قدرتمند عراق با پیشینه ای که دارد، در برابر یک گروه تروریستی شکست بخورد و اجازه دهد پایگاه نظامی، تجهیزات، سلاح و مهمات شان به دست تروریست ها بیافتد؟
عراق اکنون در میانه یک بحران جدی سیاسی و امنیتی قرار دارد. پیش از این، خطر عراق را محاصره کرده بود، اما اکنون از داخل پنجه بر چهره اش کشیده شده و داعش کنترل بخش هایی از این کشور را در دست گرفته است. این ها نتیجه سیاست های نوری المالکی است؛ مساله ای که حتی از سوی نزدیک ترین متحدانش مثل ایران و حضرت آیت الله علی سیستانی نیز تایید شده است. اگر عبادی به هر شکل دنباله رو سیاست های مالکی باشد، شرایط فاجعه بار کشور نه تنها ادامه پیدا می کند، بلکه بدتر هم خواهد شد. نباید فراموش کنیم که مالکی، نیروهای شبه نظامی تحت امرش و حزب الدعوه، حزبی که عبادی گفت نمایندگی او را ندارد، منتظر خواهند ماند و اجازه نمی دهند عراق به این راحتی ها از شر میراث مالکی رها شود.