جامعهای که شاخصهای رفاه در آن بالاتر باشد، سطح بالاتری از امید را به شهروندان خود هدیه میدهد و تردیدی نیست که مجموعهای از سیاستها چه در مفهوم کاملا سیاسی و چه در مفهوم اجتماعی و اقتصادی، در تقویت حس امید در میان مردم موثر هستند.
رفاه اجتماعی به شکل ساده یعنی عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در کنار هم به نحوی قرار بگیرند که شان انسانها و مسوولیتپذیری جامعه در قبال آن حفظ شود و توانمندی کلیت جامعه در عرصههای فردی و جمعی بالا برود. امید به آینده مفهومی است که به دنبال این احساس رفاه میآید.
بنا بر برخی تعاریف، رفاه اجتماعی دو بعد مادی و معنوی زندگی را در برمیگیرد. بعد مادی بر تأمین نیازهای اساسی، خوراک، پوشاک شغل و مسکن، بهداشت و درمان تأکید دارد. بعد معنوی را نیز میتوان شامل سواد و آموزش، سلامت، حمایت قانونی از عموم مردم و برخورداری از حقوق انسانی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دانست. از این رو رفاه اجتماعی با مفاهیمی چون «حمایت اجتماعی»، «تأمین اجتماعی»، «خدمات اجتماعی» و «بهزیستی»، پیوستگی معنایی نزدیکی دارد. با در نظر گرفتن این تعریفها، ارزیابی سطح رفاه در جامعه ایران و به دنبالش امید، آسان نیست و نتایج چندان مثبتی به دنبال ندارد.
۳۵ سال پس از انقلاب ایران، ۱۴ بهمن را روز «انقلاب اسلامی، خودباوری نهضت ملی و امید به آینده» نامیدهاند؛ نوعی نامگذاری که با تحولات ماههای اخیر ایران بیارتباط نیست. با اینحال، بر اساس معیارهای جهانی ایران هنوز تا رسیدن به خودباوری و امید به آینده فاصله زیادی دارد.
امید در صد و یکمین کشور جهان
مدتی قبل موسسه «لگاتوم» فهرستی از بهترین و بدترین کشورهای جهان را در سال ۲۰۱۳ از نظر شاخص رفاه اجتماعی منتشر کرد که بر اساس آن، نروژ در رتبه اول بهترین کشور جهان قرار دارد و رتبه ایران در این فهرست ۱۰۱ است. این رتبه برگرفته از میانگین امتیازات آن در زمینههای اقتصادی، شیوه اداره جامعه، کارآفرینی، آموزش، بهداشت، امنیت و آسایش، آزادی فردی و سرمایه اجتماعی است.
لگاتوم که مقر آن در لندن است، در این زمینه پژوهش میکند که چگونه میتوان جهان را جایی بهتر برای زندگی کرد. نتیجه تحقیق لگاتوم در سال ۲۰۱۳ در برگیرنده ۹۶ درصد جمعیت جهان و ۹۹ درصد تولید ناخالص داخلی کشورها است.
شاخص این موسسه در بررسی ۱۴۲ کشور جهان ثروت، بهداشت و خوشبختی بوده است که کشور نروژ در ۲۰۱۳ برای پنجمین سال متوالی در رده اول قرار گرفت و سوئیس، کانادا، سوئد و نیوزیلند نیز در رتبههای دوم تا پنجم قرار گرفتند.
در زمینه شیوه حکمرانی، امنیت و آسایش، آزادی فردی و سرمایه اجتماعی ایران به ترتیب در ردههای ۱۲۰، ۱۲۳، ۱۲۶ و ۱۲۰ جهان بوده است. سال ۲۰۱۲ ، ایران در فهرست موسسه لگاتوم در رتبه ۱۰۲ قرار داشت، در سال و ۲۰۱۱ در رده ۹۷ و در سال ۲۰۱۰ در رتبه ۹۲ قرار گرفته بود.
تنها کشور خاورمیانه که در این فهرست بهترین رتبه را به خود اختصاص داده، امارات متحده عربی است که در رده ۲۸ قرار گرفته است. کویت با رتبه ۳۳، اسرائیل با رتبه ۳۹ و عربستان با رتبه ۵۰ در ردههای بعدی هستند.
یک انتخابات، یک دنیا امید
هرچند برای ارزیابی وضعیت رفاه و امید ایرانیان پس از انقلاب اسلامی باید تمام تحولات سی و چند سال اخیر را در نظر گرفت، اما در نگاهی کلی، میتوان میزان امیدواری شهروندان را در دورهای کوتاهتر که به روزهای اخیر منتهی میشود سنجید.
تحولات سیاسی ایران در سالهای اخیر، نوسانهای شدیدی را در سطح امید شهروندان ایجاد کرده است. به طور مشخص دوران هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، تنشهای زیادی در جامعه ایجاد کرد که نتیجه آن ایجاد حس ناامیدی عمومی از وضعیت کشور در سطح بینالمللی و داخلی بود.
اما چه چیزی توانست مردمی که انتخاباتی ناآرام و پرابهام را پشت سر گذاشته بودند تشویق کند تا در انتخابات بعدی شرکت کنند؟ چه شعاری مردمی را که ناامید از تاثیر رایشان در انتخاب ریاست جمهوری بودند به رای دادن ترغیب کرد؟
در حالی که بحث بین گروههایی که رای دادن در نظام جمهوری اسلامی ایران را بیفایده می دانستند و معتقد به تغییر نظام بودند و گروهی که معتقد بودند تغییر نظام راه حل مشکلات نیست و به اصلاحات در همین سیستم باور داشتند داغ بود، اتفاقهایی افتاد که موج حمایت از ریاست جمهوری حسن روحانی را بلند کرد. مهمترین اتفاق، استفاده از واژه «امید» بود.
یک روزنامهنگار ساکن ایران در تحلیل شرایط قبل از انتخابات میگوید: «نامزد شدن علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رد صلاحیت او، پررنگتر کردن نام حسن روحانی به عنوان یکی از نزدیکان هاشمی رفسنجانی، حمایت سیدمحمد خاتمی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی از حسن روحانی و شعارهای او که با عنوان اصلی “دولت تدبیر و امید” مطرح شد، مجموعه اتفاقهایی بود که باعث شد ما امروز حسن روحانی را رییس جمهور ایران بنامیم.»
اما آیا شعار دولت تدبیر و امید در دراز مدت در جامعه ایران که به گفته بعضی گروهها «پر تنش» است، کارگر میافتد؟ آیا از دل حکومت ایران با توجه به ساختار آن و دادن اختیارات فراقانونی به شخص رهبری، دموکراسی به وجود میآید؟ آیا امید واقعا در جامعه ایران به وجود آمده است؟
این روزنامهنگار معتقد است: «بعضی موافقان شرکت در انتخابات در ایران میگویند که بعد از رییس جمهور شدن روحانی تغییرهای در ایران ایجاد شده. این گروه به مسایلی مانند پیش رفتن مذاکرات هسته ای در ایران، باز شدن خانه سینما، بازتر شدن فضا برای انتقاد از دولت محمود احمدی نژاد و تغییر گفتمان دولت ایران در داخل و خارج از کشور اشاره میکنند.»
وی می گوید: «از سوی دیگر افرادی که موافق تحریم انتخابات ایران بودند، به همه این مسایل انتقادهایی دارند. این گروه در نقد مذاکرات هستهای این مساله را بیان میکنند که اگرچه محمدجواد ظریف از تغییر گفتمان ایران میگوید، ولی چون تغییری در تفکر بدنه تصمیم گیران جمهوری اسلامی که نزدیکان آیت الله خامنهای رهبر ایران هستند ایجاد نشده، نمیتوان به ادامه مذاکرات امیدوار بود. هم چنین زمانی که از باز شدن خانه سینما صحبت میشود، آنها به مواردی مانند بسته ماندن انجمن صنفی روزنامه نگاران، تغییر نکردن در فضای مطبوعات ایران، بازداشت روزنامهنگاران و مواردی مانند آن اشاره می کنند.»
اکنون دو گروهی که این روزنامهنگار به آنها اشاره میکند، انتقادهای روشنی از یکدیگر دارند. گروهی که به اصلاح در دل نظام فعلی سیاسی ایران معتقدند به دعوت جامعه به پرسش نکردن از مسوولان، توجیه رفتارهای دوگانه دولت حسن روحانی، فراموش کردن مطالبات حداقلی مردم ایران، نادیده گرفتن وضعیت حقوق بشر در ایران و توجه نکردن به مساله حصر نامزدهای معترض انتخابات ۸۸ در ایران متهم هستند. گروهی مقابل نیر به درک نکردن پیامدهای تغییر نظام سیاسی ایران متهم میشوند. در چنین شرایطی، با وجود تنشهای ظاهرا آرام سیاسی، نمیتوان از استقرار امید در دلهای اهل سیاست ایرانیان مطمئن بود.
این روزنامهنگار برآیندی هم از نظر عموم مردم دارد: «عموم مردم ایران نظرهای متفاوت و متضادی با هم دارند. بعضی معتقدند که باید به دولت حسن روحانی فرصت بیشتری داد تا بتواند برنامههایش را عملی کند، اما گروه دیگری هم معتقدند که تصمیمگیر اصلی در ایران، آیت الله خامنهای است و رییس جمهور شدن روحانی نیز بخشی از برنامههای او برای کمرنگ کردن بحرانهای انتخابات ۸۸ در ایران بوده است. به نظرم رییس جمهور شدن حسن روحانی باعث ایجاد شکاف بین گروههایی شد که درباره مساله “تقلب” در انتخابات رییس جمهوری سال ۸۸ ایران هم نظر بودند.»
احساس امید یا خود امید؟
جامعه ایران شبیه تشنهای است که به دنبال آب می گردد، بعضی با روی کار آمدن روحانی تشنگیشان برطرف شد و بعضی دیگر او را سراب میدانند. چقدر دیگر باید صبر کرد تا قضاوت کرد که آیا حسن روحانی میتواند به وعدههایش عمل کند یا نه؟
برای درک بیشتر تحولات اجتماعی در ایران و سنجش میزان امید در میان اقشار گوناگون، علاوه بر اینکه باید منتظر تغییرات عملی ماند، باید به دیدگاه کسانی توجه کرد که بیش از دیگران نشانههای امید یا ناامیدی را با خود حمل میکنند.
علی، جوان ۲۵ سالهای است که شغل فنی دارد. او که در سالهای اخیر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران را از نزدیک تجربه کرده، معتقد است آنچه که به عنوان «امید» ازسوی حکومت از آن یاد میشود، در واقع چیزی نیست جز«احساس امید».
علی میگوید: «هیچ اتفاقی نیفتاده جز اینکه مردم احساس میکنند امیدوارترند. اما در واقع هیچ چیز در زندگی آنها تغییر نکرده. تغییرات سیاست خارجی ایران و امید به اثرگذاری رفع تحریمها، این احساس را تقویت کرده، اما اینکه قیمتها پایین بیایند، رفاه بالاتر برود، فساد اداری و سیاسی از بین برود، چیزی نیست که ما دیده باشیم.»
وی گفت: «این چیزی هم که میگویم، در واقع تنها بین گروههای خاصی از مردم معنا دارد. برای بیشتر آنها، امید و ناامیدی نسبت به شرایط اجتماعی و سیاسی اهمیتی ندارد. قبلا زندگیشان را میکردند و نهایتا غر میزدند، الان هم همین کار را میکنند. برای من به عنوان یک جوان، تغییرات ساختاری مهم است نه تغییرات لحظهای و مقطعی. من دنبال آزادی اجتماعی و سیاسی هستم، دنبال مبارزه با فساد. اما میدانم که خبری از این چیزها نیست. برای من شخصا امید به آن مفهومی که در جامعه تبلیغ میشود معنا ندارد و حتی میتوانم بگویم که به نحو دیگری از جامعه سرخورده و ناامید شدهام.»
اما مرد ۶۹ سالهای که ایام بازنشستگی خود را میگذراند و ساکن تهران است، احساس میکند امید واقعا به جامعه برگشته: «به نسبت چند ماه قبل مردم امیدوارترند. آن روند گران شدن سکه و ارز متوقف شده. قیمتها دستکم همان طور که بودند باقی ماندهاند. البته در همه چیز یک رکود دیده میشود. خانهها خرید و فروش نمیشوند و نمیشود گفت مردم عادی قدرت خرید خاصی به دست آوردهاند. اما به هر حال وقتی مردم به خطر احتمال جنگ فکر میکنند که از سرشان گذشته، امیدوار میشوند که شاید تغییرات دیگری هم در راه باشد. در واقع من فکر میکنم بخشی از التهاب در جامعه دست کم در کوتاه مدت فرو نشسته است.»
در حالی که جامعه شناسان در تحلیل شرایط ایران برعمق احساس ناامیدی در میان مردم در سالهای اخیر تاکید میکنند و برخی نخبگان سیاسی و موافقن فضای اجتماعی سیاسی موجود معتقدند برای ایجاد تغییرات محسوس باید به جکومت فرصت داد و انتظار معجره نداشت، برخی نیز بر کوتاهی زمان تاکید دارند و معتقدند موجی که به نام امید در فضای رخوت ایران برخاست، در خلا تغییرات محسوس و قابل ارزیابی، به همان سرعت فرو خواهد نشست و آنگاه است که نتیجه ناامیدی برای جامعه نگران کننده خواهد بود.