این روزها شاهد اخبار درگیری های خونین در اوکراین هستیم و این نشان از یک جدال قدیمی، اما با نگاهی جدید به آن است. سالها است که در منطقه پهناور اوکراین گرایش ها و درگیری های فرهنگی و اجتماعی میان طرفداران شرق و غرب در جریان بوده است.
بعد از فروپاشی شوروی کسانی که خواستار توسعه تکنولوژی و رفاه و اقتصاد آزاد بودند به سمت غرب گرایش پیدا کردند که این عده را زاپاتنیست ها می گفتند. از سوی دیگر کسانی که مخالف غرب گرایی بودند و خواستار ارتباط بیشتر با شرق و اینکه ما در شرق هویت خویش را داریم به اسلاوفیل ها معروف هستند.
اما آنچه که این روزها شاهد آن هستیم و به خصوص در چند روز اخیر که تعدادی از شهروندان اوکراین نیز کشته شدند خبر از اتفاق ناگواری می دهد که نمی توان به لایه های زیرین سیاسی آن بی توجه ماند.
در وهله اول و به صورت بسیار ساده، اتحادیه اروپا در راستای افزایش حوزه نفوذ خود ، به اوکراین پیشنهاد انعقاد یک موافقتنامه تجاری داد تا بتواند در راستای آن پیشنهاد فعالیتهای اقتصادی را افزایش داده و راه را برای حضور اوکراین در اتحادیه اروپا تسهیل کند.
این تصمیم در حالی اتخاذ شد که اوکراین سالهای طولانی به خصوص بعد از فروپاشی اتحادیه شوروی مذاکراتی را با اتحادیه اروپا با هدف ادغام اوکراین در این اتحادیه انجام می داد.
اما رییس جمهور اوکراین در روز ۲۱ نوامبر ۲۰۱۳ این پیشنهاد تجاری را رد کرد. موافقان پیوستن به اتحادیه اروپا در پی این تصمیم تظاهراتی را علیه دولت سامان دادند و هزاران نفر از مردم اوکراین که طرفدار پیوستن کشورشان به اتحادیه اروپا بودند، در کیف، پایتخت اوکراین به خیابانها آمدند.
در آخر ماه نوامبر ۲۰۱۳ که اعتراضات آغاز شد بیش از یک صد هزار نفر علیه ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور اوکراین، تظاهرات کردند و خواستار استعفای وی شدند و یا اینکه رئیس جمهور تصمیم خود را در جهت تغییر و نزدیک شدن بیشتر به اتحادیه اروپا انجام دهد.
در پی این ماجرا نظام سیاسی اوکراین وارد مرحله جدید دو قطبی شد. یک قسمت به شکل بسیار جدی طرفدار روسیه هستند که این عده شامل شخص رئیس جمهور اوکراین و برخی از وزرا و نیروهای امنیتی و کارتل های اقتصادی است.
قسمت دیگر که نسبتا در اقلیت اند خواستار پیوستن به غرب و اتحادیه اروپا هستند. این افراد با رهبری ویتالی کلیتچکو که شهروندی آمریکا را نیز دارد و قهرمان سنگین وزن بوکس جهان است، مخالفت خود را با شرق گرایان و حمایت روسیه آشکار کردند.
گفته می شود که کلیتچکو می خواهد خود را برای انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در سال آینده آماده کند شعار “یک کشور مدرن با موازین اروپایی” را در جهت مقابله با روسیه و تقویت همگرایی با اتحادیه اروپا سر لوحه برنامه انتخاباتی خود قرار داده است.
این شکاف که در بدنه نظام سیاسی کشور رخ داده، به سمت مردم نیز کشیده شده است. به طوری که فضای چانه زنی در محافل سیاسی و دیپلماتیک به خیابانها سرایت کرده و آرام آرام به سمتی پیش می رود که حالت تقابلی بین دولت و ملت کشیده می شود.
شاید درگیری های داخلی اوکراین فقط یک اعتراض داخلی باشد و به سمت جنگ داخلی کشیده نشود اما واقعیت امر چیست؟ و چرا این اتفاق در اوکراین در حال رخ دادن است؟
حقیقت امر این است که بدون توجه به آرایش سیاسی داخلی اوکراین و توجه کشورهای روسیه و آمریکا به اوکراین نمی توان وضعیت فعلی اوکراین را توصیف کرد.
روسیه از زمانی که تمام وزنه اطلاعاتی و امنیتی خود را بر سوریه متمرکز کرده و تمام قد اصرار بر ماندن بشار اسد دارد عملا به رویارویی با آمریکا برخاسته است. از منظر نگارنده آمریکا و غربی ها نیز در برابر این موضع وارد proxy war شده اند.
در این سناریو به نظر می رسد اروپا و آمریکا به یک همگرایی در اوکراین در حوزه سیاستها رسیده اند. و شاید فرصتی باشد برای آنها که رفتارهای نسنجیده روسیه را به زعم خودشان در صحنه بین المللی به گونه ای پاسخ بدهند. البته این بدین معنی نیست که تضادهای داخلی اوکراین ساخته و پرداخته قدرتهای فرا منطقه ای است. چرا که شکافها و گسلهای سیاسی و اجتماعی و تاریخی و اقتصادی و فرهنگی در اوکراین واقعی است.
شاید بتوان این گونه نتیجه گیری کرد که روسیه جواب خود را در قضایای بین المللی دیگر که در صحنه های بین المللی درگیر است در اوکراین گرفته است.
در چنین وضعیتی که تنشی شدید میان مخالفان و موافقان شدت گرفته خشونتها به سمت گروکشی و شدت بیشتر سوق پیدا کرده است.
برای جلوگیری از این خشونتها روسیه باید به کاهش فشار به مخالفان گرایش پیدا کند. چرا که اگر این اتفاق نیفتد فضای خشونتها بیشتر می شود. در طی سالهای اخیر گرایش ضد روسی در منطقه بسیار شدت گرفته به طوری که گرجستان، آذربایجان و کشورهای بالستیک به سمت فضای ضد روسی رفتند.
نظام سیاسی اوکراین تلاش خود را در جهت تعادل به نفع شرق گرایان نگاه داشته است. اما آرام آرام این فضا به نفع غرب گرایان در حال تغییر است به طوری که آنها زبان روسی را کنار گذاشته اند و زبان اوکراینی را زبان رسمی خود می دانند.
شاید نتوان ادعا کرد که سطح تحریمها علیه بلاروس به اندازه تحریمها بر ضد سوریه باشد ولی حمایت روسیه از بشار اسد و رئیس جمهور بلاروس، لوکانشکو، این دو را به سمت دیکتاتوری و دو کشور را دچار تحریم های گسترده کرده است. در صورتی که این وضعیت ادامه یابد یانوکوویچ نیز چنین سرنوشتی را باید انتظار بکشد.
اما یانوکوویچ هم زیرکی ها خاص خود را دارد. او با مخالفت پیوستن اوکراین به اتحادیه اروپا، سعی دارد این پیام را به حکام روسیه و افکار عمومی اوکراین بدهد که اگر پیشنهاد اتحادیه اروپا را رد کرده است در عوض امتیازاتی هم از روسیه گرفته است.
اگرچه جامعه اوکراین بسیار پیچیده و دارای بافت جمعیتی متنوعی است و نیروهای فعال و مدنی نسبتا قابل توجه ای دارد که با اروپا و آمریکا در ارتباط هستند اما نظام سیاسی اوکراین تا به اکنون نشان داده که قادر است این موضوع را مهار کند. در غیر این صورت باید شاهد گسترش نارضیتی ها و خشونت ها از کیف و خارکوف به شهرهای دیگر هم باشیم.
همانطور که قطارهای روسیه به سمت اوکراین توسط روسها متوقف شده است انتظار می رود که قطار سیاست توسط گفتگوی مخالفان و موافقان حرکت کند.