گرچه اهمیت انتخابات ریاست جمهوری گذشته ایران، به موضوعاتی چون پرونده هستهای این کشور و سیاستهای اقتصادی دولت مربوط میشود، اما مسائل فرهنگی یا به عبارت دقیقتر محدودیتهایی که همواره در عرصه فرهنگ وجود دارد، پای ثابت بحثها و شعارهای انتخاباتی در ایران است.
بر اساس نظر برخی از کارشناسان، هیچکدام از نامزدهای انتخابات گذشته ایران دارای یک طرح و برنامه مدون در حوزه فرهنگ نبودند، و آن چه در این زمینه مطرح میکردند، نکاتی پراکنده بود که اغلب به سبب نیازها و مطالبات بالای جامعه فرهنگی کشور عنوان میشد.
حسن روحانی، نیز گرچه تقریبا مثل دیگر نامزدها برنامه دقیق فرهنگی نداشت، اما از آن جا که بر «اعتدال» و «میانهروی» حتی در حوزه فرهنگ تأکید میکرد، مسائلی را بیان کرد که تا حدود زیادی مورد استقبال اهالی فرهنگ قرار گرفت: «تمرکززدایی از فرهنگ، واگذاری امور فرهنگی به متخصصان و هنرمندان، قبول نکردن سانسور و تاکید بر آزادی مطبوعات، نظاممند کردن فرهنگ از طریق قانون، توجه به کیفیت به جای کمیت و آمارنویسی، توجه به هنرمندان، ایجاد فضای باز فرهنگی و … غیره.»
همچنین روحانی در این زمینه با بیان جملاتی، به صورت مستقیم و غیرمستقیم قولهایی داد: «من به کنترل و نظارت قبل از انتشار اعتقادی ندارم. فرهنگ باید از طریق فرهنگ توسعه داده شود. توسعه فرهنگ از طریق پلیسی امکانپذیر نیست»، «باید در امور فرهنگی زمینه و فضا را برای فعالیت باز کنیم»، «نگرانی از سانسورهای بیمورد در میان هنرمندان که برخی را میشود حذف کرد»، «مسائل فرهنگی باید از طریق فرهنگی حل و فصل شود. پلیس آخرین مرحلهای است که در مسائل فرهنگی باید وارد عمل شود» و «باید چتر امنیتیای که روی دنیای سینما و موسیقی گسترده شده است، برداریم.»
اما این قولها و شعارها، نتوانست خود اهالی فرهنگ را از بیان مشکلات و مطالباتشان منع کند. به عنوان نمونه، پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات، انجمن صنفی هنرمندان موسیقی ایران، طی یاداشتی به رییس جمهور منتخب، مطالبات صنفیشان را مطرح کردند.
برخی از سرفصلهای مطالبات این صنف به عبارت است از:
– واگذاری امور به انجمنهای صنفی، عدم حمایت دولت از تشکلهای موازی دولت ساخته، با در نظر گرفتن اینکه مطابق قانون مقاوله نامه ۹۸ و ۸۷ سازمان جهانی کار هیچ قدرت و یا دولتی حقانحلال انجمنهای صنفی را ندارد
– اجرای موثر قانون حمایت از حقوق هنرمندان، مولفان و مصنفان
– تعیین مدیران فرهنگی مورد اعتماد انجمنهای صنفی هنرمندان با توجه به شایستگی و کارآمدی آنان با مشورت و نظر اصحاب فرهنگ و هنر
– استقرار نظام تأمین اجتماعی هنرمندان شامل انواع بیمهها و امنیت شغلی، حرفهای و فکری آنان
– توسعه فضاهای تولید و عرضه آثار فرهنگی و هنری،
– ایجاد زمینههای گسترش همکاریها و مبادلات بینالمللی هنری
همچنین به غیر از صدور بیانیههای رسمی، اهالی موسیقی با اظهارنظرهای مختلف و انتشار نامه در رسانهها، به طرح مطالباتشان پرداختند.
امیرحسین آهویی، کارشناس موسیقی مقیم خارج از ایران، در پاسخ به پرسش المجله درباره انتظارات اهالی موسیقی از دولت آینده، نوشته است: «قبل از هر چیز من یک سوال دارم از آقایانی که به عنوان وزیر پیشنهادی ارشاد نام برده میشوند. نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران هفته گذشته در راهروهای دادگاه به دنبال چه چیزی میگشتند؟ آقای وزیر شما مسئوول رسیدگی به این مصیبت وارده هستید. اگر توانش را ندارید، از پذیرفتن این مسوولیت خودداری کنید.»
وی اضافه کرده است: «حقیقت این است که انتظارات به قدری ساده هستند و مشکلات به حدی زیاد، که توان خوب دیدن چشمانداز را از چشمها میرباید. در اولین نگاه به نظر میآید که به رسمیت شناختن تخصص، حرفه و هنر موسیقی به عنوان شغل است. این حداقل درخواست از دولتی است که با شعار تدبیر و امید به پیروزی رسیده است.»
آهویی معتقد است: «به رسمیت شناختن موسیقیدانان که در برگیرنده آهنگسازان، نوازندگان، مدرسان، محققان و تمامی افرادی میشود، که به صورت حرفهای به انواع موسیقی میپردازند. حرفهای یعنی کسی که از موسیقی درآمد کسب میکند. این جامعه نیاز به خانهای با درهای باز برای اقشار مختلف دارد؛ نه تنها جایی برای افرادی خاص.»
این کارشناس موسیقی سپس به فعالیت ارکسترها اشاره میکند و مینویسد: «ارکستر سمفونیک تهران نیاز دارد احیا شود. تمرینات و اجراهای منظم داشته باشد؛ نه فقط اجراهای ارگانی و مناسبتی، که حتی این هم متوقف شده است. ارکستر ملی نیاز به احیای مجدد و تمرینات منظم دارد. هر دو ارکستر پس از احیا باید دارای تقویم منظم، رهبر ثابت- دارای پرونده اجرایی عالی – باشند. نوازندگان آن باید پرداخت ماه به ماه و به اندازهای داشته باشند تا بتوانند به آن به چشم یک شغل نگاه کنند.»
آهویی میگوید: «این که یک کشور ۷۵ میلیونی دارای دو ارکستر باشد، کمترین خواست موسیقایی به حساب میآید. این که یک انسان در کشوری با شعار «دولت اعتدال» بتواند حق انتخاب ساز جهانی را در دانشگاه داشته باشد، کمترین حق شهروندی است. همزمان قانون حذف رشته تدریس سازهای جهانی باید برداشته شود. این یک قانون نیست؛ یک افتضاح است. این افتضاح در برگیرنده اصطلاح تخریبی «موسیقی فاخر» هم هست. نگاه دلسوزان هنر و فرهنگ ایران زمین، نگاهی غیرمافیایی به هنر و هنرمندان و مخالفت با شوراهای سانسور است.»
امیرحسین آهویی در پایان تأکید میکند: «در طول سالهای گذشته تلاش شوراهای سانسور و مدیران فرهنگی خواسته یا ناخواسته در جهت ایجاد و تقویت مافیای موسیقی، از بین بردن استعدادهای جوان، محدودیت بیش از حد و فشار به موسیقیدانان از نظر اجرایی و مالی بوده است.»
همچنین شهرام شکوهی، خواننده پاپ در حاشیه برگزاری کنسرتش در اهواز گفته است: «مشکل سالن برای اجرای کنسرت در همه جای کشور وجود دارد. ما سالن موسیقی نداریم و سالنهای محل اجرای کنسرت، یا سالنهای ورزشی هستند یا سالن برگزاری همایش.»
شکوهی درباره انتظاراتش از دولت حسن روحانی اضافه کرد: «یکی از اهداف رییس جمهور منتخب باید این باشد که به تعالی فرهنگ کمک کند. اهالی فرهنگ در ایران آدمهای پرتوقعی نیستند و در همین حد که به آنها احترام گذاشته شود و امکانات اولیه و حداقلی کارشان در اختیارشان قرار داده شود کفایت میکنند و مطمئناً بهترین بازده را هم خواهد داشت.»
این خواننده گفت: «ساخت چند سالن استاندارد کنسرت در شهرهای بزرگ خیلی کار سختی نیست. در این زمینه میشود حتی بخش خصوصی را در آن فعال کرد.»
وی با بیان این که در اهواز حتی یک سالن برای اجرای کنسرت وجود ندارد، گفت: «لیاقت مردم اهواز خیلی بیشتر از اینها است و باید حداقل یک سالن ۹۰۰ یا ۱۰۰۰ نفری خوب با تهویه خوب و صدای خوب داشته باشند.»
همچنین علاوه بر اهالی موسیقی ایران که در داخل کشور زندگی میکنند، هنرمندان موسیقی ایرانی مقیم خارج از ایران نیز انتظارات و توقعاتی از رییس جمهور جدید دارند.
علی رهبری، رهبر ارکستر و آهنگساز در اتریش زندگی میکند، با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به حسن روحانی، نوشت: «هنرمندان ایرانی چه آنهائی که در ایران مانده و چه آنهائی که در خارج مشغول به فعالیت هستند، سطحشان به هیچ وجه کمتر از هنرمندان ترکیه نیست ولی بیتوجهی که وزارت ارشاد در این سالها نسبت به هنرمندان داشته، در نوع خودش منحصر بفرد است.»
رهبری خواستار توجه دولت یازدهم به موسیقی ارکسترال در ایران شد و اضافه کرد: «باید هرچه سریعتر برای جلوگیری و توقف تعارفها، چاپلوسیها و شعارهای عوام فریبی و بخصوص تصمیمات نابخردانه، ترتیبی داده شود و هرچه زودتر به وضع موسیقی نه تنها در تهران بلکه در تمام ایران رسیدگی شود.»