اخیرا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت حسن روحانی در پی عملی شدن وعده های انتخاباتی ریاست جمهوری ایران، از تاسیس فرهنگستان زبان آذری در ایران خبر داد و آن را یک مطالبه و درخواست برحق دانست.
بسیاری بر این باور هستند که یکی از دلایل اقبال روحانی برای کسب مقام ریاست جمهوری دوره یازدهم، توجه او در شعارها و کارزار انتخاباتی اش به مسئله قومیت ها بوده است.
حسن روحانی در این شعارها به اقوام ایرانی برای به رسمیت شناختن حقوقشان وعده هایی داد و همچنین آمارهای منتشر شده نشان دادند که روحانی در سه منطقه ترک، کرد و بلوچ نشین ایران بیشترین آرا را کسب کرده است.
روحانی در مراسم معارفه وزیر کشورش این بار به راه اندازی فرهنگستان زبان و ادب آذری پس از آن، اسماعیل جبارزاده استاندار جدید آذربایجان شرقی نیز این وعده را تکرار کرد و ایجاد فرهنگستان آذری را اولویت نخست خود دانست و از صاحب نظران خواست در این باره با او همفکری کنند.
خبر انتشار راه اندازی فرهنگستان زبان آذری واکنش های متفاوتی را برانگیخته که شاید بتوان مجموعه این واکنش ها را در دو طیف موافق و مخالف ارزیابی کرد.
موافقان: بر اساس اصل ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی این حق طبیعی ما است
موافقان این طرح به آمار ترک تحصیل دانش آموزان در مناطق بومی و در دوره ابتدایی اشاره می کنند و اینکه دانش آموزان مناطق قوم نشین، گاه به علت تفاوت فهم زبان رسمی مدرسه و زبان مادری و قرابتی که با دنیای مدرسه احساس می کنند، از تحصیل و آموزش دست می-کشند. آنها بر این باور هستند که علت ترک تحصیل تعداد زیادی از دانش آموزان و بی میلی آنان به آموزش، به عدم هماهنگی زبان رسمی با زبان مادری آنان وابسته است.
احمد امید یزدانی، مؤلف فرهنگ آلمانی – آذربایجانی از موافقان راه اندازی فرهنگستان آذری است و در گفت و گو با خبرنگار شرق پارسی آزادی زبان، ادبیات و داشتن سیستم تحصیلی به زبان مادری را حق بسیار طبیعی و ابتدایی هر قوم و ملتی می داند.
او در این باره می گوید: «بزرگترین و خشن ترین توهین و تحقیر در حق یک قوم یا ملت وقتی است که زبان آن ملت را قدغن بکنی و نگذاری انسان های متعلق به آن قوم یا ملت برای بچه های خود مدرسه ای به زبان مادری داشته باشند و یا ادبیات به زبان مادری بیافریند. رادیو تلویزیون، سینما و تئاتر به زبان خود داشته باشند.»
او با اظهار تاسف از این که متاسفانه سیستم فرهنگی– سیاسی ایران بر پایه ایدئولوژی “پان فارسیزم” بنا شده است می افزاید: «طرفداران این ایدئولوژی معتقد هستند که درکشور ایران همه چیز متعلق به قوم فارس است و همه باید در خدمت فرهنگ و زبان فارسی قرار بگیرند و در این میان جایی برای شکوفایی زبان، فرهنگ و هویت ملی قومیت های مختلف در ایران وجود ندارد. راه اندازی فرهنگستان و آزادی زبان و به رسیمت شناختن گوناگونی فرهنگ ها در یک کشور کثیرالمله به هیچ عنوان سبب از هم پاشیدگی آن کشور نمی شود. اگر در کشورم در حق بنده نوعی ظلم و بی عدالتی اجرا نشود و بنده ترک آذربایجانی در تمام شئونات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دارای حقوق مساوی با دیگر شهروندان یک مملکت باشم و بتوانم امورات داخلی خودم را به دست نمایندگان واقعی مردم خودم تعیین کنم، دلیلی برای جدا شدن از ساختار سیاسی یک مملکت ندارم.»
بر اساس اصل ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اقوام از حقوق مساوی برخوردار هستند و استفاده از زبان محلی و قومی آنها در مطبوعات و تدریس ادبیات آنها در مدارس آزاد است، اما این قانون در محدوده کتاب های قانون باقی مانده و ترویج و تشویق زبان اقوام در ایران تاکنون محقق نشده است و در مدارس نیز تدریس نمی شود.
عده ایی معتقدند که علت این مسئله آنست که دولت مرکزی در ایران از دیرباز، چه در زمان حاکمیت خاندان پهلوی و چه اکنون، بر یکسان سازی اقوام در ایران تاکید می کرده است و ابزار مهم این یکسان سازی، آموزش زبان واحد فارسی است. تنها اقدام انجام گرفته در این مورد نیز به باور ایشان، آموزش دو واحد اختیاری زبان های ترکی، کردی و عربی در دانشگاه های این کشور است.
در صورتی که رسمیت زبان فارسی و اهمیت دادن به آن از نظر عده ایی دیگر در امتداد تقویت روند دولت-ملت سازی ایران مدرن پس از دوران فترت قجری که عملا ایران را به سراشیبی ورشکستگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشانده بود مربوط می شود.
ایران پس از قاجار هم مانند بسیاری از کشورها نیاز به وحدت و انسجام آموزشی و تحصیلی داشت تا بتواند بر حجم و عمق عقب افتادگی جامعه به ارث رسیده از دوران قاجار فائق آید.
اکنون که حسن روحانی رییس جمهور ایران وعده داده است که بستر لازم برای آموزش زبان اقوام غیر فارسی زبان به تدریج فراهم خواهد شد، سوال اینجا است که اساسا تحقق این وعده ها با وجود کثرت اقوام و انجام آن به چه نحو بهتر است؟
مخالفان این طرح چه می گویند؟
مخالفان راه اندازی فرهنگستان زبان های غیر فارسی در ایران بر این باورند که آموزش زبان های متفاوت و غیر واحد باعث ضعیف شدن وحدت و انسجام ملی می شود.
آنان می گویند که ایران به هر حال کشور تنوع ها و گوناگونی ها است. بیش از هفتاد زبان و هشتصد گویش در این کشور وجود دارد و زبان مادری به چند زبان محدود نمی شود. برای کدام زبان باید فرهنگستان راه انداخت که شائبه تبیعض به وجود نیاید؟
سعید. الف زبان شناس و مولف فرهنگ لغت یکی از گویش های جنوب ایران در این باره می گوید: «در همه کشورهای جهان یک زبان واحد به عنوان زبان رسمی وجود دارد و این طبیعی است که مردم باید بتوانند برای ارتباط گیری بهتر یک زبان واحد داشته باشند. نمی شود که یک عرب زبان در زبان مراوده با یک کرد زبان، به حرف زدن به زبان عربی اصرار کند. در کدام کشور جهان به جز فرهنگستان زبان رسمی آن کشور، فرهنگستان های موازی تشکیل شده است؟ به هر حال هر کشوری یک پرچم واحد دارد. شما بگویید کجای جهان دو پرچم یا سه پرچم متفاوت دارند؟ »
این محقق با اشاره به این که فقط زبان آذری در ایران برجسته نیست و کشور ایران دارای تنوع قومی و زبانی گسترده ای است این سوال را طرح می کند که « آیا تاسیس فرهنگستان زبان و ادب آذری به نوعی رفتار تبعیض آمیز نسبت به سایر زبان ها منتهی نمی شود؟ آیا زبان های محلی دیگر این انتظار را ندارند که با تاسیس فرهنگستان مرتبط با زبانشان، این مسئله به فرهنگستان آذری محدود نشود و این مسئله منجر به منازعه نمی شود؟ یا این شائبه ایجاد نمی شود که به علت نزدیکی بیشتر جامعه ترک ها به حکومت، مجوز راه اندازی فرهنگستان به آنان داده شده است؟ »
او همچنین آموزش آموزگارانی که زبان های مادری را تدریس کنند و نیز تدوین برنامه ها و کتاب های درسی به خصوص برای مرحله ابتدایی را با آزمون و خطای بسیار همراه و زمان بر می داند.
آمار اقوام و جمعیت شناسی ایران
به نظر می رسد قومی که بیش از سایر اقوام دیگر در ایران برای به رسمیت شناختن زبانش تلاش می کند، آذری ها هستند. البته این قوم به لحاظ کثرت نیز سرآمد اقوام ایران محسوب می شوند.
آمار متفاوتی از تعداد آذری های ترک زبان ساکن ایران وجود دارد. این آمار از ۱۲ میلیون نفر تا ۱۵ میلیون نفر را شامل می شود.
بنا به اطلاعاتی که در سایت «ویکی پدیا» موجود است ۵۳ درصد جمعیت ایران فارس ها، ۱۶ درصد ترک های آذربایجان، ده درصد کردها، ۶ درصد لرها، دو درصد بلوچ ، دو درصد عرب ها، دو درصد ترکمن ها و قشقایی ها و دو درصد باقی را اقلیت های کوچک تر تشکیل می دهند.
بنا بر تخمین کنگره آمریکا و به نقل از «ویکی پدیا» از این تعداد ۶۵ درصد به زبان فارسی، ۱۶ درصد به زبان ترکی، هفت درصد به زبان کردی، شش درصد به زبان لری، دو درصد به زبان بلوچی و دو درصد نیز به زبان عربی صحبت می کنند.
البته در این باره نیز آمار دقیق و منسجمی وجود ندارد.
پس از جمعیت ترک های ساکن ایران، بیشترین فراوانی را کردهای ساکن ایران دارند که به طور تقریبی ده درصد مردم این کشور را تشکیل می دهند.
زبان کردی از جمله زبان های بسیار متنوع با شاخه های بادینی، کرمانجی، سورانی، زازا، کلهری، لکی و لهجه های فراوان دیگری است که ذکر نام آنها از حوصله این مقاله خارج است.
سامان رسول پور، روزنامه نگار کرد و فعال حقوق بشر درباره این مخالفت ها و موافقت ها و طرح راه اندازی فرهنگستان زبان آذری می گوید: «طرح مسئله ای که از سوی دولت آقای روحانی صورت گرفته اگر چه بجا و ضروری و مثبت است، اما مبهم، ناتمام و تقلیل گرایانه است. تا زمانی که این اصل را قبول نکنیم که حق درس خواندن به زبان مادری آن هم در کشورمان و زادگاهمان، یک حق انسانی و بی چون و چرا است، هر بحثی در این خصوص، خارج از ریل اصلی آن خواهد بود.»
او می افزاید: «اولین نکته غم انگیزی که وجود دارد این است: آنانی که زبان مادری اشان زبان رسمی است، آنانی که به زبان مادریشان درس می خوانند و به زبان مادری اشان فکر می کنند و به زبان مادریشان می نویسند، درگیر پاسخ دادن به این پرسش هستند که آیا به دیگران اجازه بدهیم به زبان مادریشان درس بخوانند یا اجازه ندهیم؟ به نفعمان است یا به ضررمان؟ آنانی که مخالف هستند که موضعشان مشخص است، اما آنانی که مخالف نیستند، این بار خود را در جایگاهی می بینند که به یک پرسش دیگر بیاندیشند: آیا صرفا یک واحد ادبیات کردی یا ترکی و عربی، بسشان است؟
اصلی ترین چالش، وجود ذهنیتی خودبرتربین است که خود را در این جایگاه می بیند که برای حقوق ابتدایی و اساسی مجموعه ای از انسان ها که زبانی دیگر دارند، تصمیم بگیرد. این ذهنیت هم در بین حکومت وجود دارد و هم در بین طیف هایی از ملی گرایان ایرانی.»
وی به این نکته اشاره می کند که « تندروهای هر دو طیف در دو نقطه، نظرمشترکی دارند؛ تاکید بر متضرر شدن زبان فارسی در صورت توجه جدی به زبان های غیر فارسی و تاکید بر خطرساز بودن توجه به زبان های غیررسمی برای تمامیت ارضی و یکپارچگی کشور.»
رسول پور می افزاید: «پرسش اولی که به وجود می آید این است که آیا این گزاره که “توجه به زبان های غیررسمی ممکن است برای زبان فارسی خطرناک باشد” به نوعی بیانگر ذهنیتی تمامیت خواهانه و گرایش به سیاست آسیمیلاسیون و یکسان سازی زبانی نیست؟ موضوع مهم دیگری که وجود دارد این است: زبان های عربی، ترکی و کردی آن سوتر از مرزهای ایران، زبان های رسمی چندین کشور یا اقلیم هستند.
چرا یک کرد در عراق و سوریه حق دارد که به زبان مادری اش از مدرسه تا دانشگاه درس بخواند، اما یک کرد در ایران از چنین حقی محروم باشد؟ چرا زبان عربی می تواند زبان رسمی ۲۵ کشور باشد، اما در ایران باید به بهانه «محلی» بودن اجازه نداد کودک عرب به زبان مادری اش درس بخواند؟ همین واقعیت در مورد زبان آذری هم صدق می کند.»
این روزنامه نگار بر این باور است که « یک کودک کرد یا ترک یا فارس، در یک کشور اروپایی نظیر سوئد یا نروژ این حق را دارد که در مدرسه زبان مادری اش را یاد بگیرد و اتفاقا دولت به شدت روی این حق و روی این امر پافشاری می کند تا کودکان به بهانه یادگیری زبان رسمی، از یادگیری زبان مادری شان غافل نمانند، اما در کشور خودمان و در زادگاهمان چنین حقی از ما سلب شده است.»
رسول پور در ادامه به راهکارهای ممکن برای حذف موانع پیش رو اشاره می کند: «اگر می خواهیم چالش و تهدید امنیتی را از موضوع زبان دور کنیم، تنها راه این است که در خود ایران با یک نگاه کارشناسانه و همه جانبه، موانع را برداریم و حساسیت ها و تنگ نظری ها را مهار کنیم و جاذبه هایی که در این خصوص در کشورهای همسایه وجود دارند را در خود ایران فراهم کنیم. بدون در نظر گرفتن این اصل، هر گونه تلاش و بحثی در خصوص موضوع زبان های غیررسمی، از جمله راه اندازی فرهنگستان ها، به نوعی فروکاستن و تقلیل موضوع خواهد بود و نمی تواند به یک راه حل پایدار بی انجامد.»